کلمه جو
صفحه اصلی

circumambient


معنی : محیط، احاطه کننده، دورگردیدنی، گردنده بدور
معانی دیگر : فراگیر، پیراگیر، دور تا دور، آنچه دور چیزی را کاملا بگیرد، دورگردیدن

انگلیسی به فارسی

احاطه‌کننده، محیط، دورگردیدن، گردنده به دور


محیط اطراف، محیط، احاطه کننده، دورگردیدنی، گردنده بدور


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: circumambiently (adv.), circumambience (n.)
• : تعریف: being or reaching all around; surrounding.

- the circumambient scents of spring
[ترجمه ترگمان] بوی circumambient بهاری،
[ترجمه گوگل] عطرهای فراوان بهار

• surrounding, encompassing

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] احاطه کننده، محیط

مترادف و متضاد

محیط (صفت)
comprehensive, circumambient, surrounding, encompassing

احاطه کننده (صفت)
circumambient, circumfluent

دورگردیدنی (صفت)
circumambient

گردنده بدور (صفت)
circumambient


کلمات دیگر: