کلمه جو
صفحه اصلی

send out


معنی : خارج کردن، فرستا دن، اعزام کردن، صادر کردن
معانی دیگر : 1- منتشر کردن، پراکندن، (به ویژه نامه های پستی را) توزیع کردن، پخش کردن 2- رجوع شود به: 3 send forth- گسیل داشتن، به ماموریت فرستادن، مامور کردن

انگلیسی به فارسی

صادر کردن، فرستادن، اعزام کردن، اعزام


بیرون فرستادن، خارج کردن، صادر کردن، اعزام کردن، فرستا دن


انگلیسی به انگلیسی

• distribute, send

مترادف و متضاد

خارج کردن (فعل)
discharge, dismiss, expel, bring out, send out, drive out, evict, emit

فرستادن (فعل)
issue, send, dispatch, refer, forward, ship, transmit, send out, despatch, send in

اعزام کردن (فعل)
dispatch, detach, send out

صادر کردن (فعل)
issue, publish, export, send out

جملات نمونه

1. Let's send out for a pizza and watch The Late Show.
[ترجمه A.A] بیا یک پیتزا سفارش بدیم و نمایش آخری را تماشا کنیم
[ترجمه R] بیا یه پیتزا سفارش بدیم و نمایش اخر رو تماشا کنیم
[ترجمه ترگمان]بیایید برای یک پیتزا برویم و برنامه آخر را تماشا کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید یک پیتزا بفرستیم و تماشای نمایش بعد را تماشا کنیم

2. By an oversight, we did not send out the agenda for the meeting.
[ترجمه ترگمان]با نظارت، دستور جلسه را برای جلسه ارسال نکردیم
[ترجمه گوگل]با نظارت، دستور کار جلسه را برای ما ارسال نکردیم

3. The ferry did not even have time to send out an SOS.
[ترجمه ترگمان]کشتی حتی وقت آن را هم نداشت که درخواست کمک کند
[ترجمه گوگل]کشتی حتی زمان ارسال SOS را نداشت

4. Send out the photocopies and keep the original.
[ترجمه ترگمان]فتوکپی را بیرون بفرستید و نسخه اصلی را نگاه دارید
[ترجمه گوگل]فتوکپی ها را ارسال کنید و اصل را نگه دارید

5. Send out a distress signal; the ship is sinking.
[ترجمه ترگمان]یک علامت دردناک بفرست، کشتی غرق می شود
[ترجمه گوگل]یک سیگنال اضطراب ارسال کنید کشتی غرق می شود

6. Let's get going or they'll send out a search party .
[ترجمه ترگمان]- بیا بریم وگرنه یه گروه جستجو براشون می فرستیم
[ترجمه گوگل]بیایید قدم بزنیم یا آنها یک حزب جستجو ارسال کنند

7. The crew did not send out any distress signals.
[ترجمه ترگمان]خدمه هیچ نشانه غم انگیزی را بیرون نفرستاده بودند
[ترجمه گوگل]خدمه هیچ سیگنال اضطراری ارسال نمی کند

8. Let's send out for a pizza.
[ترجمه ترگمان]بیا بریم یه پیتزا بزنیم
[ترجمه گوگل]بیایید یک پیتزا بفرستیم

9. All the stars send out light and heat.
[ترجمه ترگمان]تمام ستارگان نور و گرما را می فرستند
[ترجمه گوگل]تمام ستاره ها نور و حرارت را می فرستند

10. Good, that's all settled - you send out the invitations for the party, and I'll organize the food.
[ترجمه ترگمان]خوب، همه چیز حل شد، دعوت نامه ها را برای مهمانی فرستادی و من غذا را سرو می کنم
[ترجمه گوگل]خوب، همه چیز حل شده است - شما دعوت نامه ها را برای حزب می فرستید و من غذا را سازماندهی می کنم

11. Send out the invitations to the party.
[ترجمه ترگمان] دعوتنامه مراسم رو بفرست به مهمونی
[ترجمه گوگل]ارسال دعوت نامه به مهمانی

12. The trees send out new leaves in spring.
[ترجمه ترگمان]درخت ها برگ های تازه را در بهار می فرستند
[ترجمه گوگل]درختان برگ های تازه را بهار می فرستند

13. In many poorer countries they long to send out workers, yet are frustrated through lack of resources.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از کشورهای فقیرتر، آن ها خیلی وقت است که کارگران را اخراج کنند، با این حال از کمبود منابع ناامید هستند
[ترجمه گوگل]در بسیاری از کشورهای فقیرتر، آنها مدت زیادی برای ارسال کارگران هستند، اما از طریق فقدان منابع ناامید شده اند

14. Computerised equipment can trace registered owners and send out hundreds of summonses each day.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات کامپیوتری می تواند مالکان ثبت شده را ردیابی کرده و هر روز صدها احضاریه را ارسال کند
[ترجمه گوگل]تجهیزات کامپیوتری می توانند صاحبان ثبت شده را ردیابی کنند و روزانه صد ها پیامک ارسال کنند

15. At noon he would send out for a sandwich and coffee.
[ترجمه ترگمان]هنگام ظهر برای یک ساندویچ و یک فنجان قهوه می فرستاد
[ترجمه گوگل]در ظهر او برای یک ساندویچ و قهوه ارسال کرد

پیشنهاد کاربران

بیرون رفتن

فرستادن

منتشر کردن، بیرون دادن

پخش کردن
انتشار دادن

send out for s. th
از رستوران غذا سفارش دادن

ارسال کردن هم معنی میده�:
Information was sent out to interested students.

اعلام کردن

از خود ساطع کردن

If you send out things such as letters or bills, you send them to a large number of people at the same time.
ارسال کردن چیزی مثل نامه به تعداد زیادی از افراد به طور همزمان

To send out a signal, sound, light, or heat means to produce it.
تولید کردن ( سیگنال، صدا، نور، گرما )

When a plant sends out roots or shoots, they grow.
به رشد کردن گیاه با ریشه دادن یا جوانه زدن هم می گویند


کلمات دیگر: