حرکت خیز به خیز، با خیز رفتن علوم هوایى : اتصال علوم نظامى : خیز به خیز
bounding
حرکت خیز به خیز، با خیز رفتن علوم هوایى : اتصال علوم نظامى : خیز به خیز
انگلیسی به فارسی
محدود کردن، هممرز بودن، جهیدن، مجاور بودن، خیز زدن، محدود ساختن
انگلیسی به انگلیسی
• bordering, enclosing (geometry)
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] حدود،کناره
جملات نمونه
1. the goats escaped the enclosure and were bounding off in all directions
بزها از محوطه فرار کرده و به هر سو جست و خیز می کردند.
پیشنهاد کاربران
کران بندی ( آمار و . . . )
کلمات دیگر: