کلمه جو
صفحه اصلی

commit suicide

انگلیسی به انگلیسی

• kill oneself, take one's own life

جملات نمونه

1. More people commit suicide at Christmas than at any other time.
[ترجمه ترگمان]افراد بیشتری نسبت به هر زمان دیگری در کریسمس دست به خودکشی می زنند
[ترجمه گوگل]بیشتر مردم در کریسمس خودکشی می کنند نسبت به هر زمان دیگر

2. The novelist makes his heroine commit suicide at the end of the book.
[ترجمه ترگمان]رمان نویس، قهرمان داستان خود را در پایان کتاب خودکشی می کند
[ترجمه گوگل]رماننویس قهرمان خود را در انتهای کتاب خودکشی می کند

3. He brooded on whether she should commit suicide.
[ترجمه ترگمان]باخود اندیشید که آیا باید خودکشی کرد یا نه
[ترجمه گوگل]او بر این می شود که آیا او باید خودکشی کند

4. There are unconfirmed reports he tried to commit suicide.
[ترجمه ترگمان]گزارش های تایید نشده ای وجود دارد که او سعی در ارتکاب به خودکشی داشته است
[ترجمه گوگل]گزارش های تأیید نشده ای که او سعی در انجام خودکشی دارد وجود دارد

5. She had repeatedly threatened to commit suicide.
[ترجمه ترگمان]او بارها تهدید کرده بود که خودکشی کرده است
[ترجمه گوگل]او بارها و بارها تهدید کرده بود که خودکشی کند

6. She tried to commit suicide on several occasions.
[ترجمه ترگمان]او چندین بار تلاش کرد خودکشی کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد خودکشی چندین بار انجام دهد

7. She tried to commit suicide by slashing her wrists.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد با ضربه زدن مچ دست هایش خودکشی کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد خود را از دست بدهد

8. He did not commit suicide because he had no patent and had reaped no rewards.
[ترجمه ترگمان]او خودکشی نکرده بود، زیرا حق انحصاری او را نداشت و پاداش آن را به او نداده بود
[ترجمه گوگل]او خودکشی نکرده است، زیرا هیچ ثبت اختراع نداشته و پاداش نگرفته است

9. Barry threatened to commit suicide if she refused to marry him.
[ترجمه ترگمان]بری تهدیدش کرد که خودکشی کنه اگه از ازدواج با اون امتناع ورزید
[ترجمه گوگل]اگر او حاضر به ازدواج با او نبود، تهدید به خودکشی کرد

10. I couldn't commit suicide if my life depended on it. George Carlin
[ترجمه ترگمان]اگر زندگی من به آن وابسته بود، نمی توانستم خودکشی کنم \" جورج Carlin \"
[ترجمه گوگل]اگر زندگی من وابسته به آن بود، نمی توانم خودکشی کنم جورج کارلین

11. Barker had tried in the past to commit suicide.
[ترجمه ترگمان]بارکر به گذشته تلاش کرده بود تا خودکشی کنه
[ترجمه گوگل]بارکر در گذشته تلاش کرد تا خودکشی کند

12. They tried to induce King to commit suicide by threatening to release this information.
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش کردند تا شاه را وادار کنند که با تهدید به انتشار این اطلاعات، خودکشی کند
[ترجمه گوگل]آنها با تهدید به انتشار این اطلاعات تلاش کردند تا پادشاه را به خودکشی بکشد

13. I have tried to commit suicide many times, but I couldn't do it.
[ترجمه ترگمان]چندین بار سعی کردم خودکشی کنم، اما نمی توانستم این کار را بکنم
[ترجمه گوگل]من تلاش کردم خودکشی را چند بار انجام دهم، اما نمیتوانم این کار را انجام دهم

14. The article says that Ware tried to commit suicide by combining prescription drugs and alcohol.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله آمده است که Ware سعی کرده اند با ترکیب داروهای تجویزی و الکل دست به خودکشی بزنند
[ترجمه گوگل]در این مقاله می گوید که Ware تلاش می کند خودکشی را با ترکیب داروهای تجویزی و الکل انجام دهد

15. He had made 2 previous attempts to commit suicide.
[ترجمه ترگمان]او دو تلاش قبلی برای ارتکاب به خودکشی کرده بود
[ترجمه گوگل]او دو تلاش قبلی برای خودکشی انجام داده است

پیشنهاد کاربران

دست به خودکشی زدن

خودکشی کردن

خود کشی


کلمات دیگر: