put someone up to :
ترغیب کسی به کار خلاف /یا خطرناک / احمقانه / عجیب
وا داشتن / وادار کردن
متقاعد کردن کسی به یک کار احمقانه یا بد یا خلاف
مثلا :
His friends put him up to ( playing ) the prank.
دوستانش او را وا داشتند که که دست بندازه ( ملتو بزاره سرکار ایستگاه کنه )
‘Did Shirley put you up to this?’ ‘No, it was my own idea. ’
شرلی تو را وا داشت به این کار ( بهت گفت این کار خطرناک رو انجام بده ) ؟
Jessica cut in, Nobody put me up to anything.
جاسیکا دست بردار هیچکس نمیتونه منو وادار به کاری کنه