گرفتن، بند آوردن، بند آمدن، گیر کردن
clog up
گرفتن، بند آوردن، بند آمدن، گیر کردن
انگلیسی به فارسی
تکان دادن
جملات نمونه
1. Within a few years the pipes began to clog up.
[ترجمه ترگمان]در عرض چند سال لوله ها در حال مسدود شدن بود
[ترجمه گوگل]ظرف چند سال لوله ها شروع به تکان دادن کردند
[ترجمه گوگل]ظرف چند سال لوله ها شروع به تکان دادن کردند
2. The result is that the lungs clog up with a thick mucus.
[ترجمه ترگمان]نتیجه این است که ریه ها با خلط غلیظ مسدود می شوند
[ترجمه گوگل]نتیجه این است که ریه ها با مخاطی ضخیم تلقی می کنند
[ترجمه گوگل]نتیجه این است که ریه ها با مخاطی ضخیم تلقی می کنند
3. He turns red and his veins clog up at one end.
[ترجمه ترگمان]او قرمز می شود و veins در یک طرف مسدود می شود
[ترجمه گوگل]او قرمز می شود و رگهای او در یک طرف تلخ می شوند
[ترجمه گوگل]او قرمز می شود و رگهای او در یک طرف تلخ می شوند
4. I'm not saying you should clog up your ventrilo, however, having good communication is key.
[ترجمه ترگمان]من نمی گویم که شما باید ventrilo را مسدود کنید، با این حال، ارتباط خوبی در پیش دارید
[ترجمه گوگل]من نمی گم شما باید ventrilo خود را مسدود کنید، با این حال، داشتن ارتباط خوب کلید است
[ترجمه گوگل]من نمی گم شما باید ventrilo خود را مسدود کنید، با این حال، داشتن ارتباط خوب کلید است
5. That heavy oil will clog up the machinery, ie prevent it from working properly.
[ترجمه ترگمان]این روغن سنگین، ماشین آلات را مسدود خواهد کرد تا از کار درست جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]این نفت سنگین ماشین ها را مسدود خواهد کرد، یعنی جلوگیری از کارکرد آن به درستی
[ترجمه گوگل]این نفت سنگین ماشین ها را مسدود خواهد کرد، یعنی جلوگیری از کارکرد آن به درستی
6. Don't clog up your mind with useless information.
[ترجمه ترگمان]ذهنت را با اطلاعات بی فایده مسدود نکن
[ترجمه گوگل]ذهن خود را با اطلاعات بی فایده تکان ندهید
[ترجمه گوگل]ذهن خود را با اطلاعات بی فایده تکان ندهید
7. They hope the volume of dirty traffic will clog up the keyword filters.
[ترجمه ترگمان]آن ها امیدوارند که حجم ترافیک کثیف باعث مسدود شدن فیلترهای کلید واژه های کلیدی شود
[ترجمه گوگل]آنها امیدوارند حجم ترافیک کثیف فیلترهای کلمات کلیدی را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]آنها امیدوارند حجم ترافیک کثیف فیلترهای کلمات کلیدی را از بین ببرد
8. Don't clog up your memory with useless facts.
[ترجمه ترگمان]حافظه خود را با واقعیات بی فایده مسدود نکن
[ترجمه گوگل]حافظه خود را با حقایق بی فایده تکان ندهید
[ترجمه گوگل]حافظه خود را با حقایق بی فایده تکان ندهید
9. Diets that are high in saturated fat and cholesterol tend to clog up our arteries, thereby reducing the blood flow to our hearts and brains.
[ترجمه ترگمان]Diets که در چربی اشباع شده و کلسترول بالا هستند تمایل دارند شریان ها را مسدود کنند در نتیجه جریان خون را به قلب و مغز ما کاهش می دهند
[ترجمه گوگل]رژیم های غذایی که دارای چربی اشباع شده و کلسترول هستند، تمایل دارند که رگ های خونی ما را مسدود کنند، بنابراین جریان خون به دل و مغز ما کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]رژیم های غذایی که دارای چربی اشباع شده و کلسترول هستند، تمایل دارند که رگ های خونی ما را مسدود کنند، بنابراین جریان خون به دل و مغز ما کاهش می یابد
10. Too much fatty food will make your arteries more likely to clog up.
[ترجمه افشین گلچین] خوردن غذاهای چرب زیاد باعث مسدود شدن عروق می شود.
[ترجمه ترگمان]غذای چرب بسیار زیاد باعث می شود که arteries مسدود شوند[ترجمه گوگل]غذاهای بیش از حد چرب باعث شل شدن شریان ها می شود
11. Don't pour that grease down the drain, or the sink will clog up again.
[ترجمه ترگمان]آن روغن را از لوله فاضلاب بیرون بریزید، یا سینک دوباره مسدود خواهد شد
[ترجمه گوگل]روغن آن را از روی تخلیه نمیریزید، یا غرق شدن دوباره مسدود خواهد شد
[ترجمه گوگل]روغن آن را از روی تخلیه نمیریزید، یا غرق شدن دوباره مسدود خواهد شد
12. We tend to pursue goals that weaken our will and clog up our view.
[ترجمه ترگمان]ما تمایل داریم اهدافی را دنبال کنیم که اراده ما را ضعیف کرده و جلوی دید ما را مسدود کنند
[ترجمه گوگل]ما تمایل داریم که اهدافی را دنبال کنیم که اراده ما را تضعیف کرده و دیدگاهمان را از بین ببریم
[ترجمه گوگل]ما تمایل داریم که اهدافی را دنبال کنیم که اراده ما را تضعیف کرده و دیدگاهمان را از بین ببریم
13. If all minor traffic offences were prosecuted it would clog up the system.
[ترجمه ترگمان]اگر همه جرائم کوچک مورد پی گرد قرار گیرند، این سیستم مسدود خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر همه تخلفات ترافیکی جزئی مورد تعقیب قرار گرفتند، سیستم را مسدود خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر همه تخلفات ترافیکی جزئی مورد تعقیب قرار گرفتند، سیستم را مسدود خواهد کرد
14. And connect with those people and bring them into a community of interest and leverage them on a task force without having to clog up e-mail to do that.
[ترجمه ترگمان]و با آن افراد ارتباط برقرار کرده و آن ها را به جامعه مورد علاقه تبدیل کرده و آن ها را بر روی یک نیروی کار، بدون اینکه مجبور به مسدود کردن پست الکترونیکی برای انجام این کار شوند، بکار ببرید
[ترجمه گوگل]و با این افراد ارتباط برقرار کنید و آنها را به یک جامعه مورد علاقه تبدیل کنید و آنها را در یک نیروی کار استفاده کنید بدون این که برای انجام این کار ایمیل خود را مسدود کنید
[ترجمه گوگل]و با این افراد ارتباط برقرار کنید و آنها را به یک جامعه مورد علاقه تبدیل کنید و آنها را در یک نیروی کار استفاده کنید بدون این که برای انجام این کار ایمیل خود را مسدود کنید
کلمات دیگر: