کلمه جو
صفحه اصلی

derive


معنی : مشتق شدن، نتیجه گرفتن، استنتاج کردن، مشتق کردن، منتج کردن، ناشی شدن از
معانی دیگر : ناشی شدن، اشتقاق یافتن، فرآمد شدن، فراگرد کردن یا شدن، (از راه استدلال به نتیجه رسیدن) استنباط کردن، پی بردن، نتیجه گیری کردن، وجه اشتقاق چیزی را نشان دادن، (واژه) ریشه یابی کردن، واجریشه یابی کردن

انگلیسی به فارسی

(رسمی) (مواد، دارو) استخراج کردن، بیرون کشیدن، (فکر) نتیجه‌گیری کردن


(فایده، سود) به دست آوردن، حاصل کردن، کسب کردن، بردن، (نام، خصوصیات) گرفتن، اخذ کردن


(کلمه) ریشه‌یابی کردن


منشا کردن، ناشی شدن، نشئت یافتن، مشتق شدن، سرچشمه گرفتن، درآمدن


(شیمی) (ماده‌ای را از ماده‌ی دیگر گرفتن) فرآمد کردن، مشتق کردن


استخراج، نتیجه گرفتن، مشتق کردن، مشتق شدن، منتج کردن، استنتاج کردن، ناشی شدن از


انگلیسی به انگلیسی

• extract, take from a source; obtain through reasoning
if you derive a particular feeling from someone or something, you get it from them; a formal use.
if something derives or is derived from another thing, it comes from that thing.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] مشتق گرفتن، نتیجه گرفتن، پیدا کردن، استخراج کردن، به دست آوردن

مترادف و متضاد

مشتق شدن (فعل)
branch, derive

نتیجه گرفتن (فعل)
gather, derive, conclude, deduce

استنتاج کردن (فعل)
derive, subsume, conclude, induce, infer, evolve

مشتق کردن (فعل)
derive

منتج کردن (فعل)
derive

ناشی شدن از (فعل)
proceed, rise, derive

deduce a conclusion


Synonyms: acquire, arrive, assume, collect, determine, develop, draw, educe, elaborate, elicit, evolve, excogitate, extract, follow, formulate, gain, gather, get, glean, infer, judge, make, make out, obtain, procure, put together, reach, receive, trace, work out


Antonyms: create, invent


جملات نمونه

1. to derive pleasure from . . . .
لذت بردن از . . .

2. eclectics who derive most of their theory from freud but add a little of young or adler
التقاط گرایانی که بیشتر نظریات خود را از فروید گرفته اند و کمی هم از یونگ یا ادلر به آن می افزایند

3. Most patients derive enjoyment from leafing through old picture albums.
[ترجمه A.A] اکثر بیماران لذت میبرن از ورق زدن آلبوم عکس های قدیمی
[ترجمه گنج جو] تورق آلبوم های عکس توسط اغلب بیماران موجب شادی و نشاطشان می شود.
[ترجمه ترگمان]اغلب بیماران از ورق زدن آلبوم های عکس قدیمی لذت می برند
[ترجمه گوگل]اکثر بیماران از آلبوم عکس های قدیمی دیدن می کنند

4. Medically, we will derive great benefit from this technique.
[ترجمه ترگمان]Medically، ما سود زیادی از این تکنیک بدست می آوریم
[ترجمه گوگل]از لحاظ پزشکی، ما از این تکنیک بهره مند خواهیم شد

5. Females and cubs clearly derive some benefit from living in groups.
[ترجمه ترگمان]زنان و کودکان به وضوح از زندگی در گروه ها بهره مند می شوند
[ترجمه گوگل]زنان و توله ها به طور واضح از زندگی در گروه ها سود می برند

6. Many English words derive from Latin.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از لغات انگلیسی از لاتینی مشتق شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از واژگان انگلیسی از لاتین بدست می آیند

7. Many people derive their self-worth from their work.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد ارزش خود را از کار خود می گیرند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد خود ارزش خود را از کار خود می گیرند

8. Thousands of English words derive from Latin.
[ترجمه ترگمان]هزاران کلمه انگلیسی از زبان لاتین به دست می آیند
[ترجمه گوگل]هزاران لغت انگلیسی از لاتین می آیند

9. I didn't get/derive benefit from school.
[ترجمه ترگمان]من از مدرسه سود دریافت نکردم
[ترجمه گوگل]من از مدرسه بهره مند نشدم

10. We can derive the word 'derelict' from the Latin 'derelictus'.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم کلمه متروک از زبان لاتین را استنتاج کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم کلمه 'derelict' را از derelictus لاتین بدست آوریم

11. One of the first commercial products to derive from this biotechnology is likely to be genetically engineered tomatoes.
[ترجمه ترگمان]یکی از اولین محصولات تجاری که از این بیوتکنولوژی به دست می آید، احتمالا گوجه فرنگی مهندسی شده خواهد بود
[ترجمه گوگل]یکی از اولین محصولات تجاری که از این بیوتکنولوژی حاصل می شود احتمالا گوجه فرنگی مهندسی ژنتیکی است

12. Derive the velocity profile for optimum acceleration of this system.
[ترجمه ترگمان]تنظیم پروفیل سرعت برای تسریع بهینه این سیستم
[ترجمه گوگل]برای سرعت بخشیدن به این سیستم، سرعت سرعت را بدست آورید

13. Partnerships are about intentions but they derive their stature and attraction from what they achieve.
[ترجمه ترگمان]شراکت در مورد مقاصد هستند، اما قد و جذابیت خود را از آنچه به دست می آورند، به دست می آورند
[ترجمه گوگل]مشارکت در مورد اهداف است، اما آنها از قدیم و جذابیت خود از چیزی که به دست می آورند، به دست می آورند

14. These cell types can derive from several cells well separated in the lineage.
[ترجمه ترگمان]این نوع سلول ها می توانند از سلول های متعددی مشتق شوند که به خوبی در اصل از هم جدا شده اند
[ترجمه گوگل]این سلول ها می توانند از چندین سلول جدا شده در هسته جدا شوند

15. Children derive comfort from familiar surroundings.
[ترجمه ترگمان]کودکان آسودگی از محیط آشنا را به دست می آورند
[ترجمه گوگل]کودکان از محیط آشنا راحت می شوند

16. Some method is then used to derive the syntactic representation for the derivative form from combining the root form and the affix.
[ترجمه ترگمان]سپس از یک روش برای به دست آوردن نمایش نحوی برای فرم مشتق از ترکیب فرم ریشه و وند استفاده می شود
[ترجمه گوگل]سپس بعضی از روش ها برای نشان دادن نحوی برای فرم مشتق شده از ترکیب ریشه و پیوند استفاده می شود

He derives his talents from his father.

او استعدادهای خود را از پدرش گرفته است. (به ارث برده است)


The mill derives its energy from the waterfall.

آسیاب نیروی خود را از آبشار می‌گیرد.


Many conclusions can be derived from these figures.

از این ارقام نتایج بسیاری می‌توان گرفت.


The English word "royal" is derived from Latin.

واژه‌ی انگلیسی "royal" از لاتین مشتق شده است.


پیشنهاد کاربران

بوجود آوردن

استخراج کردن

منشعب شدن

منشا گرفتن

بدست آمدن/آوردن

منشا گرفتن از چیزی

ریشه یابی کردن ( واژه ) ، تجزیه کردن واژه

برگرفتن، برخاستن، برخیزیدن، برآمدن

برگرفتن، بدست اوردن چیزی از چیزی دیگر

ناشی شدن

کسب کردن

سرچشمه گرفتن

derive / or / get benefit from
بهره مند شدن / سود بردن /بدست آوردن
we will derive great benefit from this techniqe
ما سود زیادی از این تکنیک بدست می آوریم

.

نشات گرفته از

USED ABOUT A NAME OR A WORD
. come from sth; to have sth as orgin: many English words derive from, Latin
( برای کلمات )
منشاء گرفتن

to take, receive, or obtain especially from a specified source

Stems

اقتباس کردن

حاصل شدن

تأمین شدن

از derivare لاتین می آید ( de rivus ) به معنای ( to lead or draw off )
می شود کارواژه روییدن را همره با پسوند جدایَنده "گ" ( در کارواژه های گداختن، گریختن و. . . ) برای آن قرار داد.
پس می شود = گُروییدن
بدین ترتیب :
Derive = گروییدن
Deriving = گرویان، گروییدن
در نقش صفت = گرویان مانند خندان. چیزی که می گُروید .
Derived = گروییده
Deriver = گروینده
Derivable = گرویپذیر
*Derivably = گرویپذیرانه
Derivative = گروینه
از پسوند " - ینه" که هم اسم می ساز ( مانند سبزینه، سیمینه ) و هم صفت ( مانند زَرینه ) .
۲ معنا می تواند داشته باشد :
۱ ) واژه ایی که از گُرویش/مُشتق سازی ساخته شده.
۲ ) صفتی که به گروییدن اشاره می کند.
*Derivatively = گروینهانه
Derivation = گُرویش/گروی سازی
Derivational = گرویشی

واژگان که ستاره دار هستند معنای کم - بکار - گرفته - شده یا اصلا - بکار - گرفته - نشده را دارند.
این واژه صرفا پیشنهاد است برای کسانی که شاید نتوانند با واژگان "مشتق" و "اشتقاق" دیسه ها/شکل های بقیه این واژه "derive" را برگردانند.







Derive pleasure from
لذت بردن از
Derive benefit
سود بردن بهره مند شدن

ریشه گرفتن ( کلمه ) تجزیه کردن
بدست اوردن. پی بردن. نشات گرفتن. سرچشمه گرفتن از
Be derived⬅️ برگرفته شده از

کارواژه گُروییدن، هم به دلیل نزدیکی آوایی با گروه ( اشاره به گروه واژگانی که بعد از فرایند اشتقاق بوجود می اید ) ، و هم به دلیل نزدیکی آوایی با رود ( در لاتینde rivus ) می تواند برابرواژه ای درخور باشد.

افزون بر نزدیکی آوایی، منطق هم پشت آن است. گ ( پیشوند جدایاننده ) می تواند به چند تا شدن واژگان پس از فرایند اشتقاق اشاره کند ( برای نمونه : رجع اشتقاق می یابد و به راجع، رجوع، مرجع و ، ، ، ، ، می ترادیسد. )

و هم روییدن ( به معنای رویش، رشدو نمو ) چِم درست را می رساند. زیرا انگار که واژگان در حال رشدیدن استند و دارند به چند شاخه تقسیم می شوند.

Derive substansial benefit

پارسی/آلمانی/ انگلیسی
آهیختن ( واخنیدن ) /to derive / ableiten
( همگیِ کارواژه های بالا به بیرون کشیدن چیزی از چیز یا چیزهای دیگر اشاره دارد ) .
آزندِ ( شرحِ ) دیدگاهِ پیشنهادی:
کارواژه ( آهیختن ) به معنای ( بیرون کشیدن، استخراج کردن ) می باشد که اینهمان با کارواژه آلمانیِ ( ableiten ) به معنای ( به بیرون هدایت کردن، استخراج کردن ) می باشد.
کارواژه ableiten در زبان آلمانی هم برای ( مشتق گرفتن ) در دانش مزداهیک و هم برای ( استنتاج های منطقی ) در منطق بکار می رود که برابر آن در زبان انگلیسی ( to derive, to deduce ) می باشد. ( ableitenبیشتر برابر با to derive می باشد ) .
کارواژه ableiten از دوبخش پیشوندیِ ab ( پیشوندی به معنای ( از ) در پارسی که "به بیرون آمدگی" اشاره دارد ) و کارواژه leiten به معنای ( هدایت کردن، رهنمون کردن ( شدن ) ) می باشد و رویِ هم به ( بَرکشیدن، بیرون کشیدن چیزی از چیز یا چیزهای دیگر ) اشاره دارد که برابرمعنا و اینهمان با واژه ( آهیختن ) در زبان پارسی می باشد.
کارواژه ( واخنیدن ) به معنای ( مشتق گرفتن to derive ) کارواژه ای بسیار دَرخور و نیک می باشد ولی این کارواژه، نوساخته است، حال آنکه کارواژه ( آهیختن ) واژه ای کهن در زبان پارسی است که به درستی اینهمان با ( ableiten ) در آلمانی و ( to derive ) در انگلیسی می باشد.

ابن کلمه چند تا معنی داره. . نتیجه گیری. . استنباط کردن. . ناشی شدن. . مشتق شدن. . . از منبع قابل اعتمادی هست. .


کلمات دیگر: