کلمه جو
صفحه اصلی

tyre


معنی : لاستیک اتومبیل
معانی دیگر : (انگلیس) تایر، حلقه ی لاستیک (امریکا: tire)، شهر باستانی تایر (در لبنان امروزی)، tire : لاستیک اتومبیل

انگلیسی به فارسی

لاستیک، لاستیک اتومبیل، لاستیک چرخ، خسته شدن، خسته کردن، از پا درامدن، فرسودن، لاستیک زدن به


( tire =) لاستیک اتومبیل


انگلیسی به انگلیسی

• famous ancient phoenician seaport; town in southern lebanon
tire, rubber tube or tube shaped body fixed around the wheel of a vehicle (british)
a tyro is someone who is just beginning to learn something, or who is considered to be very inexperienced; an informal word.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] تایر - لاستیک

مترادف و متضاد

لاستیک اتومبیل (اسم)
tire, tyre

جملات نمونه

1. check the inflation of each tyre
باد هریک از تایرها را امتحان کن.

2. I found a nail sticking in the tyre.
[ترجمه ترگمان]یک میخ که در لاستیک ها گیر کرده بودم را پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من یک ناخن گرفتم در تایر

3. The bicycle tyre blew out at a previously damaged point.
[ترجمه ترگمان]لاستیک های دوچرخه در یک نقطه آسیب دیده از قبل فوت کرده اند
[ترجمه گوگل]تایر دوچرخه در یک نقطه آسیب دیده قبلی منفجر شد

4. Check the tyre pressure on the dial.
[ترجمه ترگمان]فشار لاستیک بر روی صفحه را چک کنید
[ترجمه گوگل]فشار لاستیک روی شماره گیری را بررسی کنید

5. I got a flat tyre soon after setting off.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که لاستیک پنچر را گرفتم
[ترجمه گوگل]زود خسته شدم

6. The nearside front tyre had been slashed.
[ترجمه ترگمان]لاستیک های جلویی چاک خورده نیز زخمی شده اند
[ترجمه گوگل]تایرهای جلو نوری سقوط کرده بودند

7. One snowy morning footprints and tyre marks were imprinted in the snow.
[ترجمه ترگمان]رد پای یک صبح برف پوش و رد لاستیک در برف نقش بسته بود
[ترجمه گوگل]یک پیاده روی صبح برفی و علامت تایر در برف ثبت شد

8. He showed us a good tyre for comparison .
[ترجمه ترگمان]او برای مقایسه با ما لاستیک خوبی به ما نشان داد
[ترجمه گوگل]او یک مقایسه خوب را برای ما نشان داد

9. 'You've got a flat tyre. ' 'I know. '
[ترجمه ترگمان]تو لاستیک پنچر داری می دونم
[ترجمه گوگل]شما یک تایر صاف دارید ' 'میدانم '

10. The tyre had a slow puncture and had to be pumped up every day.
[ترجمه ترگمان]لاستیک پنچر slow داشت و باید هر روز پمپ می شد
[ترجمه گوگل]تایر دارای ضایعات آهسته بود و هر روز باید آن را پمپاژ کند

11. There were two sets of fresh tyre tracks outside.
[ترجمه ترگمان]در بیرون، دو راه لاستیک تازه وجود داشت
[ترجمه گوگل]دو مجموعه از آهنگ های تایر تازه وجود دارد

12. I have to get my front tyre blown up.
[ترجمه ترگمان]من باید لاستیک های جلویی را بلند کنم
[ترجمه گوگل]من باید تایر جلو من را بشکنم

13. He was driving along the motorway when his tyre burst.
[ترجمه ترگمان]او در حال رانندگی در طول بزرگراه بود که لاستیک های او منفجر شدند
[ترجمه گوگل]وقتی راننده اتوبوس رانندگی می کرد، رانندگی می کرد

14. I had a flat tyre on the way home.
[ترجمه ترگمان]در راه خانه لاستیک پنچر داشتم
[ترجمه گوگل]در خانه من یک تخت صاف داشتم

15. I tried to pump up my back tyre.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم از لاستیک عقب اتومبیل بالا بروم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم پمپ پشت خودم رو بپوشم

پیشنهاد کاربران

tyre
رویی چرخ ، رویه چرخ ، چرخپوش
چرخوار : وار در فارسی کهن به مینه پوشش است مانند واژه : شلوار : شَل - وار ( شَل =پا ، وار = پوشش ، پوش )
که همریشه بت wear انگلیسی است.
دیوار : دی - وار : دی = دیه ، دِه ، خانه ، شهر ، کشور و وار : پوشش ، پوش ، بان ( محافظ )

《 پارسی را پاس بِداریم 》
tyre / tire
واژه ای ایرانی - اُروپایی , دَر اَسل به مینه یِ پوشِش وَ هَم ریشه با :
دِرَخت : چون بَرگ ها آن را می پوشانَند.
رَخت که اَز بُنیاد دِرَخت بوده که واتِ د اُفتاده اَست وَ رَخت هَم پوشِشِ تَن اَست.
Tracht واژه یِ آلمانی که رَختِ پارسی ست.
دار که کوتاه شُده یِ دِرَخت اَست.
tyre یا tire : پوشِشِ چَرخ
شایَد بِتَوان اَز ریشه واژه یِ ایرانی - اُروپایی نوواژه ای با نِگَرِش به آیین هایِ آوانِگاری وَ زَبان شِناسی بَرای tyre دَر پارسی بَرساخت که کوتاه وُ نَرم وُ خوش آهَنگ باشَد.
چَند کوشِش : دایِر ، دَیِر ، دارِخ ، داره ، داریز ، داریگ. . .

در کشور آمریکا میگن tire
در انگلستان میگن Tyre

بخش های لاستیک


کلمات دیگر: