ایستگاه پمپاژ
pumping station
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• gas station
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] تلمبه خانه - ایستگاه پمپاژ
[زمین شناسی] تلمبه خانه
[زمین شناسی] تلمبه خانه
جملات نمونه
1. He used to work in a pumping station, performing brilliantly there.
[ترجمه ترگمان]او در ایستگاه پمپاژ کار می کرد و در آنجا به نحو درخشانی انجام می داد
[ترجمه گوگل]او در یک ایستگاه پمپاژ کار می کرد و به خوبی در آنجا کار می کرد
[ترجمه گوگل]او در یک ایستگاه پمپاژ کار می کرد و به خوبی در آنجا کار می کرد
2. He dashed off in the direction of the pumping station.
[ترجمه ترگمان]به سمت ایستگاه راه آهن دوید
[ترجمه گوگل]او در جهت پمپاژ ایستاد
[ترجمه گوگل]او در جهت پمپاژ ایستاد
3. Zaohe pumping station in Jiangsu province is the largest mixing flow pumping station. The working security checkup weightily affects the content and profoundity of the updating and rebuilding items.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه پمپاژ Zaohe در استان Jiangsu، بزرگ ترین ایستگاه پمپاژ آب است چک آپ برای معاینه کلی بر محتوا و profoundity موارد به روز رسانی و بازسازی موارد تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]ایستگاه پمپاژ Zaohe در استان جیانگسو بزرگترین ایستگاه پمپاژ جریان مخلوط است بازرسی امنیتی کار به طور گسترده ای بر محتوای و عمق موارد به روز رسانی و بازسازی تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]ایستگاه پمپاژ Zaohe در استان جیانگسو بزرگترین ایستگاه پمپاژ جریان مخلوط است بازرسی امنیتی کار به طور گسترده ای بر محتوای و عمق موارد به روز رسانی و بازسازی تاثیر می گذارد
4. The pumping station roared into action.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه راه آهن غرشی کرد و وارد عمل شد
[ترجمه گوگل]ایستگاه پمپاژ به عمل عمل کرد
[ترجمه گوگل]ایستگاه پمپاژ به عمل عمل کرد
5. Through a water pumping station will be sent to the factory processing system.
[ترجمه ترگمان]از طریق ایستگاه پمپاژ آب به سیستم پردازش کارخانه ارسال خواهد شد
[ترجمه گوگل]از طریق ایستگاه پمپاژ آب به سیستم پردازش کارخانه ارسال می شود
[ترجمه گوگل]از طریق ایستگاه پمپاژ آب به سیستم پردازش کارخانه ارسال می شود
6. There is a pumping station on the edge of the lake.
[ترجمه ترگمان]یک ایستگاه پمپ pumping در حاشیه دریاچه هست
[ترجمه گوگل]ایستگاه پمپاژ در لبه دریاچه وجود دارد
[ترجمه گوگل]ایستگاه پمپاژ در لبه دریاچه وجود دارد
7. Pumping station project plays an important role in industrial and agricultural development of China.
[ترجمه ترگمان]پروژه ایستگاه Pumping نقش مهمی در توسعه صنعت و کشاورزی چین ایفا می کند
[ترجمه گوگل]پروژه ایستگاه پمپاژ نقش مهمی در توسعه صنعتی و کشاورزی چین دارد
[ترجمه گوگل]پروژه ایستگاه پمپاژ نقش مهمی در توسعه صنعتی و کشاورزی چین دارد
8. Urban sewage pumping station is one of the structures in municipal engineering and hydraulic engineering.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه پمپاژ فاضلاب شهری یکی از سازه های مهندسی و مهندسی هیدرولیک است
[ترجمه گوگل]ایستگاه پمپاژ فاضلاب شهری یکی از ساختارهای مهندسی شهری و مهندسی هیدرولیک است
[ترجمه گوگل]ایستگاه پمپاژ فاضلاب شهری یکی از ساختارهای مهندسی شهری و مهندسی هیدرولیک است
9. This pumping station is responsible for periodic checks of pumps in its administrative area.
[ترجمه ترگمان]این ایستگاه پمپاژ مسئول بررسی دوره ای پمپ های بنزین در حوزه اجرایی آن است
[ترجمه گوگل]این ایستگاه پمپ مسئول بررسی دوره ای پمپ ها در ناحیه اداری آن است
[ترجمه گوگل]این ایستگاه پمپ مسئول بررسی دوره ای پمپ ها در ناحیه اداری آن است
10. In the technology reform of Dongjiang Pumping Station, a large scale axial-flow pump with double speed is used to fitting in with the nature of the pump head varying greatly.
[ترجمه ترگمان]در اصلاح فن آوری ایستگاه Dongjiang Pumping، یک پمپ جریان محوری با مقیاس بزرگ با سرعت دو برابر برای برازش در ماهیت سر پمپ با درجات مختلف مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در اصلاح تکنولوژی ایستگاه پمپاژ دونگژینگ، یک پمپ جریان محوری با سرعت دوگانه در مقیاس وسیع برای اتصال به طبیعت سر پمپ بسیار متفاوت است
[ترجمه گوگل]در اصلاح تکنولوژی ایستگاه پمپاژ دونگژینگ، یک پمپ جریان محوری با سرعت دوگانه در مقیاس وسیع برای اتصال به طبیعت سر پمپ بسیار متفاوت است
11. The application of comminutor in sewage pumping station makes the pumping station multiform and solves the problem of sinking well construction.
[ترجمه ترگمان]کاربرد of در ایستگاه پمپاژ فاضلاب، ایستگاه پمپاژ را می سازد و مشکل غرق شدن چاه را حل می کند
[ترجمه گوگل]استفاده از کامینتور در ایستگاه پمپاژ فاضلاب باعث می شود که ایستگاه پمپاژ چند شکل و مشکل حل شدن مشکل ساخت و ساز به خوبی حل شود
[ترجمه گوگل]استفاده از کامینتور در ایستگاه پمپاژ فاضلاب باعث می شود که ایستگاه پمپاژ چند شکل و مشکل حل شدن مشکل ساخت و ساز به خوبی حل شود
12. There is a pumping station beside the road.
[ترجمه ترگمان]یک پمپ بنزین کنار جاده هست
[ترجمه گوگل]ایستگاه پمپاژ در کنار جاده وجود دارد
[ترجمه گوگل]ایستگاه پمپاژ در کنار جاده وجود دارد
13. Bored piling shall be used for the pumping station and bridges for the Projects.
[ترجمه ترگمان]برای راه اندازی ایستگاه پمپاژ و پل ها برای پروژه ها مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]برای استفاده از ایستگاه پمپاژ و پل ها برای پروژه ها استفاده از حفره های خسته شده باید استفاده شود
[ترجمه گوگل]برای استفاده از ایستگاه پمپاژ و پل ها برای پروژه ها استفاده از حفره های خسته شده باید استفاده شود
14. This pressure is maintained by means of water towers and gravity, or by booster pumping stations.
[ترجمه ترگمان]این فشار با استفاده از برج های آب و جاذبه و یا ایستگاه های پمپاژ تقویت کننده حفظ می شود
[ترجمه گوگل]این فشار با استفاده از برج های آب و گرانش، و یا توسط ایستگاه های پمپ تقویت کننده نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]این فشار با استفاده از برج های آب و گرانش، و یا توسط ایستگاه های پمپ تقویت کننده نگهداری می شود
کلمات دیگر: