کلمه جو
صفحه اصلی

turntable


معنی : پشتک، صفحه گردونه، سکوب چرخنده
معانی دیگر : (گرامافون) گردونه (صفحه ی فلزی که صفحه ی گرامافون روی آن قرار می گیرد)، میز تراش، میز خراطی، معلق، درراه اهن صفحه گردنده، لوکوموتیوگردان

انگلیسی به فارسی

صفحه گردونه، سکوب چرخنده، معلق، پشتک


turntable، پشتک، صفحه گردونه، سکوب چرخنده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the round, flat, rotating plate that holds the record on a record player or phonograph.

(2) تعریف: a round rotating platform with sections of railroad track on it, used for turning locomotives and other railroad cars.

(3) تعریف: any of various other rotating plates or platforms.

• platform for turning vehicles around (railroads); rotating plate upon which a phonograph record sits; rotating platter (lazy susan), rotating platform
a turntable is the flat, round part of a record player on which the record is put.

دیکشنری تخصصی

[سینما] گرام
[عمران و معماری] صفحه چرخان - صفحه گردان - حلقه چرخان
[برق و الکترونیک] گرامافون صفحه گردان موتوری که صفحه های شلاک یا وینیلی را در هنگام پخش نگه می دارد . گرامافون محصول الکترونیکی تجاری است که بخش از سیستم استریو است . از انواع دیگر آن در استودیوها برای ساخت صفحه ها در فرایند ضبط استفاده می شود.
[زمین شناسی] صفحه چرخان، صفحه گردان حلقه چرخان

مترادف و متضاد

پشتک (اسم)
somersault, somerset, summersault, turntable

صفحه گردونه (اسم)
turntable

سکوب چرخنده (اسم)
turntable

جملات نمونه

1. Many households have dispensed with their old-fashioned vinyl turntable.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خانواده ها از صفحه turntable vinyl old صرف نظر کرده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از خانوارها با ورق های وینیل قدیمی خود را طراحی کرده اند

2. The mechanism that revolves the turntable is broken.
[ترجمه ترگمان]مکانیسمی که روی صفحه گردان می چرخد شکسته می شود
[ترجمه گوگل]مکانیزمی که چرخش را متوقف می کند شکسته است

3. And the introduction of a turntable means that food is cooked evenly.
[ترجمه ترگمان]و معرفی یک گردان به این معنی است که غذا به طور مساوی پخته شده
[ترجمه گوگل]و معرفی یک لپ تاپ به این معنی است که غذا به طور مساوی پخته شده است

4. Turntable is recessed into oven floor, so it's less likely to be knocked as dishes are put into the oven.
[ترجمه ترگمان]turntable در کف کوره قرار داده می شود، بنابراین احتمال آن که غذاها در داخل فر قرار داده شوند کم تر است
[ترجمه گوگل]Turntable به کف فرنی احاطه شده است، بنابراین کمتر احتمال دارد به عنوان ظروف به اجاق گاز قرار داده شود

5. Simulator A land-based board mounted on a turntable device which is used to teach the basics before going on to the water.
[ترجمه ترگمان]Simulator یک تخته بر روی زمین نصب شده بر روی یک صفحه گردان که برای آموزش اصول اولیه قبل از رفتن به آب استفاده می شود
[ترجمه گوگل]شبیه ساز یک هیئت مدیره روی زمین که بر روی یک دستگاه قابل شارژ نصب شده است که برای تدریس اصول قبل از رفتن به آب استفاده می شود

6. To stop the turntable behaving like a seismograph, it is suspended on isolating springs.
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از رفتار صفحه گردان مثل a، در چشمه های isolating به حالت تعلیق در می آید
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از چرخش به عنوان یک لرزه نگار عمل می کند، آن را در جداسازی چشمه ها تعلیق می شود

7. She placed the record on the turntable and the muted trumpet of Jonah Jones softly assailed the room.
[ترجمه ترگمان]گرامافون را روی صفحه گرامافون گذاشت و صدای شیپور آرام یونس را آهسته به داخل اتاق پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]او ضبط را روی دسکتاپ قرار داد و تونامی خاموش جونز جونز به آرامی اتاق را گرفتار کرد

8. Both the projector and the turntable were powered by the same motor to ensure they ran at the same speed.
[ترجمه ترگمان]هم پروژکتور و هم turntable با همان موتور کار می کردند تا مطمئن شوند که با سرعت یک سان می دویدند
[ترجمه گوگل]هر دو پروژکتور و لپ تاپ با همان موتور طراحی شده بودند تا اطمینان حاصل شود که با همان سرعت اجرا شوند

9. A sure-fire hit on your turntable.
[ترجمه ترگمان]یه ضربه محکم روی صفحه گردان - ت
[ترجمه گوگل]یک آتش سوزی در دسکتاپ شما وجود دارد

10. Here he had control of the turntable, which was on a table next to him.
[ترجمه ترگمان]در اینجا او صفحه گرامافون را که روی می زی کنار او قرار داشت کنترل می کرد
[ترجمه گوگل]در اینجا او کنترل لپ تاپ را داشت که روی میز کنار او بود

11. Some ovens have a turntable and wave stirrers.
[ترجمه ترگمان]بعضی از کوره ها یک صفحه گردان و stirrers موج دارند
[ترجمه گوگل]بعضی از اجاق ها دارای یک همزن دوار و دوار هستند

12. Turntable fastness, replacing simply and convenient.
[ترجمه ترگمان]استحکامات turntable و جایگزینی ساده و راحت
[ترجمه گوگل]استحکام چرخشی، به سادگی و راحت جایگزین می شود

13. Dual operation function of platform and turntable . Turntable Console can transcend platforms, which ensure operation safe and reliable.
[ترجمه ترگمان]عملکرد دوگانه عملکرد سکو و صفحه گردونه کنسول turntable می تواند از سیستم عامل فراتر برود، که عملیات ایمن و قابل اعتماد را تضمین می کند
[ترجمه گوگل]عملکرد عملیاتی دوگانه پلت فرم و میز متحرک کنسول Turntable می تواند سیستم عامل هایی را فراتر بگذارد که عملیات ایمن و قابل اطمینان را تضمین می کند

14. Even if I had a turntable it's completely unplayable, because the cover it came in is made of sandpaper, which scratched the record inside to bits.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر صفحه گردان را هم داشته باشم، چون پوششی که از کاغذ سمباده کشیده شده است از سنباده ساخته شده که رکورد آن را خراش می دهد
[ترجمه گوگل]حتی اگر من یک چرخدنده داشته باشم، آن را کاملا غیر قابل بازیابی است، زیرا پوشش آن از کاغذ شنی ساخته شده است که رکورد را به داخل بیت ها خراشیده است

15. Is this what women became if afforded the luxury of turned tables?
[ترجمه ترگمان]آیا این همان چیزی بود که زن ها به صورت شیک بودن میزها می شدند؟
[ترجمه گوگل]آیا این به این معنی است که زنان در صورتی که از لوکس جداول تبدیل شده اند، تبدیل شوند؟

16. Wait and see, he will turn table some day.
[ترجمه ترگمان]صبر کن و ببین، او روزی سر میز حاضر می شود
[ترجمه گوگل]صبر کن و ببینی، روزی میز خواهد کرد

17. Then we turn table from there, in our work . . .
[ترجمه ترگمان]بعدش میز رو از اونجا دور می کنیم … توی کار خودمون
[ترجمه گوگل]سپس ما در این کار جدول را از آن خارج می کنیم

18. Turn table is an important ground simulation equipment used in aeronautic and astronautic industry.
[ترجمه ترگمان]جدول چرخش یک تجهیزات شبیه سازی زمین مهم است که در صنعت aeronautic و astronautic مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]جدول چرخش یک تجهیزات شبیه سازی مهم زمین است که در صنعت هوافضا و فضانورد استفاده می شود

19. This method was compared with the dynamic test turn table method based on the principles of the gyroscope detection method.
[ترجمه ترگمان]این روش با روش ورق برگشت دینامیک براساس اصول روش تشخیص ژیروسکوپ مقایسه شده است
[ترجمه گوگل]این روش با روش پویای تست چرخش بر اساس اصول روش تشخیص ژیروسکوپ مقایسه شد

20. Turn table soft start and stops.
[ترجمه ترگمان] میز رو روشن کن و تمومش کن
[ترجمه گوگل]روشن کردن میز شروع و توقف می کند

21. Provided is a turn table for conveying folders capable of rapidly performing corresponding against variation of various folder dimensions.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که جدولی برای انتقال پوشه ها به سرعت در برابر تغییر ابعاد مختلف پوشه وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]ارائه شده است یک جدول روشن برای انتقال پوشه ها قادر به سرعت انجام متناسب با تنوع ابعاد پوشه های مختلف است

22. The principle design ofthe turn table and the special drive system and positioner are presented.
[ترجمه ترگمان]طراحی اصل این جدول و سیستم محرک خاص و positioner ارایه شده است
[ترجمه گوگل]طراحی اصلی جدول چرخش و سیستم رانندگی و موقعیت یاب ویژه ارائه شده است

23. It consists of a two axis turn table and an air pressure printhead.
[ترجمه ترگمان]آن شامل یک جدول چرخش دو محور و یک فشار هوای آزاد است
[ترجمه گوگل]این شامل یک جدول چرخش دو محور و یک چاپگر فشار هوا است

24. His whole mind was concentrated on one thing only -- how to turn table on the enemy.
[ترجمه ترگمان]تمام ذهن او روی یک چیز متمرکز شده بود که چگونه میز را روی دشمن متمرکز کند
[ترجمه گوگل]ذهنش تنها بر روی یک چیز متمرکز بود - چگونه روی میز روی دشمن قرار دهید

25. Cutting tools of the rig are driven by a turn table.
[ترجمه ترگمان]ابزار برش و برش به وسیله یک جدول چرخشی به حرکت در می آیند
[ترجمه گوگل]ابزار برش بتونه توسط یک جدول چرخشی هدایت می شود

26. I was shocked that my retirement income was only a Fraction of my regular income working as a Turn Table Operator in a Factory .
[ترجمه ترگمان]من شوکه شده بودم که درآمد بازنشستگی من فقط یک کسر درآمد معمولی من بود که بعنوان یک اپراتور جدول Turn در یک کارخانه کار می کرد
[ترجمه گوگل]من شوکه شدم که درآمد بازنشستگی من تنها کسری از درآمد منظم من بود که به عنوان یک اپراتور جدول در کارخانه کار می کرد

27. According to the compose movement of position axis and direction axis, the turn table can achieve the two-dimension movement control.
[ترجمه ترگمان]با توجه به حرکت ترکیب بندی محور موقعیت و محور جهت، جدول چرخش می تواند به کنترل حرکت دو بعدی دست یابد
[ترجمه گوگل]با توجه به حرکت نوشتار محور موقعیت و جهت محور، جدول روشن می تواند کنترل حرکت دو بعدی را به دست آورد

28. Scientists invented marvelous means of music transmission, beginning from the earliest mechanical record turn table to today's many kinds of electronic media.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان روش های شگفت انگیز انتقال موسیقی را ابداع کردند که از اولین رکورد مکانیکی برای بسیاری از انواع رسانه های الکترونیکی آغاز شد
[ترجمه گوگل]دانشمندان ابزاری شگفت انگیز از انتقال موسیقی را اختراع کرده اند، که از ابتدای جدول میزهای مکانیکی به انواع مختلف رسانه های الکترونیکی امروز به شمار می آیند

پیشنهاد کاربران

ترن تیبل، صفحه دایره ای شکل ( مخصوص دستگاه های اجرای موسیقی )

میتونه معنی انتقام گرفتم یا عوض کردن بازی رو داشته باشه ، مثلا بگیم اونی که خیلی ضعیف بوده حالا بازی عوض شده و قدرتمند شده

برگرداندن ورق - تغییر شرایط - از فرش به عرش رسیدن


turntable ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: سینی دوّار
تعریف: صفحه‏ای برای تغییر جهت لوکوموتیو یا انتقال آن به خطوط مختلف


کلمات دیگر: