تحقیر، رفتار کردن، پست کردن
demeaning
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• humiliating, degrading, debasing
an action that is demeaning is one which makes people lose some of the respect that they have for you.
an action that is demeaning is one which makes people lose some of the respect that they have for you.
جملات نمونه
1. I refuse to do demeaning work.
[ترجمه ملدوی] من از انجام کارهای تحقیر آمیز امتناع می کنم.
[ترجمه ترگمان] من نمیخوام کار پست رو انجام بدم[ترجمه گوگل]من از انجام کارهای کمخوابی اجتناب کردم
2. That advertisement is demeaning to women.
[ترجمه ترگمان]این تبلیغ برای زنان تحقیرآمیز است
[ترجمه گوگل]این تبلیغات به زنان تحقیر شده است
[ترجمه گوگل]این تبلیغات به زنان تحقیر شده است
3. It was a demeaning and ultimately frustrating experience.
[ترجمه ترگمان]این یک تجربه کننده و در نهایت ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]این یک تجربه خسته کننده و در نهایت خسته کننده بود
[ترجمه گوگل]این یک تجربه خسته کننده و در نهایت خسته کننده بود
4. He found it demeaning to work for his former employee.
[ترجمه ترگمان]او دریافت که برای کارمند سابقش کار می کند
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که برای کارمند سابقش کار می کند
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که برای کارمند سابقش کار می کند
5. He found it very demeaning to have to work for his former employee.
[ترجمه ترگمان]او دریافت که باید برای کارمند سابق خود کار کند
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که باید برای کارمند سابق خود کار کند
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که باید برای کارمند سابق خود کار کند
6. This whole extravaganza is demeaning, debasing and deeply damaging to what should be serious political discourse, the protesters complain.
[ترجمه ترگمان]معترضان شکایت دارند که این نمایش پر زرق و برق به چیزی که باید یک گفتمان سیاسی جدی باشد، تحقیرآمیز و مخرب است
[ترجمه گوگل]معترضان شکایت می کنند که این کل فریبنده است که کم اهمیت، بی توجهی و عمیقا صدمه به گفتمان سیاسی جدی است
[ترجمه گوگل]معترضان شکایت می کنند که این کل فریبنده است که کم اهمیت، بی توجهی و عمیقا صدمه به گفتمان سیاسی جدی است
7. Young claimants who refuse demeaning or underpaid work necessarily fall into this group.
[ترجمه ترگمان]مدعیان جوان که از حقوقشان خودداری می کنند لزوما در این گروه قرار نمی گیرند
[ترجمه گوگل]متقاضیان جوان که از تخفیف و یا پرداخت کم هزینه خودداری می کنند، لزوما به این گروه می افتند
[ترجمه گوگل]متقاضیان جوان که از تخفیف و یا پرداخت کم هزینه خودداری می کنند، لزوما به این گروه می افتند
8. A scientific conception seems demeaning because nothing is eventually left for which autonomous man can take credit.
[ترجمه ترگمان]یک مفهوم علمی به نظر سست کننده می رسد، زیرا چیزی در نهایت برای آن باقی نمی ماند که فرد مستقل بتواند اعتبار خود را به دست آورد
[ترجمه گوگل]مفهوم علمی به نظر می رسد که کم اهمیت است چرا که هیچ چیز در نهایت برای کسی که می تواند اعتبار خود را به دست آورد، ترک می شود
[ترجمه گوگل]مفهوم علمی به نظر می رسد که کم اهمیت است چرا که هیچ چیز در نهایت برای کسی که می تواند اعتبار خود را به دست آورد، ترک می شود
9. There is nothing demeaning about cleaning in the food industry.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز در مورد تمیز کردن صنعت مواد غذایی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]چیزی در مورد تمیز کردن در صنایع غذایی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]چیزی در مورد تمیز کردن در صنایع غذایی وجود ندارد
10. Some male anti-suffragists used a more hostile and demeaning picture of women's place reminiscent of Spencerian Darwinism to justify their arguments.
[ترجمه ترگمان]برخی از suffragists مرد از تصویر hostile و تحقیرآمیز زنان برای توجیه استدلالات خود استفاده کردند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردان نابالغ از تصویری غم انگیز و خجالت آورانه از جایگاه زن در مورد داروینیسم اسپنسرین استفاده کردند تا استدلال هایشان را توجیه کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردان نابالغ از تصویری غم انگیز و خجالت آورانه از جایگاه زن در مورد داروینیسم اسپنسرین استفاده کردند تا استدلال هایشان را توجیه کنند
11. What followed was for Charlotte a demeaning and ultimately frustrating experience.
[ترجمه ترگمان]آنچه پس از این اتفاق افتاد این بود که شارلوت یک تجربه نا امید کننده و در نهایت ناامید کننده بود
[ترجمه گوگل]به دنبال شارلوت یک تجربه خسته کننده و در نهایت خسته کننده بود
[ترجمه گوگل]به دنبال شارلوت یک تجربه خسته کننده و در نهایت خسته کننده بود
12. He would have felt it demeaning to condemn this world utterly without first paying a visit to the vicinity of its ruler.
[ترجمه ترگمان]او احساس می کرد که این جهان را بدون توجه به دیدار فرمانروای خود، به کلی محکوم خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که این جهان را کاملا محکوم می کند بدون اینکه اولین سفر وی را به مجاورت حاکمش انجام دهد
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که این جهان را کاملا محکوم می کند بدون اینکه اولین سفر وی را به مجاورت حاکمش انجام دهد
13. Without wishing to be demeaning(sentence dictionary), computer literacy and competence is not particularly high on the list of archival training.
[ترجمه ترگمان]سواد کامپیوتر و صلاحیت به طور خاص در فهرست آموزش بایگانی قرار ندارد
[ترجمه گوگل]بدون آرزوی دیرکردن (فرهنگ لغت جمله)، سواد رایانه ای و شایستگی در لیست آموزش های بایگانی بسیار بالا نیست
[ترجمه گوگل]بدون آرزوی دیرکردن (فرهنگ لغت جمله)، سواد رایانه ای و شایستگی در لیست آموزش های بایگانی بسیار بالا نیست
14. Even as a schoolboy I found this demeaning and untrue.
[ترجمه ترگمان]حتی به عنوان یک بچه مدرسه ای این پست و پست را پیدا کردم
[ترجمه گوگل]حتی به عنوان یک دانشآموز، این تحقیر و ناسازگاری را یافتم
[ترجمه گوگل]حتی به عنوان یک دانشآموز، این تحقیر و ناسازگاری را یافتم
15. They are onerous and omnipresent, useless and demeaning.
[ترجمه ترگمان]آن ها بسیار سنگین و در همه جا، بی مصرف و تحقیرآمیز هستند
[ترجمه گوگل]آنها مبهم و همه جا هستند، بی فایده و تحقیر آمیز هستند
[ترجمه گوگل]آنها مبهم و همه جا هستند، بی فایده و تحقیر آمیز هستند
پیشنهاد کاربران
ذلت آور
موهن
تحقیر آمیز
بی معنا کردن
کلمات دیگر: