1. to simulate interest
تظاهر به علاقمندی کردن
2. Computer software can be used to simulate conditions on the sea bed.
[ترجمه ترگمان]نرم افزار رایانه ای می تواند برای شبیه سازی شرایط بس تر دریا مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]نرم افزار کامپیوتر می تواند برای شبیه سازی شرایط در بستر دریا استفاده شود
3. A sheet of metal was shaken to simulate the noise of thunder.
[ترجمه ترگمان]یک ورقه فلزی هم تکان می خورد تا صدای رعد را شبیه سازی کند
[ترجمه گوگل]یک ورق فلز برای شبیه سازی سر و صدا رعد و برق تکان خورد
4. Models are used to simulate the workings of a real-life system.
[ترجمه ترگمان]مدل ها برای شبیه سازی عملکرد یک سیستم زندگی واقعی مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]مدل ها برای شبیه سازی عملکرد سیستم زندگی واقعی استفاده می شود
5. The scientist developed one model to simulate a full year of the globe's climate.
[ترجمه ترگمان]این دانشمند یک مدل برای شبیه سازی یک سال کامل از آب و هوای کره زمین ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]دانشمند یک مدل برای شبیه سازی یک سال کامل از آب و هوای جهان را توسعه داد
6. In cheap furniture, plastic is often used to simulate wood.
[ترجمه ترگمان]در مبلمان ارزان پلاستیک اغلب برای شبیه سازی چوب استفاده می شود
[ترجمه گوگل]در مبلمان ارزان، پلاستیک اغلب برای شبیه سازی چوب استفاده می شود
7. He found it impossible to simulate grief.
[ترجمه ترگمان]او برای شبیه سازی غم آن را غیر ممکن یافت
[ترجمه گوگل]او غیرممکن شد که شباهت های غم انگیز را نادیده بگیرد
8. I tried to simulate surprise at the news.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم از این خبر تعجب کنم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم شگفتی را در اخبار شبیه سازی کنم
9. We use an upwelling-diffusion energy-balance climate model to simulate the effects of greenhouse and solar forcing over the period 1765 to 198
[ترجمه ترگمان]ما از یک مدل آب و هوای آزاد برای شبیه سازی اثرات گازهای گلخانه ای و خورشیدی که در طول مدت ۱۷۶۵ تا ۱۹۸ مورد استفاده قرار گرفتند، استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]ما از یک مدل آب و هوا برای تعادل انرژی بالا استفاده می کنیم تا شبیه سازی اثرات تابش خورشیدی و گلخانه ای در دوره 1765 تا 198
10. The models are developed to simulate the stress train field induced on the living bone by the implant.
[ترجمه ترگمان]این مدل ها برای شبیه سازی میدان تمرین تنش ناشی از استخوان زنده ایمپلنت استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]این مدل ها برای شبیه سازی میدان قطار استرس ایجاد شده توسط استخوان زنده توسط ایمپلنت ساخته شده اند
11. To simulate reality the moving object must appear to have depth, but not be transparent.
[ترجمه ترگمان]برای شبیه سازی واقعیت شی متحرک باید عمق داشته باشد اما شفاف نباشد
[ترجمه گوگل]برای شبیه سازی واقعیت، شی متحرک باید عمق داشته باشد، اما نباید شفاف باشد
12. The hydraulic arms then buffet it to simulate the forces at work during an earthquake.
[ترجمه ترگمان]سپس بازوهای هیدرولیکی برای شبیه سازی نیروها در حین یک زلزله در آن قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]سپس هلیکوپترها را برای شبیه سازی نیروها در محل کار در طی زلزله بوفه می کنند
13. To trigger parthenogenesis, then, Loeb had to simulate fertilisation.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، Loeb برای شبیه سازی parthenogenesis ها مجبور به شبیه سازی fertilisation شد
[ترجمه گوگل]پس از آن لاب به دنبال کشف بخشی از فرسودگی، مجبور شد تا بارورسازی را شبیه سازی کند
14. Although digital computers have to simulate this parallelism, true neural network hardware will really perform the operations in parallel.
[ترجمه ترگمان]اگرچه کامپیوترهای دیجیتال باید این parallelism را شبیه سازی کنند، سخت افزار شبکه عصبی واقعی واقعا عملیات را به صورت موازی انجام می دهد
[ترجمه گوگل]اگرچه کامپیوترهای دیجیتال باید این موازی را شبیه سازی کنند، سختافزار شبکه عصبی واقعی به طور موازی عملیات را انجام می دهد