کلمه جو
صفحه اصلی

annotate


معنی : حاشیه نوشتن، تفسیر نوشتن، یادداشت نوشتن
معانی دیگر : توضیح و تفسیر، زیرنویس، حواشی، زیرنویسی، حواشی نگاری، حاشیه نویسی، (متون ادبی و غیره) زیر نویسی کردن، حواشی نگاری کردن، تفسیر نوشتن بر، باonیاup تفسیر کردن

انگلیسی به فارسی

حاشیه‌نوشتن، یادداشت‌نوشتن، تفسیر‌نوشتن، (با on یا up ) تفسیر کردن


حاشیه‌نوشتن


حاشیه نویسی، حاشیه نوشتن، تفسیر نوشتن، یادداشت نوشتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: annotates, annotating, annotated
• : تعریف: to provide (a written work) with explanatory notes or critical commentary.
مترادف: footnote, gloss
مشابه: interline, interlineate

- The translated version of the book was annotated in order to explain important aspects of Russian culture.
[ترجمه ترگمان] نسخه ترجمه شده کتاب به منظور توضیح جنبه های مهم فرهنگ روسی توضیح داده شده است
[ترجمه گوگل] نسخه ترجمه شده از این کتاب به منظور توضیح جنبه های مهم فرهنگ روسی توضیح داده شد
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: annotative (adj.), annotator (n.)
• : تعریف: to add explanatory notes or critical commentary to a written work.
مترادف: gloss
مشابه: elucidate

• provide analytical notes; make footnotes; explain
if a piece of writing is annotated, extra notes are added to it, for example to explain it more fully.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] حاشیه نویسی - افزودن یادداشتهای توضیحی به متن . مثلا" برخی از سیستمهای پیشرفته کامپیوتری به وسیله کارتهای صدا به کاربر امکان می دهند که حاشیه نویسی های صوتی را به یک نوشته پست الکترونیکی یا صفحه گسترده اضافه کند. در نتیجه کاربر می تواند از طریق احضار فرمان مناسب به این توضیحات گوش دهد .

مترادف و متضاد

Synonyms: comment, commentate, construe, define, elucidate, explain, expound, footnote, gloss, illustrate, interpret, note, remark


حاشیه نوشتن (فعل)
annotate, commentate

تفسیر نوشتن (فعل)
annotate, comment, demythologize

یادداشت نوشتن (فعل)
annotate

write explanatory notes


جملات نمونه

1. Some people annotate as they read.
[ترجمه ترگمان]بعضی از افراد تفسیر خود را تفسیر می کردند
[ترجمه گوگل]بعضی از افراد به عنوان خوانده شده حاشیه نویسی می کنند

2. To annotate the essence of life with friendship.
[ترجمه ترگمان]برای حاشیه نویسی ماهیت زندگی با دوستی
[ترجمه گوگل]برای نوشتن جوهر زندگی با دوستی

3. Historians annotate, check and interpret the diary selections.
[ترجمه ترگمان]مورخان تفسیر خود را تفسیر می کنند و تفسیر و تفسیر خود را تفسیر می کنند
[ترجمه گوگل]مورخان، انتخاب متن یادداشت را بررسی و تفسیر می کنند

4. Likewise directories themselves you should be able to annotate.
[ترجمه ترگمان]همچنین برای حاشیه نویسی، شما باید قادر به حاشیه نویسی باشید
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب خود را نیز باید بتوانید حاشیه نویسی کنید

5. Rutt also drew upon the 1659 record to annotate, supplement, and modify Burton's.
[ترجمه ترگمان]rutt همچنین رکورد سال ۱۶۵۹ برای حاشیه نویسی، مکمل و اصلاح \"برتن\" را ترسیم کرد
[ترجمه گوگل]رات همچنین بر روی رکورد 1659 برای نوشتن، مکمل و تغییر Burton متمرکز شده است

6. Both participants can make changes and annotate files with handwritten notes as they keep an eye on each other in the video window.
[ترجمه ترگمان]هر دو شرکت کنندگان می توانند تغییرات را ایجاد کرده و با یادداشت های دست نویس خود آن ها را حاشیه نویسی کنند، چرا که آن ها به یکدیگر در پنجره ویدیو نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو شرکت کننده می توانند فایل ها را با یادداشت های دست نوشته ای تغییر دهند و حاشیه نویسی کنند زیرا آنها در پنجره ویدئویی چشم یکدیگر را نگاه می دارند

7. He had asked the students to read and annotate five passages at home.
[ترجمه ترگمان]از دانش آموزان خواسته بود که در خانه آن ها را بخوانند و تفسیر کنند
[ترجمه گوگل]او از دانشجویان خواسته بود تا پنج عبارات را در خانه بخوانند و حاشیه نویسی کنند

8. Users provide different sections and annotate each other's work.
[ترجمه ترگمان]کاربران بخش های مختلفی را ارایه می دهند و کار یکدیگر را تفسیر می کنند
[ترجمه گوگل]کاربران بخش های مختلفی را ارائه می دهند و کار یکدیگر را حاشیه نویسی می کنند

9. Drag onto the page to annotate the Relationship shape.
[ترجمه ترگمان]برای حاشیه نویسی شکل رابطه، روی صفحه بکشید
[ترجمه گوگل]برای تعریف رابطه شکل به صفحه بکشید

10. It thrills them to annotate their textbooks with first - hand information.
[ترجمه ترگمان]آن ها را هیجان زده می کند تا کتاب های درسی خود را با اطلاعات دست اول خود تفسیر کنند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که آنها کتاب های درسی خود را با اطلاعات دست اول دستکاری کنند

11. We also annotate a speech database of all Taiwanese monosyllables with their pitch marks that is useful for Text-To-Speech synthesis application.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین یک پایگاه داده گفتاری از همه تک monosyllables تایوانی را با علامت pitch که برای کاربرد سنتز متن برای گفتار مفید است، تفسیر کردیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین یک پایگاه داده سخنرانی از تمام تکه های تایوانی را با علامت های زمین خود که برای برنامه سنتز متن به گفتار مفید است یادداشت کنید

12. These constraints annotate models with an additional strengthening layer of semantics beyond what is expressible solely in base UML.
[ترجمه ترگمان]این محدودیت ها، مدل های حاشیه نویسی شده را با یک لایه تقویت اضافی از معانی فراتر از آنچه که تنها در پایه UML موجود است، مدل می کنند
[ترجمه گوگل]این محدودیتها مدلهای حاوی لایه تقویت معنایی معانی را به غلط از آنچه در UML پایه قابل بیان است، یادداشت میکند

13. Annotate: Customer can annotate and buy the function based on different model.
[ترجمه ترگمان]annotate: مشتری می تواند annotate را حاشیه نویسی کند و این تابع را براساس مدل متفاوتی خریداری کند
[ترجمه گوگل]حاشیه نویسی: مشتری می تواند بر اساس مدل های مختلف عملکردهای مختلف را تعریف کند و خرید کند

14. Our stone could annotate the fashion and exclusivity perfectly through its high quality.
[ترجمه ترگمان]سنگ ما با کیفیت بالای خود، شکلی را تفسیر می کرد و منحصر به فرد می کرد
[ترجمه گوگل]سنگ ما می تواند مد و انحصار کامل از طریق کیفیت بالا آن را

15. Annotate your photos with your own text.
[ترجمه ترگمان]عکس های خود را با متن خود عوض کنید
[ترجمه گوگل]عکس های خود را با متن خود علامت گذاری کنید

Annotated texts of Shakespeare are easier to understand.

درک متون زیرنویس‌شده‌ی شکسپیر ساده‌تر است.


پیشنهاد کاربران

توضیح و پیشنهاد دادن

حاشیه نویسی

حاشیه نوشتن , یادداشت نوشتن

# Some people annotate as they read
# Annotate your photos with your own text


کلمات دیگر: