1. the administrator of a pious foundation
متولی یک موسسه ی خیریه
2. he has long experience both as a teacher and administrator
او هم به عنوان معلم و هم به عنوان مدیر تجربه ی طولانی دارد.
3. A hospital administrator has resigned over claims he lied to get the job.
[ترجمه ترگمان]یک مدیر بیمارستان از ادعاها مبنی بر دروغ گفتن به این شغل استعفا داده است
[ترجمه گوگل]سرپرست بیمارستان استعفا داده است که ادعا می کند که کار خود را انجام داده است
4. The new administrator in accounts is a real stunner.
[ترجمه ترگمان]این مدیر جدید در حساب، یک شگفتی واقعی است
[ترجمه گوگل]سرپرست جدید در حسابها یک خبرنگار واقعی است
5. He was appointed Apostolic Administrator of Minsk by Pope John Paul II.
[ترجمه ترگمان]او توسط پاپ ژان پل دوم به مقام اسقفی شهر مینسک منصوب شد
[ترجمه گوگل]او توسط مسیحی پاپ جان پل دوم مسیحی منصوب شد
6. The role of administrator absorbed much of Ben's energy.
[ترجمه ترگمان]نقش مدیر بخش اعظم انرژی (بن)را جذب می کند
[ترجمه گوگل]نقش مدیر بزرگ انرژی بن را جذب کرد
7. If an administrator has no access to information, it's as if he was purblind and hard of hearing and had a stuffed nose.
[ترجمه ترگمان]اگر مدیر هیچ دسترسی به اطلاعات نداشته باشد، مثل این است که کور و سخت است و دماغ خشک شده دارد
[ترجمه گوگل]اگر یک مدیر دسترسی به اطلاعات داشته باشد، به نظر می رسد که او خرد شده است و از شنیدن آن دچار مشکل شده و دارای بینی است
8. She works as a school administrator.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مدیر مدرسه کار می کند
[ترجمه گوگل]او به عنوان مدیر مدرسه کار می کند
9. I know my limits. I'm not an administrator.
[ترجمه ترگمان] من محدوده خودم رو میدونم من یه مدیر نیستم
[ترجمه گوگل]من محدودیت هایم را می دانم من یک مدیر نیستم
10. He was a bluff no-nonsense administrator.
[ترجمه ترگمان] اون یه بلوف بود نه یه مدیر مزخرف
[ترجمه گوگل]او یک سرپرست بدون هیچ مشکلی بود
11. Our new administrator seems to be trying to stamp her authority on every aspect of the department.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که مدیر جدید ما در تلاش است تا قدرت خود را در تمام جنبه های این اداره ثبت کند
[ترجمه گوگل]سرپرست جدید ما به نظر می رسد تلاش می کند قدرت خود را در هر جنبه ای از اداره تمبر کند
12. She's a brilliant organizer and administrator.
[ترجمه ترگمان]او سازمان دهنده و مدیر عالی است
[ترجمه گوگل]او یک سازمان بزرگ و مدیر است
13. We're engaging the services of a professional administrator.
[ترجمه ترگمان]ما خدمات یک مدیر حرفه ای را وارد می کنیم
[ترجمه گوگل]ما خدمات یک مدیر حرفه ای را درگیر می کنیم
14. He's a local government administrator, that is to say a civil servant.
[ترجمه ترگمان]او یک مدیر دولتی محلی است، یعنی یک کارمند دولت
[ترجمه گوگل]او یک مدیر دولتی محلی است، یعنی یک خدمتکار دولتی است