1. an alpha ray
پرتو آلفا
2. the alpha and omega
نخستین و واپسین،اولین و آخرین
3. Alpha Never one like you,let me think about beating the pain.
[ترجمه ترگمان]آلفا، هیچ وقت مثل تو نیست، به من اجازه بده که درد رو شکست بدم
[ترجمه گوگل]آلفا هرگز مثل شما نیست، اجازه دهید من در مورد ضرب و شتم درد فکر کنم
4. Alpha I'm most proud of, that is, fell in love with a love people.
[ترجمه ترگمان]Alpha من به آن افتخار می کنم، یعنی عاشق یک عاشق شده
[ترجمه گوگل]آلفا من بیشترین افتخار می کنم، به این معناست که در عشق با مردم عاشق شدم
5. Collective bargaining was viewed as the alpha and omega of trade unionism.
[ترجمه ترگمان]داد و ستد جمعی به عنوان آلفا و امگا of تجاری تلقی می شد
[ترجمه گوگل]معامله جمعی به عنوان آلفا و امگا اتحادیه کارگری مورد توجه قرار گرفت
6. Alpha is the first letter of the Greek alphabet.
[ترجمه ترگمان]آلفا اولین حرف الفبای یونانی است
[ترجمه گوگل]آلفا اولین حرف الفبای یونانی است
7. Previously only available on a made-to-order basis, Alpha is well-known for its high quality and reliability.
[ترجمه ترگمان]قبلا فقط بر پایه سفارش ساخته شده، Alpha به خوبی شناخته شده برای کیفیت بالا و قابلیت اطمینان است
[ترجمه گوگل]پیش از این فقط در قالب ساخته شده به سفارش در دسترس است، آلفا با کیفیت و قابلیت اطمینان بالا شناخته شده است
8. The young are visited by the alpha female only for suckling.
[ترجمه ترگمان]جوانان فقط برای شیر دادن از زن آلفا دیدن می کنند
[ترجمه گوگل]جوانان فقط برای شیردهی از زن آلفا بازدید می کنند
9. Every hermeneutic approach takes them as the alpha of understanding but not all make them also the omega.
[ترجمه ترگمان]هر رویکرد هرمنوتیک آن ها را به عنوان آلفا درک می کند اما همه آن ها را نیز امگا نمی کند
[ترجمه گوگل]هر روش رویکرد هرمنوتیک آنها را به عنوان آلفای فهم می گیرد، اما همه آنها امگا را نیز ندارند
10. In rested subjects alpha rhythm is indicative of low arousal, but sleep-deprived subjects commonly only achieve this level of arousal at best.
[ترجمه ترگمان]در سوژه های خود، ریتم آلفا نشان دهنده برانگیختگی کم است، اما افراد محروم از خواب معمولا تنها در بهترین حالت به این سطح از برانگیختگی دست می یابند
[ترجمه گوگل]در ردیابی افراد، ریتم آلفای منعکس کننده ی منعکس کننده کم است، اما افراد محروم خواب معمولا در بهترین حالت به این سطح از هیجان می رسند
11. Alpha particles are just high-energy 4He nuclei; after decelerating and picking up electrons, they become atoms of 4He.
[ترجمه ترگمان]ذرات آلفا فقط انرژی بالایی دارند، هسته های ۴ دارد، بعد از decelerating و جمع کردن الکترون ها، آن ها اتم های ۴ هستند
[ترجمه گوگل]ذرات آلفا فقط هسته های انرژی بالا 4He هستند؛ پس از تعلیق و برداشتن الکترونها، آنها اتمهای 4He می شوند
12. In the Airbus, once Alpha protection is reached the spoilers automatically retract, giving the plane greatly increased ability to climb.
[ترجمه ترگمان]در ایرباس، زمانی که حفاظت از آلفا به دست مخالفان می رسد، به طور اتوماتیک به خود واکنش نشان می دهند و به هواپیما توانایی بالا رفتن را می دهد
[ترجمه گوگل]در ایرباس، زمانی که حفاظت از آلفا رسیده است، اسپویلرها به طور خودکار عقب رانده می شوند، به طوری که هواپیما به شدت توانایی صعود را افزایش می دهد
13. To find it, use Alpha and Delta Delphini as pointers.
[ترجمه ترگمان]برای یافتن آن، استفاده از آلفا و دلتا Delphini به عنوان نشانگرهای دیگر
[ترجمه گوگل]برای پیدا کردن آن، از آلفا و Delta Delphini به عنوان اشاره گر استفاده کنید
14. Alpha Herculis, or Rasalgethi, lies close to Alpha Ophiuchi, rather divorced from the rest of the constellation.
[ترجمه ترگمان]آلفای Herculis یا Rasalgethi نزدیک به آلفا Ophiuchi قرار دارد و به جای آن از بقیه صورت فلکی جدا شده است
[ترجمه گوگل]آلفا هرکولیس یا رسولتیخی نزدیک آلفا اوفیوچی قرار دارد و نه از بقیه صورت فلکی جدا شده است