کلمه جو
صفحه اصلی

tripod


معنی : سه پایه، سه رکنی، چیزی که سه پایه داشته
معانی دیگر : (برای دوربین عکاسی و غیره) سه پایه، (میز یا صندلی یا پاتیل و غیره) دارای سه پایه، دیگ پایه دار

انگلیسی به فارسی

سه پایه، سه رکنی، چیزی که سه پایه داشته


(دوربین و غیره) سه‌پایه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a usu. adjustable three-legged stand or support, as for a camera or telescope.

• three-legged stand (for example used to support a camera); something with three legs (e.g. stool, table, vessel, etc.)
a tripod is a stand with three legs that is used to support something such as a camera or telescope.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] سه پایه
[سینما] سه پایه - سه پایه (برای دوربین فیلمبرداری )
[عمران و معماری] سه پایه
[مهندسی گاز] سه پایه
[زمین شناسی] سه پایه دوربین

مترادف و متضاد

سه پایه (اسم)
stand, andiron, tripod, easel, trivet, trestle, holder, three-legged table

سه رکنی (اسم)
tripod

چیزی که سه پایه داشته (اسم)
tripod

جملات نمونه

1. Make sure the tripod is stable.
[ترجمه ترگمان]مطمئن شوید که سه پایه ثابت است
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که سه پایه پایدار است

2. The camera was mounted on a sturdy tripod.
[ترجمه ترگمان]دوربین بر روی یک سه پایه محکم نصب شده بود
[ترجمه گوگل]دوربین بر روی سه پایه محکم نصب شده است

3. Seat the telescope on the tripod.
[ترجمه ترگمان]و تلسکوپ را روی سه پایه قرار داد
[ترجمه گوگل]تلسکوپ را روی سه پایه قرار دهید

4. A tripod will be useful to align and steady the camera.
[ترجمه ترگمان]یک سه پایه برای تراز کردن و ثابت کردن دوربین مفید خواهد بود
[ترجمه گوگل]سه پایه برای تنظیم و ثابت کردن دوربین مفید خواهد بود

5. The map tripod was set up in front of the operations tent.
[ترجمه ترگمان]سه پایه نقشه برداری در جلوی چادر عملیات نصب شده بود
[ترجمه گوگل]سه پایه نقشه در جلوی عملیات چادر نصب شد

6. The man in the middle has a tripod across his shoulder.
[ترجمه ترگمان]مرد وسط روی شانه اش یک سه پایه دارد
[ترجمه گوگل]مردی در وسط یک سه پایه در کنار شانه اش دارد

7. So the golden tripod kept on circulating until, on the seventh pass, it reappeared at Thales's own door!
[ترجمه ترگمان]بنابراین سه پایه طلایی به گردش خود ادامه داد تا اینکه، در گذرگاه هفتم، در خانه Thales ظاهر شد
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب سه پایه طلایی در حال گردش است، تا در گذر هفتم، آن را در درب خود تالس دوباره ظاهر شد!

8. The tripod is too shaky.
[ترجمه ترگمان]سه پایه خیلی سست است
[ترجمه گوگل]سه پایه خیلی تنگ است

9. There are many designs of tripod varying from interlocking A-frames to simple uprights made from the tips of larch or spruce trees.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از طراحی های سه پایه با تفاوت از الف - فریم به یک میله ساده از نوک درختان صنوبر یا درخت های صنوبر متفاوت وجود دارند
[ترجمه گوگل]طرح های مختلفی از سه پایه وجود دارد که از فریم های متقاطع A به پایه های ساده ساخته شده از راهنمایی های درختان کاج یا صنوبر ساخته شده است

10. This cameraman's pal wanders out with a tripod, and also walks straight across the fairway.
[ترجمه ترگمان]این دوست عکاس با یک سه پایه در حال حرکت است، و یک راست به طرف fairway می رود
[ترجمه گوگل]این کارگردان فیلمبردار با یک سه پایه سر و کار دارد و همچنین به طور مستقیم در فریحا راه می رود

11. He tossed the tripod in after it and banged the doors shut.
[ترجمه ترگمان]سه پایه را پس از آن به کناری انداخت و در را محکم بست
[ترجمه گوگل]او پس از آن سه پایه را برداشت و درب را بسته شد

12. The camera is bulky, mounted on a wooden tripod.
[ترجمه ترگمان]دوربین بزرگ است و بر روی یک سه پایه چوبی نصب شده است
[ترجمه گوگل]دوربین بزرگ است و بر روی سه پایه چوبی نصب شده است

13. He swivelled the camera on the tripod to follow her as she crossed the yard.
[ترجمه ترگمان]به خاطر اینکه از حیاط عبور کرده بود، دوربین را روی سه پایه می چرخاند
[ترجمه گوگل]او در حالی که از حیاط عبور کرد، دوربین را بر روی سه پایه چرخانید تا او را دنبال کند

14. The lordly tripod is replaced by a broken palm-tree overhanging a mourning woman.
[ترجمه ترگمان]سه پایه lordly با یک درخت نخل شکسته که بر روی یک زن عزادار آویزان است، جایگزین می شود
[ترجمه گوگل]سه پایه مردانه جایگزین یک درخت نخل شکسته بر روی یک زن عزادار شده است

پیشنهاد کاربران

سه پایه دوربین

سه پایه ( دوربین )

– The camera was mounted on a sturdy tripod
– Camera accessories such as tripods and flashguns


کلمات دیگر: