کلمه جو
صفحه اصلی

artificial intelligence


معنی : هوش مصنوعی
معانی دیگر : (کامپیوتر) توانایی کامپیوتر در انجام کارهایی که تنها با عقل و اندیشه و بینش میسر است، هوش ماشینی، هوش مصنوعی هوش مصنوعی

انگلیسی به فارسی

(کامپیوتر) توانایی کامپیوتر در انجام کارهایی که تنها با عقل و اندیشه و بینش میسر است، هوش ماشینی، هوش مصنوعی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the research in and development of computer programs or computers to initiate human thought processes such as reasoning or decision-making.

• branch of science dealing with simulation and implementation of human intelligence on a computer, ai; simulated intelligence
artificial intelligence is the study of how to make computers work in an intelligent way to do things that humans do, especially in the areas of language, vision, and movement.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] هوش ساختگی، هوش مصنوعی .
[ریاضیات] هوش مصنوعی
[آمار] هوش مصنوعی
[کامپیوتر] هوش مصنوعی - مطالعه کاربرد کامپیوتر برای شبیه سازی تفکر انسان . هوش مصنوعی مربوط به ساخت برنامه های کامپیوتری است که می توانند به طور هوشمند مسائل را حل کنند. مثلا" بازی کامپیوتری را در نظر بگیرید برخی از بازیها مانند تیک - تاک تو آنقدر ساده اند که برنامه نویس می تواندرویه ای را از قبل مشخص کند که بازی کامل کامپیوتر را تضمین می کند با این حال با یک بازی مانند شطرنج رویه فوق شناخته است کامپیوتر باید روش ذهنی یعنی رویه ای برای کشف و ارزیابی بهتر و مناسبترین حرکات را به کار ببرد . در بازی شطرنج کامپیوتر با عرضه هر حرکت احتمالی از یک مکان مشخص به ارزیابی آن حرکات از طریق محاسبه تمام راههای ممکن می پردازد با توجه به پیچیدگی این بازی چنین رویه ای زمان بسیار طولانی و ناممکن ( میلیونها سال ) لازم دارد . استراتژی نیز به انتخاب میانبرها بستگی دارد . فقط محاسبه 5 یا 6 حرکت برای اینده کافیست تا بسیاری از حرکات احتمالی را حذف کند بقیه حرکات را می توان بر مبنای اصول کلی مکانهای صفحه شطرنج ارزیابی کرد . در واقع یک ماشین بازی شطرنج ایده آل باید بتواند استراتژی خود را بر مبنای تجربه اصلاح کند . ماشین باید مانند انسان تشخیص بدهد که حریف او نیز از روش ذهنی پیروی می کند و باید تلاش کند که رفتار او را پیش بینی نماید.
[صنعت] هوش مصنوعی - عبارتست از، حل مسائل پیچیده تحت عدم قطعیت، با استفاده از پردازش اطلاعات .

مترادف و متضاد

هوش مصنوعی (اسم)
artificial intelligence

machine intelligence


Synonyms: AI, development of “thinking” computer systems, expert system, expert systems, intelligent retrieval, knowledge engineering, machine learning, natural language processing, neural network, neural networks, robotics


جملات نمونه

1. LISP is the standard research tool of artificial intelligence scientists in the United States.
[ترجمه ترگمان]LISP ابزار تحقیقاتی استاندارد دانشمندان هوش مصنوعی در ایالات متحده آمریکاست
[ترجمه گوگل]LISP ابزار تحقیق استاندارد دانشمندان هوش مصنوعی در ایالات متحده است

2. Managers have learned to grapple with networking, artificial intelligence, computer-aided engineering and manufacturing.
[ترجمه ترگمان]مدیران آموخته اند که با شبکه سازی، هوش مصنوعی، مهندسی و تولید به کمک کامپیوتر دست و پنجه نرم کنند
[ترجمه گوگل]مدیران آموخته اند که با شبکه سازی، هوش مصنوعی، مهندسی کامپیوتر و ساخت و ساز، از آن استفاده کنند

3. The game play and artificial intelligence are unmatched in sports video gaming.
[ترجمه ترگمان]بازی بازی و هوش مصنوعی در بازی های ویدیویی ورزشی بی نظیر هستند
[ترجمه گوگل]بازی و هوش مصنوعی در بازی ویدیویی ورزشی بی نظیر هستند

4. The joint degree in Linguistics and Artificial Intelligence is unique in Britain.
[ترجمه ترگمان]درجه مشترک در زبان شناسی و هوش مصنوعی در بریتانیا منحصر به فرد است
[ترجمه گوگل]درجه مشترک در زبان شناسی و هوش مصنوعی در بریتانیا منحصر به فرد است

5. Modern developments in artificial intelligence are bringing a new light to past perceptions of how the human mind interacts with nature.
[ترجمه ترگمان]تحولات مدرن در هوش مصنوعی، نور جدیدی را به درک گذشته از نحوه تعامل ذهن انسان با طبیعت وارد می کند
[ترجمه گوگل]تحولات مدرن در هوش مصنوعی، نور جدیدی را درک می کنند که چگونه ذهن انسان با طبیعت در ارتباط است

6. The artificial intelligence community sometimes uses terminology a bit loosely.
[ترجمه ترگمان]جامعه هوش مصنوعی گاهی اوقات اصطلاحات را کمی بی ربط به کار می برد
[ترجمه گوگل]جامعه هوش مصنوعی بعضی اوقات از اصطلاحات کمی استفاده می کند

7. But whether artificial intelligence turns out to be good enough for the movie makers is likely to be another matter.
[ترجمه ترگمان]اما اینکه آیا هوش مصنوعی برای سازندگان فیلم خوب است یا خیر، احتمالا موضوع دیگری است
[ترجمه گوگل]اما آیا هوش مصنوعی به نظر می رسد که به اندازه کافی خوب باشد برای سازندگان فیلم احتمالا موضوع دیگری خواهد بود

8. Machine-learning and other advanced artificial intelligence techniques will be applied in interactive situations where musicians and computers will enter into direct dialogue.
[ترجمه ترگمان]یادگیری ماشین و دیگر تکنیک های هوش مصنوعی پیشرفته در موقعیت های تعاملی به کار گرفته خواهند شد که در آن نوازندگان و کامپیوترها وارد گفتگوی مستقیم می شوند
[ترجمه گوگل]یادگیری ماشین و سایر تکنیک های هوش مصنوعی پیشرفته در شرایط تعاملی که نوازندگان و رایانه ها به گفت و گو مستقیم وارد می شوند استفاده می شود

9. Computer scientists study artificial intelligence.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان کامپیوتر هوش مصنوعی را مطالعه می کنند
[ترجمه گوگل]دانشمندان کامپیوتر هوش مصنوعی را مطالعه می کنند

10. The development of artificial intelligence will be a hallmark of this century.
[ترجمه ترگمان]توسعه هوش مصنوعی نشانه بارز این قرن خواهد بود
[ترجمه گوگل]توسعه هوش مصنوعی مشخصه این قرن خواهد بود

11. Applications of artificial intelligence based systems were envisaged by very few.
[ترجمه ترگمان]کاربردهای سیستم های هوش مصنوعی تنها توسط تعداد بسیار کمی پیش بینی شده بود
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی سیستم های مبتنی بر هوش مصنوعی با تعداد بسیار کمی پیش بینی شده بود

12. The consultancy is to investigate possible applications of artificial intelligence to information resource management.
[ترجمه ترگمان]هدف این شرکت بررسی کاربردهای احتمالی هوش مصنوعی برای مدیریت منابع اطلاعات است
[ترجمه گوگل]مشاوره این است که برنامه های کاربردی هوش مصنوعی را برای مدیریت منابع اطلاعات بررسی کند

13. Constraint-based programming is an artificial intelligence technique which finds the optimum way to allocate means and resources.
[ترجمه ترگمان]برنامه نویسی محدودیت، تکنیک هوش مصنوعی است که روش بهینه تخصیص منابع و منابع را پیدا می کند
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی مبتنی بر محدودیت یک روش هوش مصنوعی است که راه بهینه برای تخصیص منابع و ابزار را پیدا می کند

14. Danny Hillis, an artificial intelligence expert, sees a similar story in the human thumb as a platform for human intelligence.
[ترجمه ترگمان]دنی هیلیس، یک متخصص هوش مصنوعی، داستان مشابهی را در انگشت شست انسان به عنوان یک پلت فرم برای هوش انسانی می بیند
[ترجمه گوگل]دنی هیلس، متخصص هوش مصنوعی، یک داستان مشابه را در شست انسان به عنوان یک پلتفرم برای هوش انسانی می بیند

15. The prospect of artificial intelligence and life online has contributed to a radical shift in interpersonal relations.
[ترجمه ترگمان]چشم انداز هوش مصنوعی و زندگی آنلاین به تغییر اساسی در روابط میان فردی کمک کرده است
[ترجمه گوگل]چشم انداز هوش مصنوعی و زندگی آنلاین به تغییر رادیکال در روابط بین فردی کمک کرده است

پیشنهاد کاربران

هوش واره

هوش مصنوعی

A computer designed to do things that human brain can do

هوش مصنوعی ( در حوزه کامپیوتر )

artificial intelligence ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: هوش مصنوعی
تعریف: شاخه‏ای از علوم رایانه‏ای برای شبیه‏سازی هوش طبیعی در ماشین


کلمات دیگر: