نمایش تلویزیونی، تئاتری که برای پخش از تلویزیون تعدیل شده است، نمایشنامه مخصوص تلویزیون
teleplay
نمایش تلویزیونی، تئاتری که برای پخش از تلویزیون تعدیل شده است، نمایشنامه مخصوص تلویزیون
انگلیسی به فارسی
نمایش تلویزیونی، نمایشنامه مخصوص تلویزیون
پخش کردن، نمایش تلویزیونی، نمایشنامه مخصوص تلویزیون
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a play written for or produced on television.
• play created for television
دیکشنری تخصصی
[سینما] تئاتر تلویزیونی
جملات نمونه
1. One about teleplay " my colonel my group " first-run broadcast fierce fight is being performed between each TV station.
[ترجمه ترگمان]یکی از این برنامه نشان دهنده این است که \" سرهنگ من اولین گروه من، یک مبارزه شدید را بین هر ایستگاه تلویزیونی پخش می کند
[ترجمه گوگل]یکی در مورد پخش تلویزیونی 'سرهنگ من گروه من' مبارزه شدید مبارزه برای اولین بار اجرا می شود بین هر ایستگاه تلویزیونی انجام می شود
[ترجمه گوگل]یکی در مورد پخش تلویزیونی 'سرهنگ من گروه من' مبارزه شدید مبارزه برای اولین بار اجرا می شود بین هر ایستگاه تلویزیونی انجام می شود
2. But on the whole, I think the teleplay has been acted wonderfully, because it does concern a lot of sensitive aspects of our society that other plays dare not touch.
[ترجمه ترگمان]اما در کل، من فکر می کنم که این نمایش نشان دهنده بسیاری از جنبه های حساس جامعه ماست که نمایش های دیگری جرات نمی کنند آن را لمس کنند
[ترجمه گوگل]اما به طور کلی، من فکر می کنم که پخش تلویزیونی به شکلی شگفت انگیز عمل کرده است، زیرا در مورد بسیاری از جنبه های حساس جامعه ما است که نمایش های دیگر جرأت لمس کردن ندارد
[ترجمه گوگل]اما به طور کلی، من فکر می کنم که پخش تلویزیونی به شکلی شگفت انگیز عمل کرده است، زیرا در مورد بسیاری از جنبه های حساس جامعه ما است که نمایش های دیگر جرأت لمس کردن ندارد
3. The press conference of " Vila 's summer" teleplay, hosted and sponsored by Holiday Inn Resort Yalong Bay Sanya, was held last month. Pictured Mr.
[ترجمه ترگمان]کنفرانس خبری یک برنامه تلویزیونی تابستانی \"Vila s\"، که میزبان و حمایت مالی هتل Holiday بی Sanya بود، ماه گذشته برگزار شد آقای نای تلی،
[ترجمه گوگل]کنفرانس مطبوعاتی 'تابستان ویلا'، میزبان و حمایت شده توسط Holiday Inn Resort Yalong Bay Sanya، در ماه گذشته برگزار شد عکسبرداری آقای
[ترجمه گوگل]کنفرانس مطبوعاتی 'تابستان ویلا'، میزبان و حمایت شده توسط Holiday Inn Resort Yalong Bay Sanya، در ماه گذشته برگزار شد عکسبرداری آقای
4. To guide and coordinate the programs for national teleplay subjects, track and manage the teleplay production and making.
[ترجمه ترگمان]برای راهنمایی و هماهنگی برنامه ها برای سوژه های یک برنامه تلویزیونی ملی، برنامه تولید و تولید یک برنامه تلویزیونی را پی گیری و مدیریت کنید
[ترجمه گوگل]برای هدایت و هماهنگی برنامه های مربوط به موضوعات ملی پخش تلویزیونی، تولید و ساخت آهنگ های تلویزیونی را پیگیری و مدیریت کنید
[ترجمه گوگل]برای هدایت و هماهنگی برنامه های مربوط به موضوعات ملی پخش تلویزیونی، تولید و ساخت آهنگ های تلویزیونی را پیگیری و مدیریت کنید
5. In the teleplay series Da Changjin, the concise yet brilliant dresses have perfectly introjected simplicity and morbidezza, and also have set off the easy yet tenacious character of the heroine.
[ترجمه ترگمان]در یک سری نمایش تلویزیونی به نام (Da Changjin)، لباس های مختصر و در عین حال درخشان، کاملا ساده و ساده است، و همچنین شخصیت سرسخت قهرمان زن را نیز از بین برده است
[ترجمه گوگل]در مجموعه تلویزیونی 'دا چانگجین'، لباسهای مختصر و درخشان، کاملا سادگی و موربیدز را در برگرفته اند، و همچنین ویژگی آسان و در عین حال سرسختانه قهرمان را نیز تنظیم کرده اند
[ترجمه گوگل]در مجموعه تلویزیونی 'دا چانگجین'، لباسهای مختصر و درخشان، کاملا سادگی و موربیدز را در برگرفته اند، و همچنین ویژگی آسان و در عین حال سرسختانه قهرمان را نیز تنظیم کرده اند
6. Thus teleplay a typical product that roots television in postmodern time, which is a triunity constituted by pictures, reality and ideology.
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک نمایش معمولی یک محصول معمولی است که در زمان پست مدرن نقش تلویزیون را ایفا می کند، که ترکیبی است از تصاویر، واقعیت و ایدئولوژی
[ترجمه گوگل]بنابراین یک محصول معمولی که تلویزیون را در زمان پست مدرن ریشه داری می کند، که یک مثلث است که توسط تصاویر، واقعیت و ایدئولوژی تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]بنابراین یک محصول معمولی که تلویزیون را در زمان پست مدرن ریشه داری می کند، که یک مثلث است که توسط تصاویر، واقعیت و ایدئولوژی تشکیل شده است
7. How I know it? It's just a teleplay. Mum, I want to watch a movie with my friend. OK?
[ترجمه ترگمان]از کجا بدونم؟ فقط یک teleplay مامان، من می خواهم با دوستم یک فیلم ببینم باشه؟
[ترجمه گوگل]چطور می دانم؟ این فقط یک پخش تلویزیونی است مادر، من می خواهم یک فیلم را با دوستم تماشا کنم خوب؟
[ترجمه گوگل]چطور می دانم؟ این فقط یک پخش تلویزیونی است مادر، من می خواهم یک فیلم را با دوستم تماشا کنم خوب؟
8. There is one sentence in teleplay : original exists forever.
[ترجمه ترگمان]یک جمله در یک برنامه تلویزیونی وجود دارد: برای همیشه وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک حکم در تلویزیون پخش وجود دارد برای همیشه وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک حکم در تلویزیون پخش وجود دارد برای همیشه وجود دارد
9. No teleplay shall be allowed to distribute, broadcast, and award without of a distribution license.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این برنامه نشان دهنده توزیع، پخش، پخش و دریافت جایزه بدون مجوز توزیع مجاز نیست
[ترجمه گوگل]هیچ پخش تلویزیونی نباید توزیع، پخش و جایزه بدون مجوز توزیع مجاز باشد
[ترجمه گوگل]هیچ پخش تلویزیونی نباید توزیع، پخش و جایزه بدون مجوز توزیع مجاز باشد
10. Teleplay "adolescence hit menopause" is a reflection of the emotional life of contemporary young youth inspirational big play.
[ترجمه ترگمان]\"نوجوانی\"، \"menopause\"، بازتابی از زندگی عاطفی جوانان معاصر جوان و الهام بخش است
[ترجمه گوگل]نوجوانی تلپلیپ منوپوز می باشد، بازتابی از زندگی عاطفی بازی بزرگ الهام بخش جوان جوانان معاصر است
[ترجمه گوگل]نوجوانی تلپلیپ منوپوز می باشد، بازتابی از زندگی عاطفی بازی بزرگ الهام بخش جوان جوانان معاصر است
11. Each teleplay is one life, So watch tv as if experience once inequable life, And that don, t cost oversize expense.
[ترجمه ترگمان]هر یک از این نمایش یک زندگی است، بنابراین تلویزیون تماشا کن، انگار که یک بار زندگی را تجربه کرده باشد، و این هزینه هزینه ای ندارد
[ترجمه گوگل]هر پخش تلویزیونی یک زندگی است، بنابراین تلویزیون را همانطور که تجربه یک بار زندگی نامناسب است، تماشا کنید، و هزینه آن زیاد نیست
[ترجمه گوگل]هر پخش تلویزیونی یک زندگی است، بنابراین تلویزیون را همانطور که تجربه یک بار زندگی نامناسب است، تماشا کنید، و هزینه آن زیاد نیست
12. We like the ad between popular teleplay and TV program buy, because think the person that join in is ordinary common people, love to see those serials mostly.
[ترجمه ترگمان]ما تبلیغات بین یک برنامه تلویزیونی و برنامه تلویزیونی را دوست داریم، چون فکر می کنید فردی که به آن می پیوندد معمولی است، دوست داشته باشد که این سریال را بیشتر ببیند
[ترجمه گوگل]ما آگهی بین برنامه پخش تلویزیونی و برنامه تلویزیونی را خرید می کنیم، زیرا فکر می کند که فردی که به آن پیوسته است، عادی مردم معمولی است، دوست دارد این سریال ها را بیشتر ببیند
[ترجمه گوگل]ما آگهی بین برنامه پخش تلویزیونی و برنامه تلویزیونی را خرید می کنیم، زیرا فکر می کند که فردی که به آن پیوسته است، عادی مردم معمولی است، دوست دارد این سریال ها را بیشتر ببیند
13. So, a large number of young audiences embrace the teleplay unlikelihood with high viewing rate wholesale.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تعداد زیادی از تماشاچیان جوان این نمایش تلویزیونی با نرخ بالای تماشا را به طور کلی در آغوش می گیرند
[ترجمه گوگل]بنابراین، تعداد زیادی از مخاطبان جوان، احتمال عدم تماشای تلویزیون را با بازده بالا مشاهده می کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین، تعداد زیادی از مخاطبان جوان، احتمال عدم تماشای تلویزیون را با بازده بالا مشاهده می کنند
14. Can collect viewing rate most currently outside notting have teleplay and recreational program, but these two devoted cost blame is common defend inspect a stage to be able to bear.
[ترجمه ترگمان]می تواند نرخ مشاهده را که در حال حاضر خارج از notting نمایش داده می شود جمع آوری کند و برنامه تفریحی داشته باشد، اما این دو سرزنش هزینه صرف، برای دفاع از یک صحنه برای قادر بودن به تحملش بسیار رایج است
[ترجمه گوگل]می توانید میزان مشاهده را مشاهده کنید که اکثر آن ها در حال حاضر خارج از نوشتن هستند، برنامه های پخش و برنامه های تفریحی را می گیرند، اما این دو سرزنش متعهدانه، مبارزه عام است و مرحله ای را برای بازرسی می بینند
[ترجمه گوگل]می توانید میزان مشاهده را مشاهده کنید که اکثر آن ها در حال حاضر خارج از نوشتن هستند، برنامه های پخش و برنامه های تفریحی را می گیرند، اما این دو سرزنش متعهدانه، مبارزه عام است و مرحله ای را برای بازرسی می بینند
15. Until 199 after the emerge of I Love My Family, this new type of teleplay called "situation comedy" was formally introduced into China.
[ترجمه ترگمان]تا ۱۹۹ بعد از ظهور خانواده من، این نوع جدید از یک برنامه تلویزیونی به نام \"کمدی موقعیت\" به طور رسمی به چین معرفی شد
[ترجمه گوگل]تا سال 199 پس از ظهور من عاشق خانواده ام، این نوع جدید از نمایشنامه به نام 'وضعیت کمدی' به طور رسمی به چین معرفی شد
[ترجمه گوگل]تا سال 199 پس از ظهور من عاشق خانواده ام، این نوع جدید از نمایشنامه به نام 'وضعیت کمدی' به طور رسمی به چین معرفی شد
پیشنهاد کاربران
teleplay ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: نمایش تلویزیونی
تعریف: هر برنامۀ داستانی یا نمایشی که برای پخش از تلویزیون تولید شود
واژه مصوب: نمایش تلویزیونی
تعریف: هر برنامۀ داستانی یا نمایشی که برای پخش از تلویزیون تولید شود
کلمات دیگر: