کلمه جو
صفحه اصلی

equidistance


مسافت مساوی، متساوی المسافت

انگلیسی به فارسی

مسافت مساوی، متساوی‌المسافت


تعادل


انگلیسی به انگلیسی

• equal distance

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] متساوی الفاصله، هم فاصله

جملات نمونه

1. This paper proposes an equidistance interface joint, which is new - style and high performance in mechanical driver.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک اتصال مشترک equidistance را پیشنهاد می کند که دارای سبک جدید و عملکرد بالا در محرک مکانیکی است
[ترجمه گوگل]این مقاله پیشنهاد می کند که یک رابط متحرک متعادل، که سبک جدید و عملکرد بالا در راننده مکانیکی است

2. This test results show that the method of equidistance subdivision can highly improve the resolution of the image sensor and the measurement accuracy of the wire tiny diameter.
[ترجمه ترگمان]این نتایج آزمون نشان می دهد که روش زیربخش equidistance می تواند به شدت وضوح سنسور تصویر و دقت اندازه گیری قطر سیم را بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]این نتایج آزمون نشان می دهد که روش تقسیم بندی تعادل، می تواند به وضوح حسگر تصویر و دقت اندازه گیری قطر کوچک سیم را بهبود بخشد

3. The refractive index structure parameters of equidistance between sensors and dome in different directions are different.
[ترجمه ترگمان]پارامترهای ساختار ضریب شکست of بین حسگرها و گنبد در جهت های مختلف متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]پارامترهای ساختار شاخص انکسار از حد مجاز بین سنسورها و گنبدهای مختلف در جهات مختلف متفاوت است

4. For multivariable non- equidistance sequence, a grey forecast model GM ( m) is established.
[ترجمه ترگمان]برای چند توالی غیر - چند متغیره، یک مدل پیش بینی خاکستری (m)ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]برای دنباله چند متغیره غیر تعادل، مدل پیش بینی خاکستری GM (m) ایجاد شده است

5. China maintains the principle of "continental nature extension", and Japan holds the principle of "equidistance midline".
[ترجمه ترگمان]چین اصل \"توسعه طبیعت قاره ای\" را حفظ می کند و ژاپن اصل \"equidistance midline\" را در دست دارد
[ترجمه گوگل]چین اصل اصل 'گسترش قاره های قومی' را حفظ می کند، و ژاپن اصل 'خط مرزی تقارن' را حفظ می کند

6. The Principle of Equidistance: Choose lodging ( eg. hotel ) equidistance to all Service Points.
[ترجمه ترگمان]اصل of: lodging را انتخاب کنید (به عنوان مثال هتل)equidistance به تمام نقاط سرویس
[ترجمه گوگل]اصل Equidistance: محل اقامت (به عنوان مثال هتل) equidistance را به کلیه امتیازات خدمات را انتخاب کنید

7. By plate will protrude Kok two bread together equidistance out Shencao, brush finishes.
[ترجمه ترگمان]با بشقاب، کوک دو تکه نان را با هم بیرون می ریزد، برس را بیرون می آورد، برس را به پایان می رساند
[ترجمه گوگل]با بشقاب دو نکته کک را با هم برابر از Shencao، برس پایان می دهد

8. He rejects the idea that Mr Steinmeier favours "equidistance" between Russia and the United States, a notion advocated by some members of his party.
[ترجمه ترگمان]او این ایده را رد می کند که آقای Steinmeier طرفدار \"equidistance\" بین روسیه و ایالات متحده است، ایده ای که برخی از اعضای حزب او حمایت می کنند
[ترجمه گوگل]او این ایده را رد کرد که آقای استینمایر از 'همسان سازی' بین روسیه و ایالات متحده حمایت می کند، یک مفهوم که طرفداران برخی از اعضای حزبش حمایت می کنند

9. The stucture rules have the locating, directing, equidistance, rythmicity, oblique - arrangement, side - pitching property.
[ترجمه ترگمان]قوانین stucture، محل یابی، هدایت، equidistance، rythmicity، arrangement، oblique و pitching را دارند
[ترجمه گوگل]قوانین ساختار، موقعیت، کارگردانی، تقسیم برابر، ریتمیکیت، تسخیر تساوی، اموال جانبی را دارند

10. Based on proper bistatic coordinates, a conclusion that equidistance curves are a series of ellipses is obtained.
[ترجمه ترگمان]براساس مختصات bistatic مناسب، یک نتیجه گیری که منحنی های equidistance مجموعه ای از بیضی است بدست می آید
[ترجمه گوگل]بر اساس مختصات مناسب بیستا، نتیجه گیری می شود که منحنی های تعادل یک سری از بیضی ها است

11. Be in inside every penalty area between the doorpost that be apart from a ball the midpoint of equidistance 11 meters place setting dot of a penalty shot.
[ترجمه ترگمان]در هر منطقه پنالتی در چارچوب آستانه در نظر گرفته شود که جدا از توپ از نقطه میانی of ۱۱ متر فاصله داشته باشد و نقطه پنالتی را به حداقل برساند
[ترجمه گوگل]در داخل هر محوطه ی مجاز بین دروپونت که جدا از یک توپ باشد، میانه ی نقطه ی مقابل 11 متر فاصله ی یک ضربه ی پنالتی قرار می گیرد

12. A center's service area of a geographic network is broadly applied in practical life. In traditional method, it is expressed by an isochronous area or an equidistance area.
[ترجمه ترگمان]بخش خدمات یک مرکز از یک شبکه جغرافیایی به طور گسترده در زندگی عملی به کار می رود در روش سنتی، این روش توسط یک ناحیه isochronous یا ناحیه equidistance بیان می شود
[ترجمه گوگل]محدوده خدمات مرکز یک شبکه جغرافیایی به طور گسترده در زندگی عملی اعمال می شود در روش سنتی، آن را به وسیله ی یک منطقه ی ایزوچرون یا یک ناحیه متقارن بیان می شود

13. A kind of method for the collection of central arced curve of blade section based on equidistance curve was put forward.
[ترجمه ترگمان]نوعی از روش ها برای جمع آوری منحنی قوس arced در بخش تیغه مبتنی بر منحنی equidistance به جلو گذاشته شد
[ترجمه گوگل]نوعی از روش برای جمع آوری منحنی قوس مرکزی تیغه بر اساس منحنی تعادل منفرد ارائه شده است

14. Group B was treated by local infiltrating and spraying of dexamethasone at equidistance to lesions.
[ترجمه ترگمان]گروه ب توسط نفوذ محلی و پاشش آفت کش ها در equidistance به ضایعات، تحت درمان قرار گرفت
[ترجمه گوگل]گروه B تحت انفیلتراسیون و اسپری موضعی دگزامتازون قرار گرفته و در معرض مقاومت به ضایعات قرار گرفته است


کلمات دیگر: