رجوع شود به: rv
recreational vehicle
رجوع شود به: rv
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: RV
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a vehicle that is equipped with living quarters and is used for leisure travel.
• rv, caravan, camper van
مترادف و متضاد
vehicle for camping and other recreational activities
Synonyms: camper, camp trailer, house trailer, mobile home, motor home, RV, trailer, Winnebago [tm]
جملات نمونه
1. There are 1tent / recreational vehicle sites but no showers, flush toilets or boat ramp.
[ترجمه ترگمان]در آنجا یک وسیله نقلیه تفریحی \/ چادر تفریحی وجود دارد اما هیچ حمام، سیفون توالت و یا رمپ در قایق وجود ندارد
[ترجمه گوگل]سایتهای خودرویی 1 / تریلی وجود دارد اما هیچ دوش، توالت و یا رمپ قایق نیست
[ترجمه گوگل]سایتهای خودرویی 1 / تریلی وجود دارد اما هیچ دوش، توالت و یا رمپ قایق نیست
2. For us, the cost of recreational vehicle travel was offset by its convenience.
[ترجمه ترگمان]برای ما هزینه سفر وسایل نقلیه تفریحی با راحتی آن جبران شد
[ترجمه گوگل]برای ما، هزینه سفر وسایل نقلیه تفریحی با راحتی آن جبران شد
[ترجمه گوگل]برای ما، هزینه سفر وسایل نقلیه تفریحی با راحتی آن جبران شد
3. Gritz and his team immediately drove in a recreational vehicle to the gate at Justus Township, Smith said.
[ترجمه ترگمان]اسمیت گفت: \"gritz و تیم او بلافاصله با یک وسیله نقلیه تفریحی به دروازه\" یوستوس Township \" رسیدند
[ترجمه گوگل]اسمیت گفت که گریتز و تیمش بلافاصله در یک وسیله تفریحی به دروازه ای در شهر جوزست سوار شدند
[ترجمه گوگل]اسمیت گفت که گریتز و تیمش بلافاصله در یک وسیله تفریحی به دروازه ای در شهر جوزست سوار شدند
4. He spoken spoke in a former recreational vehicle factory waspreviouslyonthe whose previous owner went bankrupt.
[ترجمه ترگمان]او در یک کارخانه خودروی تفریحی سابق که صاحب قبلی آن ورشکست شد صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او صحبت کرد در یک کارخانه وسایل نقلیه تفریحی سابق صحبت کرد پیش از آنکه مالک قبلی خود ورشکسته بود
[ترجمه گوگل]او صحبت کرد در یک کارخانه وسایل نقلیه تفریحی سابق صحبت کرد پیش از آنکه مالک قبلی خود ورشکسته بود
5. Thus, this car must be a recreational vehicle made for use for fun on the weekends.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این خودرو باید یک وسیله سرگرمی برای استفاده برای سرگرمی در اواخر هفته باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین، این ماشین باید یک وسیله تفریحی باشد که برای تعطیلات آخر هفته، سرگرم کننده باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین، این ماشین باید یک وسیله تفریحی باشد که برای تعطیلات آخر هفته، سرگرم کننده باشد
6. He spoke in a former recreational vehicle factory whose previous on the owner went bankrupt.
[ترجمه ترگمان]او در یک کارخانه خودروی تفریحی سابق صحبت کرد که قبلا مالک آن ورشکسته شده بود
[ترجمه گوگل]او در یک کارخانه وسایل نقلیه تفریحی سابق صحبت کرد که پیش از آن مالکش ورشکسته بود
[ترجمه گوگل]او در یک کارخانه وسایل نقلیه تفریحی سابق صحبت کرد که پیش از آن مالکش ورشکسته بود
7. Shanghai Wednesday put into operation a recreational vehicle (RV) for blood donation, the first of its kind in China, the Oriental Morning Post reported.
[ترجمه ترگمان]روزنامه مشرق Oriental گزارش داد که شانگهای روز چهارشنبه یک وسیله سرگرمی (RV)برای اهدای خون، اولین نوع از نوع خود را در چین راه اندازی کرد
[ترجمه گوگل]روز شیکاگو روز چهارشنبه گزارش داد که شانگهای روز چهارشنبه یک وسیله تفریحی (RV) برای اهدای خون را راه اندازی کرد، اولین نوع خود در چین است
[ترجمه گوگل]روز شیکاگو روز چهارشنبه گزارش داد که شانگهای روز چهارشنبه یک وسیله تفریحی (RV) برای اهدای خون را راه اندازی کرد، اولین نوع خود در چین است
8. No. We bought a new recreational vehicle. It can sleep nine people.
[ترجمه ترگمان]نه ما یک وسیله نقلیه تفریحی نو خریدیم آن می تواند نه نفر را به خواب ببرد
[ترجمه گوگل]نه ما یک وسیله نقلیه تفریحی جدید خریدیم این می تواند نه نفر را بخرد
[ترجمه گوگل]نه ما یک وسیله نقلیه تفریحی جدید خریدیم این می تواند نه نفر را بخرد
9. His staff rented a recreational vehicle so Michelle and his daughters could come along.
[ترجمه ترگمان]کارکنان او یک وسیله تفریحی را اجاره کردند تا میشل و دخترانش بتوانند به آنجا بیایند
[ترجمه گوگل]کارکنان او یک وسیله تفریحی را اجاره کرد تا میشل و دخترانش بتوانند با هم کنار بیایند
[ترجمه گوگل]کارکنان او یک وسیله تفریحی را اجاره کرد تا میشل و دخترانش بتوانند با هم کنار بیایند
10. He spoke in a former recreational vehicle factory whose previous owner went bankrupt.
[ترجمه ترگمان]او در یک کارخانه خودروی تفریحی سابق صحبت کرد که صاحب قبلی آن ورشکست شد
[ترجمه گوگل]او در یک کارخانه وسایل تفریحی سابق صحبت کرد که صاحب قبلی آن ورشکست شده بود
[ترجمه گوگل]او در یک کارخانه وسایل تفریحی سابق صحبت کرد که صاحب قبلی آن ورشکست شده بود
11. A dune buggy is a recreational vehicle with large wheels, and wide tires, designed for use on sand dunes or beaches.
[ترجمه ترگمان]درشکه dune یک وسیله سرگرمی با چرخ های بزرگ و لاستیک های پهن است که برای استفاده در تپه های شنی یا سواحل طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]حشره جنگل یک وسیله تفریحی با چرخ های بزرگ و لاستیک های گسترده ای است که برای استفاده در تپه های شنی و یا سواحل طراحی شده است
[ترجمه گوگل]حشره جنگل یک وسیله تفریحی با چرخ های بزرگ و لاستیک های گسترده ای است که برای استفاده در تپه های شنی و یا سواحل طراحی شده است
12. Our Automotive and Recreational Vehicle Products Division markets not only lubricants, oils, and treatments, but also a variety of products for use around the house or workshop.
[ترجمه ترگمان]محصولات بخش محصولات خودرو و وسایل نقلیه تفریحی ما نه تنها روغن، روغن، و درمان ها، بلکه انواعی از محصولات برای استفاده در اطراف خانه یا کارگاه هستند
[ترجمه گوگل]بخش محصولات خودرو و وسایل تفریحی خودرو ما نه تنها روانکاری، روغن و درمان، بلکه انواع محصولاتی را برای استفاده در اطراف خانه یا کارگاه عرضه می کند
[ترجمه گوگل]بخش محصولات خودرو و وسایل تفریحی خودرو ما نه تنها روانکاری، روغن و درمان، بلکه انواع محصولاتی را برای استفاده در اطراف خانه یا کارگاه عرضه می کند
13. That should prevent the adoption of a county sales tax or special assessments like the recently imposed recreational vehicle tax.
[ترجمه ترگمان]این امر باید از اتخاذ یک مالیات فروش بخش یا ارزیابی های خاص مانند مالیات بر روی وسایل نقلیه تفریحی جدید جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]این باید جلوگیری از اتخاذ مالیات فروش شهرستان یا ارزیابی های خاص مانند مالیات خودروی تجارتی که اخیرا اعمال شده است جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]این باید جلوگیری از اتخاذ مالیات فروش شهرستان یا ارزیابی های خاص مانند مالیات خودروی تجارتی که اخیرا اعمال شده است جلوگیری کند
14. There is nothing new about someone traveling in a recreational vehicle (RV) or even living in one.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز جدیدی در مورد کسی که در یک وسیله نقلیه تفریحی سفر می کند وجود ندارد (RV)و یا حتی در یکی از آن ها زندگی می کند
[ترجمه گوگل]در مورد مسافرتی در یک وسیله نقلیه تفریحی (RV) یا حتی زندگی در یک چیز چیزی جدید نیست
[ترجمه گوگل]در مورد مسافرتی در یک وسیله نقلیه تفریحی (RV) یا حتی زندگی در یک چیز چیزی جدید نیست
پیشنهاد کاربران
خودرو مسافرتی بزرگ
A large motor vehicle in which you can sleep, store a lot of equipment and often cook
وسیله نقلیه تفریحی
it is
a vehicle with a small apartment inside including beds, a kitchen, and a bathroom
a vehicle with a small apartment inside including beds, a kitchen, and a bathroom
کلمات دیگر: