کلمه جو
صفحه اصلی

cruising

انگلیسی به فارسی

کروز، گشت زدن


انگلیسی به انگلیسی

• sailing, traveling; coasting

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] دیدزدن

جملات نمونه

1. the cruising speed of this airplane is one thousand kilometers per hour
سرعت بهینه ی این هواپیما هزار کیلومتر در ساعت است.

2. We were cruising in the Caribbean all winter.
[ترجمه ترگمان]تمام زمستان در کارائیب بودیم
[ترجمه گوگل]ما تمام زمستان در دریای کارائیب بودیم

3. They will go cruising in the Mediterranean.
[ترجمه ترگمان]آن ها در دریای مدیترانه به گشت و گذار خواهند پرداخت
[ترجمه گوگل]آنها در دریای مدیترانه پرواز خواهند کرد

4. The plane took off and climbed to cruising altitude.
[ترجمه ترگمان]هواپیما پیاده شد و از ارتفاع بالا رفت
[ترجمه گوگل]هواپیما بلند شد و بالا رفت

5. Several warships are cruising around the Mediterranean Sea.
[ترجمه ترگمان]کشتی های جنگی چندی در اطراف دریای مدیترانه به گشت و گذار می پردازند
[ترجمه گوگل]چند کشتی جنگی در اطراف دریای مدیترانه هستند

6. I first started cruising in yachts with temperamental petrol engines.
[ترجمه ترگمان]اول شروع به گشت دریایی با موتورهای بنزینی تند و تند کردم
[ترجمه گوگل]من برای اولین بار در کشتی های قایق بادبانی با موتورهای بنزینی مضر شروع کردم

7. He spends the weekends cruising the bars.
[ترجمه ترگمان]او تعطیلات آخر هفته را صرف خرید میله ها می کند
[ترجمه گوگل]او تعطیلات آخر هفته را می گذراند

8. We were cruising along at 50 miles per hour.
[ترجمه ترگمان]ما در حدود ۵۰ مایل در ساعت رانندگی می کردیم
[ترجمه گوگل]ما با 50 مایل در ساعت در حال سفر بودیم

9. We spent two weeks cruising the Bahamas.
[ترجمه ترگمان]ما دو هفته رو صرف گشت و گذار به جزایر Bahamas کردیم
[ترجمه گوگل]ما دو هفته سفر در باهاما انجام دادیم

10. The car was cruising along at 100 kilometres an hour.
[ترجمه ترگمان]این ماشین در حدود ۱۰۰ کیلومتر در ساعت در حال گشت زنی بود
[ترجمه گوگل]این خودرو با سرعت 100 کیلومتر در ساعت به طول انجامید

11. The aircraft had reached its cruising altitude of about 3000 feet.
[ترجمه ترگمان]این هواپیما به ارتفاع ۳۰۰۰ متری خود رسیده بود
[ترجمه گوگل]این هواپیما به ارتفاع حدود 3000 پا رسیده است

12. They are cruising on a large motor yacht.
[ترجمه ترگمان]دارند روی یک کشتی تفریحی بزرگ رانندگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها بر روی یک موتور قایق بادبانی بزرگ کار می کنند

13. Many taxis were cruising in the downtown area.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تاکسی ها در حال گشت زدن در ناحیه مرکز شهر بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از تاکسی ها در منطقه مرکز شهر بودند

14. Why heterosexual men go cottaging or cruising baffles most people.
[ترجمه ترگمان]چرا مردان با جنس مخالف با بیشتر مردم در حال گشت زدن و گشت زدن هستند
[ترجمه گوگل]چرا مردان دگرجنسگرا به خانه می روند یا کورکورانه می بینند اکثر مردم

15. We went cruising the singles bars.
[ترجمه ترگمان]ما به سمت میله های زندان مجرد رفتیم
[ترجمه گوگل]ما کلاژ های مجاز را ترک کردیم

پیشنهاد کاربران

سفر کردن

رهنوردی ، مسافت پیمائی، رهسپاری، پیمایش، طی سفر، پیمودن راه ، گذران،

دور دور

سفر دریایی

Cruising lane لاین وسط اتوبان

cruising ( علوم سلامت )
واژه مصوب: موردجویی
تعریف: ← موردجویی جنسی


کلمات دیگر: