کلمه جو
صفحه اصلی

slow motion


(حرکت یا عمل) کند، کند جنبی، کند عمل، کند کار، کندرو

انگلیسی به فارسی

(حرکت یا عمل) کند، کند جنبی


(فیلم برداری) حرکت کند، کند نمایی (slo mo هم می‌گویند)


حرکت اهسته


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: movement that is slower than normal.

(2) تعریف: a video or photographic effect, used esp. in sports photography, in which the action is made to appear slower by filming it in more frames per second than usual or by filming at normal speed and replaying at a slower speed.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to a method of making or playing films or video tapes in which the projected action is or appears to be slower than the original action.

(2) تعریف: moving or operating slowly.
مشابه: slow

• sluggish movements
slow motion is movement which is much slower than normal, especially in a film or on television. uncount noun here but can also be used as an adjective. e.g. ...slow-motion film of people talking.

دیکشنری تخصصی

[سینما] حرکت کند (یا) آهسته - سرعت آهسته - حرکت کند فیلم - حرکت کندشده - حرکت کند در فیلم - حرکت آهسته - حرکت آرام - آهسته و کند - آهسته شدن حرکت هنرپیشه - کند نشان دادن تصویر - حرکت کند

مترادف و متضاد

slowest possible pace


Synonyms: funeral pace, slow mo, snail's pace, turtle's pace


جملات نمونه

1. Some scenes were filmed in slow motion .
[ترجمه ترگمان]برخی از صحنه ها در حرکت آهسته فیلم برداری شدند
[ترجمه گوگل]بعضی صحنه ها در حرکت آهسته فیلمبرداری شدند

2. They replayed the finish in slow motion.
[ترجمه ترگمان]کلمات را با حرکت آهسته تکرار کردند
[ترجمه گوگل]آنها در حرکت آهسته به پایان رسیدند

3. Let's see that goal again in slow motion.
[ترجمه ترگمان]بیایید این هدف را دوباره در حرکت کند ببینیم
[ترجمه گوگل]بیایید این هدف را دوباره در حرکت آهسته ببینیم

4. They showed the goal in slow motion.
[ترجمه ترگمان]آن ها هدف را در حرکت آهسته نشان دادند
[ترجمه گوگل]آنها هدف را در حرکت آهسته نشان دادند

5. Do the postures continuously, in graceful slow motion with each exercise leading into the next.
[ترجمه ترگمان]حالات بدنی خود را به طور مرتب و با حرکت آهسته و با حرکت آهسته هر تمرین که منجر به مرحله بعدی می شود، انجام دهید
[ترجمه گوگل]آیا موقعیت ها به طور مداوم، در حرکت آرام آرام با هر تمرین منجر به بعدی

6. I can only trace them in their perpetual slow motion upward.
[ترجمه ترگمان]من فقط می توانم آن ها را در حرکت آهسته و آهسته آن ها پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من فقط می توانم آنها را در حرکت آهسته خود به سمت بالا بالا ببرم

7. Do the postures in graceful slow motion with each exercise leading into the next.
[ترجمه ترگمان]حالات بدنی خود را با حرکات آهسته و آهسته با هر تمرین که به مرحله بعدی منتهی می شود، انجام دهید
[ترجمه گوگل]آیا موقعیت در حرکت آرام آرام با هر تمرینی که منجر به بعدی می شود، انجام دهید

8. He was moving in slow motion when Jimmy let off a sudden burst that sent chunks of sidewalk flying everywhere.
[ترجمه ترگمان]جیمی ناگهان با حرکتی آهسته حرکت می کرد که جیمی ناگهان منفجر شد و تکه های بزرگ پیاده رو را در همه جا پخش کرد
[ترجمه گوگل]او در حال حرکت به آرامی حرکت کرد زمانی که جیمی ضربات ناگهانی را از دست داد که تکه های پیاده رو را در همه جا پرورش داد

9. His lips were slow motion on each syllable.
[ترجمه ترگمان]هر هجا آهسته حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]لب هایش حرکتی آهسته بر روی هر هجا بود

10. As if in slow motion they both aimed and fired their weapons.
[ترجمه ترگمان]گویی با حرکت کند هر دو سلاح را نشانه گرفتند و شلیک کردند
[ترجمه گوگل]همانطور که اگر در حرکت آهسته، هر دو آنها سلاح های خود را هدف قرار داده و اخراج کردند

11. It all seemed like slow motion, the way the boy fell and the bike swerved and skidded.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که همه چیز به آرامی حرکت می کند، راه افتاد و دوچرخه منحرف شد و به زمین افتاد
[ترجمه گوگل]این همه به نظر می رسید حرکت آهسته، راه پسرک افتاد و دوچرخه سوار و skidded

12. We are swimmers in slow motion, we glide together through clear and wordless waves, strokes of pure genius.
[ترجمه ترگمان]ما شناگران در حرکت آهسته هستیم و با هم در میان امواج صاف و بی کلام راه می رویم، و با ضربات صاف و بی کلام of حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما شناگران در حال حرکت آهسته است، ما با امواج روشن و بی صدا، سکته مغزی از نابغه خالص با هم سر خوردیم

13. Let's see that spectacular touchdown again in slow motion.
[ترجمه ترگمان]بذار ببینم که دوباره شروع به حرکت کند
[ترجمه گوگل]بیایید ببینیم که زمین لرزه تماشایی دوباره در حرکت آهسته است

14. It seemed almost as if he were falling in slow motion.
[ترجمه ترگمان]انگار داشت آهسته حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید تقریبا به نظر می رسید که در حال حرکت کند

15. As millions will have seen, by courtesy of the slow motion re-runs, the referee made a mistake.
[ترجمه ترگمان]همانطور که میلیون ها شاهد بودند، با توجه به حرکت آهسته حرکت، داور اشتباهی مرتکب شد
[ترجمه گوگل]داور یک اشتباه را به عنوان میلیون ها نفر دیده است، با حسن نیت ارائه از حرکت آهسته دوباره اجرا می شود

پیشنهاد کاربران

صحنه آهسته


کلمات دیگر: