کلمه جو
صفحه اصلی

trailer


معنی : پشت بند، یدک
معانی دیگر : (قایق یا تریلر و غیره) به دنبال خود کشیدن، یدک کشیدن، (شخص یا چیز) دنباله رو، از پسایند، تریلر، پس بند، ترک بند (اتاقک چرخ دار که اتومبیل یا کامیون به دنبال خود می کشد)، (سینما و تلویزیون) نمایش صحنه های برنامه ی آینده، پیش پرده، برنامه ی آینده، (فیلم عکاسی و سینمایی و غیره) فیلم خالی در آخر حلقه، ردیاب، ردپا گیر، (کامیون) تریلی، گیاهی که بزمین یا در و دیوار میچسبد، یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن، ترایلر، اتومبیل یدک کش، باترایلر حمل کردن

انگلیسی به فارسی

گیاهی که بزمین یا در و دیوار می‌چسبد، یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن، ترایلر، اتومبیل یدک کش، یدک،ردپاگیر، باترایلر حمل کردن


پشت بند


تریلر، یدک، پشت بند، ترایلر، اتومبیل یدک کش، ردپاگیر، پشتی، یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone or something that trails.
مشابه: tag

(2) تعریف: a wagon pulled by a motorized vehicle and used to transport freight.

(3) تعریف: a furnished vehicle, not self-propelled, in which people may live while traveling.

• mobile house; vehicle drawn by another vehicle; motion picture preview
a trailer is a vehicle which is pulled by a car or van and which is used for transporting large or heavy items.
a trailer is also the long rear section of an articulated lorry, in which the goods are carried.
a trailer is also a long vehicle which people use as a home or office and which can be pulled behind a car; used in american english.
a trailer for a film or television programme is a set of short extracts which are shown or broadcast to advertise it.

دیکشنری تخصصی

[سینما] آنونس / برنامه آینده - پیش پرده / ته فیلم - ته فیلم انتهایی
[عمران و معماری] تریلر - یدک کش - کاروان
[برق و الکترونیک] دنباله رگه روشن در سمت راست منطقه تاریک یا خط تیره در تصویر تلویزیون یا ناحیه تاریک یا رگه ی تیره در سمت رایت قسمت روشن. این پدیده در اثر ناکافی بودن بهره در بسامدهای تصویری پایین ایجاد می شود.
[مهندسی گاز] یدک کش
[معدن] تریلر (ترابری)

مترادف و متضاد

پشت بند (اسم)
support, brace, continuation, sequel, clamp, trailer, fastening, fish

یدک (اسم)
spare, trailer

جملات نمونه

1. a trailer hitch on the car's bumper
قلاب روی سپر ماشین برای یدک کشی ترایلر

2. The car was pulling a trailer, which carried a boat.
[ترجمه ترگمان]ماشین یدک کش بود که قایق را حمل می کرد
[ترجمه گوگل]ماشین یک تریلر را کشید که یک قایق داشت

3. They detached their trailer and set up camp.
[ترجمه ترگمان] تریلر رو جدا کردن و اردو زدن
[ترجمه گوگل]آنها تریلر خود را جدا کردند و اردوگاه را راه اندازی کردند

4. A trailer was attached to the rear of the truck.
[ترجمه ترگمان] یه تریلر به پشت کامیون بسته شده بو
[ترجمه گوگل]تریلر به عقب کامیون متصل شد

5. The car was pulling a trailer with motorcycle on it.
[ترجمه ترگمان] ماشین داشت یه تریلر رو با موتور سوار می کرد
[ترجمه گوگل]ماشین یک تریلر با موتورسیکلت بر روی آن کشید

6. He would leave the trailer unlocked. If there was something inside someone wanted, it would be theirs for the taking.
[ترجمه ترگمان] تریلر رو باز میذاشت اگر در درون کسی چیزی وجود داشت، برای برداشتن آن ها به آن ها تعلق خواهد داشت
[ترجمه گوگل]او تریلر را باز کرد اگر چیزی در درون کسی وجود داشته باشد می خواهد آن را برای گرفتن داشته باشد

7. He hitched our pickup to his trailer.
[ترجمه ترگمان] He رو به تریلر خودش کشید
[ترجمه گوگل]او پیگیری ما را به تریلر خود متصل کرد

8. We hooked the trailer to the back of the car.
[ترجمه ترگمان] تریلر رو به پشت ماشین وصل کردیم
[ترجمه گوگل]ما تریلر را به عقب ماشین متصل کردیم

9. Before driving away, re-check the trailer coupling.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه حرکت کنید، جفت جفت سازی مجدد را چک کنید
[ترجمه گوگل]قبل از رانندگی، مجددا پیوستن تریلر را بررسی کنید

10. We paid $2000 for the boat, with the trailer and spares thrown in.
[ترجمه ترگمان]ما ۲۰۰۰ دلار برای قایق پرداخت کردیم و the و قطعات یدکی آن به داخل پرتاب شد
[ترجمه گوگل]ما 2000 دلار برای قایق پرداخت کردیم، با تریلر و قطعات پرتاب شده در

11. I watched a trailer for the screenplay of his memoirs.
[ترجمه ترگمان]من یه تریلر رو برای نمایش memoirs نگاه کردم
[ترجمه گوگل]من یک تریلر برای فیلمنامه خاطرات خودم را تماشا کردم

12. We just need to hitch the trailer to the car and then we can go.
[ترجمه ترگمان]ما فقط باید این یدک کش را به ماشین ببندیم و بعد بتوانیم برویم
[ترجمه گوگل]ما فقط باید تریلر را به ماشین متصل کنیم و سپس می توانیم برویم

13. They were asked about playing music from a trailer, about dancing in a circle, about the quarry on their land.
[ترجمه ترگمان]از آن ها در مورد پخش موسیقی از یک یدک کش، در مورد رقص در یک دایره، در مورد معدن در زمین مورد سوال قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]از آنها درباره پخش موسیقی از یک تریلر، درباره رقص در یک دایره و درباره معدن در زمین خود خواسته شد

14. An emergency trailer from the nearest available location can be taken to the incident to assist the emergency services.
[ترجمه ترگمان]یک یدک کش اضطراری از نزدیک ترین مکان موجود می تواند به این حادثه برای کمک به خدمات اورژانسی منتقل شود
[ترجمه گوگل]یک تریلر اضطراری از نزدیک ترین مکان موجود می تواند به حادثه منتهی شود تا به خدمات اضطراری کمک کند

15. They lived in a one-room trailer with no running water.
[ترجمه ترگمان]اونا تو یه کابین یه اتاق زندگی کردن که هیچ آبی نداشته باشن
[ترجمه گوگل]آنها در تریلر یک اتاق با آب بدون آب زندگی می کردند

A boat that can trail three coal barges across the Persian Gulf.

یک کشتی که می‌تواند سه دوبه‌ی زغال‌سنگ را در راستای خلیج فارس یدک بکشد.


پیشنهاد کاربران

دنباله

[خودرو و وسیله جابجایی]
بارکِش

[سینما و فیلم]
پیش نمایش ، پیش نمایش بلند

تیزر تبلیغاتی فیلم - پیش پرده فیلم

تیزر تبلیغاتی فیلم
تبلیغ یک فیلم در رسانه ها، پیش از اکران عمومی آن به منظور جلب توجه بیشتر مردم و فروش بیشتر فیلم در آینده

ترک بند

trailer ( ورزش )
واژه مصوب: پشتیبان 4
تعریف: در بسـکتبـال، بـازیکن مهاجمی که اولین موج بازیکنان هم تیمی خود را در ضدحمله دنبال می کند


کلمات دیگر: