کلمه جو
صفحه اصلی

trombone


معنی : چنگ، ترومبون، شیپور قدیمی، شیپور دارای قسمت میانی متحرک
معانی دیگر : (ساز بادی) ترامبون

انگلیسی به فارسی

(موسیقی) ترومبون، شیپور دارای قسمت میانی متحرک


ترومبون، شیپور قدیمی، چنگ، شیپور دارای قسمت میانی متحرک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: trombonist (n.)
• : تعریف: a brass wind instrument consisting of a long tube bent in two parallel loops ending in a bell, that is played by means of valves or by a slide that shortens or lengthens the tube to produce different tones.

• musical wind instrument made of metal tubing bent twice in the form of a "u" and having a slide for altering pitch
a trombone is a brass musical instrument which you play by blowing into it and sliding part of it backwards and forwards.

دیکشنری تخصصی

[سینما] ترمبون [نوعی ساز]
[برق و الکترونیک] ترومبون طول u شکلی از موجبر که طول آن قابل تنظیم است .

مترادف و متضاد

چنگ (اسم)
paw, grapnel, gripe, harp, claw, clutch, grip, lyre, nail, grapple, pad, trombone

ترومبون (اسم)
trombone

شیپور قدیمی (اسم)
trombone

شیپور دارای قسمت میانی متحرک (اسم)
trombone

جملات نمونه

1. There are some wonderful trumpet and trombone solos in the piece.
[ترجمه ترگمان]یک تک solos عجیب و ترومبون wonderful در این قطعه وجود دارد
[ترجمه گوگل]برخی از شاخه های ترومپت و ترومبون در قطعه وجود دارد

2. The trumpet and trombone are brass instruments.
[ترجمه ترگمان]شیپور و ترومبون سازه ای برنجی هستند
[ترجمه گوگل]ترومپت و ترومبون ابزار آلات برنجی است

3. Then from 1968-70. he played bass trombone and tuba with Doe Severinson s band.
[ترجمه ترگمان]سپس از ۱۹۶۸ تا ۷۰ او ترومبون bass و tuba با گروه دو می نواخت
[ترجمه گوگل]سپس از سال 1968 تا 1970 او باس ترومبون و توب را با گروه Doe Severinson بازی کرد

4. I imagine I was holding my trombone case, kicking at the loose pebbles in the roadway.
[ترجمه ترگمان]تصور می کنم که I در دست داشتم و با لگد به سنگریزه شل در جاده لگد می زدم
[ترجمه گوگل]من تصور می کردم که من پرونده ترومبون را نگه داشته، لگد زدن در سنگریزه شل در مسیر

5. The bass trombone and tuba play the bass in octaves.
[ترجمه ترگمان]ترومبون درهم آمیخته و tuba به طور موزونی آهنگ بم می کنند
[ترجمه گوگل]باس ترومبون و توبام باس را در اکتاو بازی می کنند

6. Anderson took up trombone at the age of eight, playing in school bands with fellow pupil and trombonist George Lewis.
[ترجمه ترگمان]اندرسون در سن هشت سالگی شروع به نواختن ترومبون کرد و در گروه های مدرسه با شاگرد و trombonist جورج لوئیس بازی کرد
[ترجمه گوگل]اندرسون در سن هشت سالگی ترومبون را در بر گرفت، در گروه های مدرسه ای با دانش آموز و ترومبونیست جورج لوئیس بازی کرد

7. Mark Bassey on trombone and lain Dixon on reeds Punchy and cogent music, with occasional flashes of humour.
[ترجمه ترگمان]مارک Bassey روی سیم های برق گیر بر فراز نیزار، music Punchy و cogent پیچیده بود، و گاه گاهی اوقات شوخی می کرد
[ترجمه گوگل]مارک باسی بر روی ترومبون و دیکسون بر روی تارهای موسیقی پانچتی و مودبانه، با گهگاه گریز از طنز

8. Cook, who tears up the steel guitar and trombone.
[ترجمه ترگمان]کوک که گیتار و ترومبون steel را می زند،
[ترجمه گوگل]کوک که گیتار فولادی و ترومبون را میشکند

9. The trombone does a dipping glissando, I get some laughs.
[ترجمه ترگمان]شیپور زنه یه دونه glissando و یکم خنده داره
[ترجمه گوگل]ترومبون glissando غوطه ور است، من برخی از خنده

10. Though primarily a singer, he sometimes plays melodeon, trombone, guitar or other instruments.
[ترجمه ترگمان]اگر چه در درجه اول یک خواننده است، گاهی اوقات melodeon، ترومبون، گیتار یا ابزار دیگر بازی می کند
[ترجمه گوگل]اگرچه در ابتدا یک خواننده بود، او گاه ملودیون، ترومبون، گیتار یا سایر ابزارها را بازی می کرد

11. The trombone is an essential musical instrument for a symphony orchestra.
[ترجمه ترگمان]ترومبون یک ابزار موسیقی ضروری برای ارکست سمفونی است
[ترجمه گوگل]ترومبون یک ساز موسیقی ضروری برای ارکستر سمفونی است

12. Trombone player Karim Elmahmoudi is a composer, and the orchestra commissioned a piece from him, which he calls "Ancient Dreams", for its first performance of the season.
[ترجمه ترگمان]نوازنده trombone کریم Elmahmoudi یک آهنگساز است، و ارکستر قطعه ای از او را سفارش داد، که او \"رویاهای باستان\" را برای اولین اجرای این فصل می خواند
[ترجمه گوگل]کریم المحمودی، بازیکن ترومبون، آهنگساز است، و ارکستر یک قطعه از او را به نام 'رویاهای باستان' به کار برد

13. Shorty oscillates between trombone and trumpet solos, with the latter unsurprisingly cutting through with greater agility.
[ترجمه ترگمان]شورتی بین ترومپت و ترومپت، با the که با چابکی بیشتری از آن عبور می کنند
[ترجمه گوگل]کمپوت بین ترومبون و سولو ترومپت نوسان می کند، و این دومین نتیجه بی نظیر با چابکی بیشتر می شود

14. The main orchestral brass instruments are the horn, trumpet, trombone, and tuba.
[ترجمه ترگمان]سازه ای بادی اصلی بوق، شیپور، ترومبون، و tuba هستند
[ترجمه گوگل]سازهای اصلی ارکستر برنج شاخ، ترومپت، ترومبون و توب هستند

پیشنهاد کاربران

نوعی شیپور


کلمات دیگر: