1. equivocal conduct
رفتار مشکوک
2. an equivocal outcome
نتیجه ی نامعلوم
3. an equivocal reply
پاسخ چند پهلو
4. Many were equivocal about the idea.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها در مورد این ایده مبهم بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از این ایده در مورد دوگانگی بود
5. The politician gave an equivocal answer.
[ترجمه ترگمان]سیاست مدار جوابی مبهم به او داد
[ترجمه گوگل]سیاستمدار پاسخی دوطرفه داد
6. His words to the press were deliberately equivocal - he didn't deny the reports but neither did he confirm them.
[ترجمه ترگمان]کلماتش به عمد مبهم بودند - او گزارش ها را انکار نکرد، اما هیچکدام آن ها را تایید نکرد
[ترجمه گوگل]سخنان وی به مطبوعات عمدا ناعادلانه بود - او گزارش ها را تکذیب کرد اما آنها را تأیید نکرد
7. She gave an equivocal answer, typical of a politician.
[ترجمه ترگمان]جوابی مبهم به او داد که یک سیاست مدار معمولی بود
[ترجمه گوگل]او یک پاسخ متضاد را مطرح کرد، معمولی از یک سیاستمدار
8. The evidence from bacteriologic analysis was equivocal.
[ترجمه ترگمان]شواهد حاصل از تحلیل bacteriologic مبهم بود
[ترجمه گوگل]شواهدی از تجزیه و تحلیل باکتریایی دوبعدی بود
9. He was tortured by an awareness of the equivocal nature of his position.
[ترجمه ترگمان]او به واسطه آگاهی از ماهیت equivocal وضع خود مورد شکنجه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او توسط آگاهی از ماهیت دوگانه موقعیت او شکنجه شد
10. Research in this area is somewhat equivocal.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در این زمینه تا حدودی مبهم است
[ترجمه گوگل]تحقیقات در این زمینه تا حدودی دوام دارد
11. The results of the police enquiry were equivocal.
[ترجمه ترگمان]نتایج تحقیقات پلیس مبهم بود
[ترجمه گوگل]نتایج تحقیقات پلیس دوگانه بوده است
12. She was rather equivocal about her work.
[ترجمه ترگمان]تا حدودی در مورد کارش مشکوک بود
[ترجمه گوگل]او در مورد کار او نسبتا متضاد بود
13. Women were less equivocal than men on the subject of fidelity in marriage.
[ترجمه ترگمان]زنان کم تر از مردان در رابطه با وفاداری در ازدواج بدگمان بودند
[ترجمه گوگل]زنان از نظر وفاداری در ازدواج، زنان نسبت به مردان کمتر متضاد بودند
14. His equivocal response has done nothing to dampen the speculation.
[ترجمه ترگمان]واکنش دوپهلو او هیچ کاری نکرده است که این شایعات را تعدیل کند
[ترجمه گوگل]پاسخ مبهم او هیچ کاری برای تحقق این حدس و گمان انجام نداده است
15. The Good Friday agreement was equivocal on decommissioning of paramilitary weapons.
[ترجمه ترگمان]توافق روز جمعه به طور نامعلومی از سوی انهدام سلاح های شبه نظامیان صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]توافق جمعه جمعه در مورد خروج از سلاح های شبه نظامی مناقشه ایجاد کرد
16. Those who invoke it are signalling an equivocal stance on slavery, at best, and thus are insulting all black people.
[ترجمه ترگمان]کسانی که به آن متوسل می شوند، موضع دوپهلو را در مورد برده داری، در بهترین حالت، نشان می دهند و در نتیجه به تمام افراد سیاه پوست توهین می کنند
[ترجمه گوگل]کسانی که آن را بیان می کنند، در بهترین حالت، نشانه ای از موضع متضاد بر برده داری هستند و به همین دلیل همه سیاهان را توهین می کنند
17. And the Constitution is neither silent nor equivocal about who shall make laws which the President is to execute.
[ترجمه ترگمان]و قانون اساسی نه خاموش است و نه مبهم در مورد اینکه چه کسی باید قوانینی را اجرا کند که رئیس جمهور باید آن را اجرا کند
[ترجمه گوگل]و قانون اساسی نه سکوت و نه تعصب در مورد کسانی که قوانینی را که رئیس جمهور باید اجرا کند، ایجاد می کند