1. visual agnosia
فقدان حس بینایی
2. visual knowledge
دانش بصری
3. visual navigation
ناوبری چشمی (بدون استفاده از رادار و غیره)
4. the visual nerve
عصب بینایی
5. the visual arts
هنرهای تجسمی،هنرهای بصری (دیدوار)
6. a mirage results from visual illusion
سراب نتیجه ی خطای باصره است.
7. his poetry is stirringly visual
شعر او به طور هیجان انگیزی تجسمی است.
8. I have a very good visual memory.
[ترجمه ترگمان]حافظه تصویری بسیار خوبی دارم
[ترجمه گوگل]من یک حافظه بصری بسیار خوب دارم
9. These virus infections display obvious visual symptoms.
[ترجمه ترگمان]این عفونت های ویروسی علائم بصری مشخصی را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]این عفونت های ویروسی علائم بصری واضح را نشان می دهد
10. The building makes a tremendous visual impact.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان تاثیر بصری زیادی ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این ساختمان تاثیر چشمگیری فوق العاده ای دارد
11. Music, mime and strong visual imagery play a strong part in the productions.
[ترجمه ترگمان]موسیقی، بازی تقلیدی و تصویری قوی، نقش مهمی در تولیدات بازی می کند
[ترجمه گوگل]موسیقی، مومیایی و تصاویر بصری قوی نقش مهمی در تولید دارد
12. An audio - visual display gives visitors an idea of what life was like aboard a sailing ship.
[ترجمه ترگمان]یک صفحه نمایش صوتی - تصویری به بازدیدکنندگان ایده زندگی در یک کشتی بادبانی را می دهد
[ترجمه گوگل]یک نمایشگر صوتی و تصویری بازدیدکنندگان ایده ای را درباره زندگی شبیه کشتی سواری می دهد
13. She combines visual images and the spoken word to great effect in her presentations.
[ترجمه ترگمان]او تصاویر بصری و کلمه گفتاری را با تاثیر زیاد در presentations ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]او تصاویر بصری و کلمه گفتاری را در جلوه های عالی خود به نمایش می گذارد
14. The visual image is steadily replacing the written word.
[ترجمه ترگمان]تصویر بصری به طور پیوسته در حال جایگزین کردن کلمه نوشته شده می باشد
[ترجمه گوگل]تصویر بصری به طور پیوسته جایگزین کلمه نوشته شده است
15. Visual material aids the retention of information.
[ترجمه ترگمان]مطالب تصویری به حفظ اطلاعات کمک می کند
[ترجمه گوگل]مواد ویژوال به حفظ اطلاعات کمک می کند
16. A motorist needs good visual acuity .
[ترجمه ترگمان]یک راننده به acuity تصویری خوب نیاز دارد
[ترجمه گوگل]یک راننده نیاز به دقت بینایی دارد