فرانمایی، فراپیدایی (transparence هم می گویند)، اسلاید، پشت نمایی، شفافیت، عکس یاخطی که ازپشت روشنایی به ان بیندازند
transparency
فرانمایی، فراپیدایی (transparence هم می گویند)، اسلاید، پشت نمایی، شفافیت، عکس یاخطی که ازپشت روشنایی به ان بیندازند
انگلیسی به فارسی
پشت نمایی،شفافیت،عکس یاخطی که ازپشت روشنایی به آن بیندازند
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: transparencies
حالات: transparencies
• (1) تعریف: the state or condition of being transparent; transparence.
• متضاد: opacity
• متضاد: opacity
• (2) تعریف: that which is transparent, esp. a photograph or graphic representation that can be projected on a screen.
• condition of being transparent; transparent graphical image which can be projected onto a screen
a transparency is a small piece of photographic film which is mounted in a frame. you project light through the transparency in order to display the picture on a screen.
transparency is the quality that an object or substance has if you can see through it.
a transparency is a small piece of photographic film which is mounted in a frame. you project light through the transparency in order to display the picture on a screen.
transparency is the quality that an object or substance has if you can see through it.
دیکشنری تخصصی
[سینما] پرده شفاف - خاصیت شفافیت - طلقهای شفاف
[زمین شناسی] شفافیت - (عکاسی) : یک تصویر مثبت، سیاه سفید یا رنگی، بر روی زمینه روشن (شیشه یا فیلم) که برای دیدن با نور منکسره در نظر گرفته شده است. یک دیاپازیتیو.
[نساجی] شفافیت - درخشش - زلالی - شفافی
[پلیمر] شفافیت
[زمین شناسی] شفافیت - (عکاسی) : یک تصویر مثبت، سیاه سفید یا رنگی، بر روی زمینه روشن (شیشه یا فیلم) که برای دیدن با نور منکسره در نظر گرفته شده است. یک دیاپازیتیو.
[نساجی] شفافیت - درخشش - زلالی - شفافی
[پلیمر] شفافیت
جملات نمونه
1. Cataracts is a condition that affects the transparency of the lenses.
[ترجمه ترگمان]Cataracts شرایطی است که بر شفافیت لنزها تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]آب مروارید شرایطی است که بر شفافیت لنز تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]آب مروارید شرایطی است که بر شفافیت لنز تاثیر می گذارد
2. They were shocked by the transparency of his lies.
[ترجمه ترگمان]آن ها از شفافیت دروغ های او شوکه شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها از شفافیت دروغ هایشان شگفت زده شدند
[ترجمه گوگل]آنها از شفافیت دروغ هایشان شگفت زده شدند
3. The old-fashioned type of plastic lacked transparency.
[ترجمه ترگمان]نوع قدیمی پلاستیک فاقد شفافیت بود
[ترجمه گوگل]نوع قدیمی پلاستیک فاقد شفافیت است
[ترجمه گوگل]نوع قدیمی پلاستیک فاقد شفافیت است
4. In their view, the lack of transparency in the system is ample justification for any accusation or rumour, however far-fetched.
[ترجمه ترگمان]به نظر آن ها، عدم شفافیت در این سیستم توجیه کافی برای هر گونه اتهام یا شایعه، با این حال دور از ذهن است
[ترجمه گوگل]به نظر آنها، عدم شفافیت در سیستم، توجیه گسترده ای برای هر گونه اتهام یا شایعه است، هرچند که از نظر اخلاقی
[ترجمه گوگل]به نظر آنها، عدم شفافیت در سیستم، توجیه گسترده ای برای هر گونه اتهام یا شایعه است، هرچند که از نظر اخلاقی
5. The transparency measures, also within the normal range, were similarly unremarkable.
[ترجمه ترگمان]معیارهای شفافیت، هم چنین در محدوده نرمال، به طور مشابه قابل توجه بودند
[ترجمه گوگل]اقدامات شفاف، همچنین در محدوده طبیعی، به طور مشابه غیر قابل علاج بودند
[ترجمه گوگل]اقدامات شفاف، همچنین در محدوده طبیعی، به طور مشابه غیر قابل علاج بودند
6. They provide superb transparency and accuracy and must be judged excellent value for money.
[ترجمه ترگمان]آن ها شفافیت و دقت عالی دارند و باید ارزش بسیار زیادی برای پول داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها شفافیت و دقت فوق العاده ای را ارائه می دهند و باید برای پول بسیار ارزش قائل شوند
[ترجمه گوگل]آنها شفافیت و دقت فوق العاده ای را ارائه می دهند و باید برای پول بسیار ارزش قائل شوند
7. The partial transparency of the rock allows focussing up and down to assess grain packing.
[ترجمه ترگمان]شفافیت جزئی سنگ باعث شده تا بالا و پایین کردن بسته بندی گندم تمرکز داشته باشد
[ترجمه گوگل]شفافیت بخشی از سنگ اجازه می دهد تا تمرکز بالا و پایین برای ارزیابی بسته بندی دانه
[ترجمه گوگل]شفافیت بخشی از سنگ اجازه می دهد تا تمرکز بالا و پایین برای ارزیابی بسته بندی دانه
8. Transparency of design to blend with the existing landscape is encouraged.
[ترجمه ترگمان]شفافیت طراحی برای ترکیب با چشم انداز موجود تشویق می شود
[ترجمه گوگل]شفافیت طراحی برای ترکیب با چشم انداز موجود تشویق می شود
[ترجمه گوگل]شفافیت طراحی برای ترکیب با چشم انداز موجود تشویق می شود
9. Transparency is accomplished using middleware that facilitates a distributed computing environment.
[ترجمه ترگمان]شفافیت با استفاده از میان افزار انجام می شود که یک محیط محاسبه توزیع شده را تسهیل می کند
[ترجمه گوگل]شفافیت با استفاده از middleware انجام می شود که محیط محاسباتی توزیع را تسهیل می کند
[ترجمه گوگل]شفافیت با استفاده از middleware انجام می شود که محیط محاسباتی توزیع را تسهیل می کند
10. Transparency is essential for dealing with higher-level issues than physical media and interconnection that the underlying network infrastructure is in charge of.
[ترجمه ترگمان]شفافیت برای مقابله با موضوعات سطح بالاتر از رسانه فیزیکی و interconnection که زیرساخت شبکه زیر مسئول آن است، ضروری است
[ترجمه گوگل]شفافیت برای مقابله با مسائل مربوط به سطح بالاتر از رسانه های فیزیکی و ارتباطی است که زیرساخت شبکه زیربنایی مسئول آن است
[ترجمه گوگل]شفافیت برای مقابله با مسائل مربوط به سطح بالاتر از رسانه های فیزیکی و ارتباطی است که زیرساخت شبکه زیربنایی مسئول آن است
11. It is similar in hue and transparency to phthalocyanine green, but perhaps slightly less brash.
[ترجمه ترگمان]این رنگ مشابه به رنگ و شفافیت برای phthalocyanine سبز است، اما شاید کمی هم گستاخانه باشد
[ترجمه گوگل]این فتالوسیانین سبز شبیه رنگ و شفافیت است، اما شاید کمی کم رنگ تر باشد
[ترجمه گوگل]این فتالوسیانین سبز شبیه رنگ و شفافیت است، اما شاید کمی کم رنگ تر باشد
12. This is part of an insistence on greater transparency in company dealings.
[ترجمه ترگمان]این بخشی از پافشاری بر شفافیت بیشتر در معاملات شرکت است
[ترجمه گوگل]این بخشی از اصرار بر افزایش شفافیت معاملات شرکت است
[ترجمه گوگل]این بخشی از اصرار بر افزایش شفافیت معاملات شرکت است
13. In that case an advertising agency telephoned a transparency library with whom the agency had never previously dealt.
[ترجمه ترگمان]در آن صورت، یک موسسه تبلیغاتی به کتابخانه شفافی که این آژانس هرگز به آن ها رسیدگی نکرده بود، تلفن زد
[ترجمه گوگل]در آن صورت یک آژانس تبلیغاتی، یک کتابخانه شفاف را که با آن آژانس هرگز قبلا مورد استفاده قرار نگرفته، تلفن کرد
[ترجمه گوگل]در آن صورت یک آژانس تبلیغاتی، یک کتابخانه شفاف را که با آن آژانس هرگز قبلا مورد استفاده قرار نگرفته، تلفن کرد
14. It could bring about greater price transparency and so more competition for consumers.
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به شفافیت بیشتر قیمت و رقابت بیشتر برای مصرف کنندگان شود
[ترجمه گوگل]این می تواند باعث شفافیت قیمت بیشتر و رقابت بیشتر برای مصرف کنندگان شود
[ترجمه گوگل]این می تواند باعث شفافیت قیمت بیشتر و رقابت بیشتر برای مصرف کنندگان شود
پیشنهاد کاربران
روشن شدن یک موضوع، سردراوردن
از لحاظ ریشۀ لغویی �شفافیت� کلمه ای عربی از ریشه �شفّ� به معنای نازک بودن، ظریف بودن، روشن بودن و زلال بودن است. این واژه، مصدر اسمی، �شفاف� بوده و �شفاف� در لغت به هر چیز لطیف و نازک گفته می شود که از پشت آن اشیای دیگر نمایان باشد؛ مانند بلور و شیشه و جمع آن �شفوف� است. شایان توجه است که �شفافیت�، معادل پذیرفته شده برای اصطلاح �Transparency� است ، که در مورد ریشۀ لغوی آن اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند که این واژه از حرف اضافۀ �Trans�، به معنای �حرکت� و �جنبش� و �Parent�، به مفهوم �قابل مشاهده�، ترکیب یافته است. عده ای دیگر بر آن هستند که این واژه از تالیف دو ریشۀ لاتین �Trans�، به معنای �از طریق� و �از میان�، و �Parere�، به مفهوم �نمایان شدن� و �نشان داده شدن جهت نظاره� اشتقاق یافته است.
نمایانی ، فرانمایانی
Transparency
Trans=Taraa
Parent=Peydaa
- cy= - yi
Taraapeydaayi
Trans=Taraa
Parent=Peydaa
- cy= - yi
Taraapeydaayi
شفافیت
transparency ( عمومی )
واژه مصوب: شفافه
تعریف: تلقی که بر روی آن تصویر و نمودار و نوشته نگاشته می شود و می توان آن را با تاباندن نور بر روی پرده نمایش داد
واژه مصوب: شفافه
تعریف: تلقی که بر روی آن تصویر و نمودار و نوشته نگاشته می شود و می توان آن را با تاباندن نور بر روی پرده نمایش داد
شفافیت
وضوح
صراحت
روشنی
هویدایی
آشکارایی
وضوح
صراحت
روشنی
هویدایی
آشکارایی
شفافیت . حتی برای شفایت در امور سیاسی اقتصادی کاربرد داره
کلمات دیگر: