1. The drainpipe is choked up with rubbish.
[ترجمه ترگمان]لوله لوله با چرندیات پر شده
[ترجمه گوگل]تخلیه لوله با زباله خیس شده است
2. Water escaped rapidly from the drainpipe.
[ترجمه ترگمان]آب به سرعت از the فرار کرد
[ترجمه گوگل]آب به سرعت از زهکشی فرار کرد
3. Thieves shinned up a drainpipe and forced open the window.
[ترجمه ترگمان]دزدان یکی از drainpipe را برداشتند و به زور پنجره را باز کردند
[ترجمه گوگل]دزد ها یک پنجره تخلیه زده و مجبور پنجره را مجبور کردند
4. He shinned down the drainpipe and ran off.
[ترجمه ترگمان]از لوله پایین آمد و از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او خط لوله تخلیه را پایین کشید و فرار کرد
5. I told her about him climbing up the drainpipe.
[ترجمه ترگمان]بهش گفتم که از لوله فاضلاب بالا بره
[ترجمه گوگل]من به او در مورد او از بالا رفتن از تخلیه لوله گفتم
6. Rain water collected in the drainpipe.
[ترجمه ترگمان]آب باران در the جمع شده بود
[ترجمه گوگل]آب باران جمع آوری شده در تخلیه لوله
7. He shinned down the drainpipe.
[ترجمه ترگمان]لوله فاضلاب را پایین کشید
[ترجمه گوگل]او خط لوله تخلیه را پایین کشید
8. The burglar escaped by climbing down a drainpipe.
[ترجمه ترگمان]سارق با پایین رفتن از لوله آب فرار کرد
[ترجمه گوگل]سارق فرار از بالا رفتن از یک لوله تخلیه
9. Bernadette Pollock, 3 climbed a drainpipe on to a window ledge after losing her keys.
[ترجمه ترگمان] برنادت \"،\" ۳ \"از لوله به سمت لبه پنجره رفت\" بعد از اینکه کلیدش رو از دست داد
[ترجمه گوگل]برنادت پولاک، 3 پس از از دست دادن کلیدهای خود، به یک پنجره ی پنجره ی یک لوله یاب رفته بود
10. No fire-escape, no convenient drainpipe anyone could shin up.
[ترجمه ترگمان]هیچ آتشی در کار نیست هر کسی که بتونه شین رو ببره
[ترجمه گوگل]هیچ فرار از آتش، هیچ drainpipe راحت هر کسی می تواند shin
11. The drainpipe conducts excess water from the well.
[ترجمه ترگمان]The آب اضافی را از چاه اجرا می کند
[ترجمه گوگل]تخلیه آب از آب به آب فراوان منتقل می شود
12. Rubbish is blocking the drainpipe, and should be cleaned up.
[ترجمه ترگمان]چرند و پرند نویسی را مسدود می کند و باید آن را تمیز کرد
[ترجمه گوگل]زباله مسدود کردن تخلیه لوله است و باید تمیز شود
13. Nonmetal pipelines, including drainpipe and offtake, should be detected by geological radar.
[ترجمه ترگمان]خطوط لوله nonmetal از جمله drainpipe و offtake باید توسط رادار زمین شناسی شناسایی شوند
[ترجمه گوگل]خط لوله های غیر فلزی، از جمله لوله های تخلیه و بارگیری، باید توسط رادار زمین شناسی شناسایی شود
14. He evaded police by climbing through a window and shinning down a drainpipe.
[ترجمه ترگمان]او با بالا رفتن از پنجره از دست پلیس شانه خالی کرد و drainpipe را پایین کشید
[ترجمه گوگل]او از طریق یک پنجره از بین بردن پلیس جلوگیری کرد و یک تخلیه را از بین برد