کلمه جو
صفحه اصلی

through and through


سرتاسر، کاملا، تماما

انگلیسی به فارسی

از طریق و از طریق


انگلیسی به انگلیسی

• completely, thoroughly, absolutely

جملات نمونه

1. My mother is Irish through and through.
[ترجمه علیرضا چایچی] مادرم یک ایرلندی تمام عیار است
[ترجمه ترگمان]مادرم از درون و از طریق آن ایرلندی است
[ترجمه گوگل]مادر من از طریق و از طریق ایرلندی است

2. We've been friends so long I know you through and through.
[ترجمه Zeinab] خیلی وقته که دوست همیم و کاملا می شناسمت.
[ترجمه ترگمان]خیلی وقته که با هم دوست بودیم
[ترجمه گوگل]دوستان ما خیلی طولانی هستم که از طریق و از طریق آن می دانم

3. Have you finished your work through and through?
[ترجمه ترگمان]کارت رو تموم کردی و رد کردی؟
[ترجمه گوگل]آیا کار خود را از طریق و از طریق به پایان رسانده اید؟

4. He's British through and through.
[ترجمه ترگمان]او از آن عبور می کند و از آن عبور می کند
[ترجمه گوگل]او از طریق و از طریق بریتانیا است

5. The idea warmed her through and through.
[ترجمه ترگمان]این فکر او را گرم می کرد
[ترجمه گوگل]این ایده از طریق و از طریق او گرم شد

6. Weeping with merriment, gleeful through and through, she never relaxed her grip.
[ترجمه ترگمان]در حالی که از شادی و شادی اشک می ریخت، او هرگز از چنگش رها نمی شد
[ترجمه گوگل]او با لذت و غرور، از طریق و از طریق لبخند میزد، هرگز آرام نمی گرفت

7. I had always been a mischief-maker through and through, in full command of my impulses and desires.
[ترجمه ترگمان]من همیشه در تحت فرمان و امیال و امیال و آرزوهای خودم همیشه شرارت و شرارت می کردم
[ترجمه گوگل]من همیشه از طریق و از طریق فریب خورده بودم، به طور کامل از امیدهای و خواسته هایم

8. Male speaker They're football supporters through and through up here.
[ترجمه ترگمان]گوینده مرد، هواداران فوتبال را از طریق و به اینجا هدایت می کند
[ترجمه گوگل]سخنران مرد آنها حامیان فوتبال هستند از طریق و از طریق اینجا

9. The female self, under male domination, is riddled through and through with false or conditioned desires.
[ترجمه ترگمان]خود زنان، تحت سلطه مردان، از طریق خواسته های دروغین یا شرطی، سوراخ می شوند
[ترجمه گوگل]خود زن، تحت سلطه مرد، از طریق و از طریق خواسته های نادرست و یا شرط بندی شده است

10. She is a realist through and through.
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، یک realist است
[ترجمه گوگل]او یک واقعیت است از طریق و از طریق

11. Einstein, of course, was a realist through and through.
[ترجمه ترگمان]انیشتین، البته، از طریق و از طریق آن یک realist بود
[ترجمه گوگل]البته اینشتین از طریق و از طریق یک واقعگرایانه بود

12. Lofgren is a politician through and through.
[ترجمه ترگمان]lofgren یک سیاست مدار از طریق و از طریق آن است
[ترجمه گوگل]Lofgren یک سیاستمدار از طریق و از طریق است

13. Dad was a rationalist through and through.
[ترجمه ترگمان] بابا یه \"rationalist\" بود و از توش رد شد
[ترجمه گوگل]پدر از طریق و از طریق عقل گرا بود

14. Don't trust him. He's rotten through and through.
[ترجمه ترگمان]بهش اعتماد نکن از آن گذشته و از آن گذشته
[ترجمه گوگل]به او اعتماد نکن او از طریق و از بین رفته است

پیشنهاد کاربران

کاملا؛ تماما؛سرتاسر

کاملا از هر طرف، از ابتدا تا انتها

بی نظیر، تمام و کمال
( از هر لحاظ بهترین چیزی بودن )

هی. به طور مداوم کاری را تکرار کردن

فقط و فقط

از هر لحاظ، از هر جهت

به طور ۱۰۰ درصدی 👌

Through and through: تمام و کمال

این یک Binomial ( باینُِمیِل ) هست .
یه جور اصطلاح ک دو کلمه رو با استفاده از یک "conjunction ( کِنجانکشِن: حرف ربط ) - مثل and یا or" به هم ربط میده و متصل میکنه.
مثلا وقتی تو فارسی میگیم؛ سیاه و کبود ( black and blue ) ، پاره پوره ( wear and tear ) ، تَر و تمیز ( neat and tidy ) ، شیر یا خط ( heads or tails )

تمام عیار


کلمات دیگر: