کلمه جو
صفحه اصلی

infinitive


معنی : مصدر
معانی دیگر : مصدری، (دستور زبان) مصدر (در انگلیسی مصدر فعل می تواند به عنوان اسم هم عمل کند و معمولا پس از to می آید: to go یا to think)

انگلیسی به فارسی

(دستور زبان) مصدر


بی انتها، مصدر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in grammar, the form of a verb that is unmarked for person, tense, or aspect, and that functions as a noun, adjective, or complement, such as "to leave" in "To leave now would be a mistake".
صفت ( adjective )
• : تعریف: characterized by or having an infinitive.

- an infinitive phrase
[ترجمه نیما چوبین] یک عبارت مصدری
[ترجمه ترگمان] جمله infinitive عبارت بود از:
[ترجمه گوگل] یک عبارت ماندگار

• simple form of a verb which does not specify a subject (grammar)
characterized by or containing an infinitive (grammar)
in grammar, the infinitive of a verb is its base form or simplest form, such as `do', `take', and `eat'. the infinitive can either be used on its own or with `to' in front of it.

مترادف و متضاد

مصدر (اسم)
source, origin, orderly, infinitive

جملات نمونه

1. an infinitive phrase
عبارت مصدری

2. Modal verbs generally take the bare infinitive.
[ترجمه نیما چوبین] افعال ناقص عموماً - مصداق - مصدر ساده ( مصدر بدون to ) هستند.
[ترجمه ترگمان]modal افعال معمولا the را برمی دارند
[ترجمه گوگل]افعال مودال به طور کلی مصداق لخت هستند

3. You use "have" to form the perfect infinitive of a verb.
[ترجمه نیما چوبین] برای ساخت شکل ماضی کامل یک فعل از Have استفاده می کنید
[ترجمه ترگمان]شما از \"مجبورید\" the کامل یک verb را شکل دهید
[ترجمه گوگل]شما از 'باید' برای شکل دادن به مفرد کامل یک فعل استفاده می کنید

4. The use of the split infinitive is now generally acceptable.
[ترجمه نیما چوبین] اکنون استفاده از مصدر گسسته عموما قابل قبول است.
[ترجمه ترگمان]اکنون استفاده از infinitive شکافته به طور کلی قابل قبول است
[ترجمه گوگل]استفاده از نامحدود تقسیم شده در حال حاضر به طور کلی قابل قبول است

5. To is used when the infinitive event is conceived as coming after that of the other verb.
[ترجمه ترگمان]زمانی که رویداد infinitive بعد از آن به دست می آید، به کار می رود
[ترجمه گوگل]هنگامی که رویداد infinitive پس از آن از فعل دیگر درک می شود استفاده می شود

6. The extremely rare use of the bare infinitive with the passive of perceptual verbs adds further proof that this is the case.
[ترجمه ترگمان]استفاده بسیار نادر از the عریان با افعال perceptual، دلیل دیگری را اضافه می کند که این مورد صدق می کند
[ترجمه گوگل]استفاده بسیار نادر از infinitive لخت با منفعل افعال ادراکی اضافه می کند که اثبات بیشتر این مورد است

7. This explains why the to infinitive is used here and not the bare form.
[ترجمه ترگمان]این توضیح می دهد که چرا infinitive به اینجا عادت کرده اند و نه شکل لخت
[ترجمه گوگل]این توضیح می دهد که چرا به بی انتها در اینجا استفاده می شود و نه شکل لخت

8. 'Go' is the infinitive form.
[ترجمه ترگمان]این فرم infinitive است
[ترجمه گوگل]'برو' فرم infinitive است

9. The to infinitive expresses therefore a subsequent actualization in this use.
[ترجمه ترگمان]بنابراین The بیان می کند و بنابراین یک شکوفایی بعدی در این استفاده وجود دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین انتحاری بیانگر آن است که در این کاربرد به کار رفته است

10. There are fewer contexts where only the bare infinitive seems appropriate.
[ترجمه ترگمان]موقعیت های کمتری وجود دارند که در آن تنها infinitive برهنه مناسب به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]محدوده های کمتری وجود دارد که در آن فقط متضاد به نظر می رسد مناسب است

11. And yet the bare infinitive has been chosen by the speaker.
[ترجمه ترگمان]و با این حال، infinitive برهنه توسط سخنران انتخاب شده است
[ترجمه گوگل]و با این حال فیلیپ لایف توسط سخنران انتخاب شده است

12. The bare infinitive would blunt the sharp edge of this expressive effect.
[ترجمه ترگمان]The برهنه لبه تیز این اثر را نشان می داد
[ترجمه گوگل]مشتمل بر لبه لبه تیز این اثر افراطی را لرزاند

13. This explains why the bare infinitive would not be possible in this context.
[ترجمه ترگمان]این توضیح می دهد که چرا the برهنه در این زمینه ممکن نیست
[ترجمه گوگل]این به این دلیل توضیح میدهد که چرا در این زمینه امکان پذیر نخواهد بود

14. This shows that the to infinitive necessarily implies the assertion that the pin actually dropped.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که infinitive ضرورتا به این ادعا اشاره دارد که پین در واقع سقوط کرده است
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که الهام بخش بودن الزاما بیانگر آن است که پین ​​واقعا کاهش یافته است

15. He won't get far with those infinitive verbs he uses at the moment.
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر با آن verbs که در آن لحظه استفاده می کند زیاد دور نخواهد شد
[ترجمه گوگل]او با آن فعلهای متناوب که در حال حاضر از آن استفاده می کند دور نخواهد شد

an infinitive phrase

عبارت مصدری


پیشنهاد کاربران

مجهول

انتزاعی

صورت ساده فعل ( زمان حال )

مصدر

مصدر
فعلی که بعداز آنto می آید.

فعلی که قبل آن to میاید، نه بعدش

صورت ساده فعل ( زمان حال ) که هیچگونه s نمیگیره


کلمات دیگر: