کلمه جو
صفحه اصلی

bowel


معنی : شکم، روده، اندرون
معانی دیگر : (کالبدشناسی - معمولا جمع) روده، درون هر چیز، (قدیمی - جمع) احساسات، دل، رجوع شود به: disembowel

انگلیسی به فارسی

روده، شکم، اندرون


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (usu. pl.) the part of the digestive organs below the stomach; intestine.
مترادف: intestines, viscera
مشابه: colon, entrails, guts, innards

(2) تعریف: (pl.) the inner or deep parts.
مترادف: guts, innards, recesses, workings
مشابه: depths, interior

- the bowels of the volcano
[ترجمه ترگمان] و امعا و احشا آتشفشان
[ترجمه گوگل] روده از آتشفشان

• part of the intestine; pity, compassion
your bowels are the tubes in your body through which digested food passes from your stomach to your anus.
you can refer to the parts deep inside something as its bowels.

مترادف و متضاد

شکم (اسم)
abdomen, belly, tummy, womb, gut, bowel, gorge, bulge, breadbasket, paunch, maw

روده (اسم)
gut, bowel, intestine, garbage

اندرون (اسم)
bowel, seraglio, penetralia, purtenance, viscus

جملات نمونه

1. how many bowel movements did the baby have yesterday ?
دیروز مزاج کودک چند بار کار کرد؟

2. Patients are asked to report any change in bowel habit.
[ترجمه علی جادری] از بیماران خواسته شده تا هر گونه تغییر در دفع مزاج را گزارش دهند .
[ترجمه ترگمان]از بیماران خواسته می شود تا هر گونه تغییر در عادت روده را گزارش کنند
[ترجمه گوگل]بیماران از هر گونه تغییر در عادت روده گزارش شده است

3. He's been having painful bowel movements.
[ترجمه ترگمان]اون حرکات روده دردناک داره
[ترجمه گوگل]او جنبش روده ای دردناک دارد

4. The boy was suffering from a bowel obstruction and he died.
[ترجمه ترگمان]پسر از انسداد روده رنج می برد و مرد
[ترجمه گوگل]پسر از انسداد روده رنج می برد و او مرد

5. The doctor asked if I was regular/if my bowel movements were regular.
[ترجمه ترگمان]دکتر از من پرسید که آیا حرکات bowel مرتب است یا نه
[ترجمه گوگل]دکتر پرسید آیا من منظم بودم یا اگر حرکات روده من منظم بود؟

6. Irritable bowel syndrome seems to affect more women than men.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که سندروم روده تحریک پذیر نسبت به مردان بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد سندرم روده تحریک پذیر بر زنان بیشتر از مردان موثر است

7. Although irritable bowel syndrome is commonly believed to be a colonic motility disorder, the evidence supporting this hypothesis is inconsistent.
[ترجمه ترگمان]اگرچه معمولا گفته می شود که سندروم روده تحریک پذیر اختلال حرکت colonic است اما شواهدی که از این فرضیه حمایت می کنند متناقض است
[ترجمه گوگل]اگر چه سندروم روده تحریک پذیر معمولا تصور می شود که یک اختلال تحرک کولون است، شواهدی که از این فرضیه پشتیبانی می کند، متناقض است

8. My, the clarity and attack of our bowel movements.
[ترجمه ترگمان]من، واضح و روشن حرکات روده مون
[ترجمه گوگل]من، وضوح و حمله حرکات روده ما

9. Obstructive symptoms then resulted in a further small bowel resection but he did not achieve remission despite prednisolone.
[ترجمه ترگمان]علائم obstructive پس از آن به روده کوچک دیگری منجر شد اما با وجود prednisolone به بهبودی دست نیافت
[ترجمه گوگل]علائم انسداد ناشی از رزکسیون روده کوچکتر بود اما با وجود پردنیزولون، او بهبودی نداشت

10. She also suffered from Parkinson's Disease, irritable bowel syndrome and had suffered a slight stroke.
[ترجمه ترگمان]او همچنین از بیماری پارکینسون، سندروم روده تحریک پذیر رنج برد و دچار سکته خفیف شد
[ترجمه گوگل]او همچنین از بیماری پارکینسون، سندرم روده تحریک پذیر رنج می برد و دچار سکته مغزی شدید شده است

11. Five or six bowel movements a day were not uncommon.
[ترجمه ترگمان]پنج شش حرکت روده یک روز غیر معمول نبود
[ترجمه گوگل]پنج یا شش حرکت روده روزانه غیر معمول نبودند

12. A regular bowel training programme has to be implemented so that the child learns to pass a normal soft stool.
[ترجمه ترگمان]یک برنامه آموزش روده مرتب باید اجرا شود تا کودک یاد بگیرد که یک چهارپایه نرم و نرم عبور دهد
[ترجمه گوگل]یک برنامه آموزش منظم روده باید اجرا شود به طوری که کودک می آموزد که مدفوع نرمال نرمال را منتقل کند

13. Six Crohn's disease cultures and a single non-inflammatory bowel disease control were positive for M paratuberculosis.
[ترجمه ترگمان]شش فرهنگ بیماری شش Crohn و یک کنترل بیماری روده بدون التهاب برای M paratuberculosis مثبت بودند
[ترجمه گوگل]کشت شش کرون و کنترل بیماری های غیر التهابی روده تنها برای پاراتوبرلوس M مثبت بودند

14. Bowel cancer About one in ten people with bowel cancer have a family history of the disease.
[ترجمه ترگمان]سرطان روده در حدود یک در ده نفر مبتلا به سرطان روده یک تاریخچه خانوادگی از این بیماری دارند
[ترجمه گوگل]سرطان روده حدود یک ده نفر مبتلا به سرطان روده دارای سابقه خانوادگی بیماری هستند

15. It takes some weeks for the normal bowel bacteria to adjust.
[ترجمه ترگمان]این کار چند هفته طول می کشد تا باکتری روده نرمال تنظیم شود
[ترجمه گوگل]چند هفته طول می کشد تا باکتری های طبیعی روده تنظیم شود

Changes of water may upset the baby's bowels.

تغییر آب ممکن است روده‌های بچه را آزرده کند.


the bowels of the mountain

اعماق کوه


He took the engine's bowels out but still doesn't know what the trouble is.

دل و روده‌ی موتور را درآورد، ولی هنوز نمی‌داند عیب از کجاست.


When he saw the bride and groom, he felt like his bowels were melting.

عروس و داماد را که دید احساس کرد دل و روده‌اش دارد آب می‌شود (احساساتش سخت تحریک شد).


اصطلاحات

move (or empty or relieve) one's bowels

قضای حاجت کردن، مدفوع دفع کردن، ادرار پر کردن


پیشنهاد کاربران

روده

روده . دل . احساسات. درون هر چیز. شکم. اندرون.

intestine , bowel
روده

احساسات درونی


کلمات دیگر: