کلمه جو
صفحه اصلی

brown study


فرو رفتن در اندیشه ها و خیالات خود، خواب و خیال

انگلیسی به فارسی

فرو رفتن در اندیشه‌ها و خیالات خود، خواب و خیال


مطالعه قهوه ای


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a condition of being completely lost in thought or reverie.

- Lost in a brown study, he did not hear the teacher calling him.
[ترجمه Hadiseh] او در فکر و خیالات خود غرق شده بود و متوجه نشد معلم او را صدا میزند.
[ترجمه ترگمان] در یک اتاق مطالعه قهوه ای رنگ از دست رفته بود و صدای معلم را نمی شنید
[ترجمه گوگل] در یک مطالعه قهوه ای از دست رفته، معلم را که او را می شنید شنید

• condition of being deeply stuck in one's own thoughts, immersion in thought

مترادف و متضاد

deep thinking


Synonyms: absorption, abstraction, close study, deep thought, deep thoughtfulness, dreamy abstraction, engrossment, preoccupation, profound thought, quiet ecstasy, reverie, study


جملات نمونه

1. The students in the library were in a brown study.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان کتابخانه در یک اتاق مطالعه قهوه ای بودند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان در کتابخانه مطالعه ای قهوه ای داشتند

2. She was in a brown study.
[ترجمه ترگمان]او در اتاق مطالعه قهوه ای بود
[ترجمه گوگل]او در مطالعه قهوه ای بود

3. Newton was always in a brown study.
[ترجمه ترگمان]نیوتن همیشه در یک مطالعه قهوه ای بود
[ترجمه گوگل]نیوتن همیشه در مطالعه قهوه ای بود

4. She stood there in a brown study for one and half hours.
[ترجمه ترگمان]او برای یک ساعت و نیم در اتاق مطالعه قهوه ای ایستاده بود
[ترجمه گوگل]او برای یک و نیم ساعت در یک مطالعه قهوه ایستاده بود

5. Booker sat there in a brown study and didn't notice your talking to him.
[ترجمه ترگمان] بوکر در اتاق مطالعه قهوه ای نشسته بود و متوجه حرف زدنت با اون نشده بود
[ترجمه گوگل]بوکر در یک مطالعه قهوه ای نشسته و متوجه صحبت کردن با او نشده است

6. I left him in a brown study thinking.
[ترجمه ترگمان]او را در یک اتاق مطالعه قهوه ای رنگ تنها گذاشتم
[ترجمه گوگل]من او را در مطالعه قهوه ای فکر کردم

7. When I saw him he was in a brown study.
[ترجمه ترگمان]وقتی او را دیدم در اتاق مطالعه قهوه ای بود
[ترجمه گوگل]وقتی او را دیدم او در مطالعه قهوه ای بود

8. Before you accept it you should be in brown study.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که آن را قبول کنید باید در مطالعه قهوه ای باشید
[ترجمه گوگل]پیش از آن شما این را قبول دارید باید مطالعه قهوه ای داشته باشید

9. For an hour Mr. Arley sat in a brown study, then roused himself and went out.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت آقای Arley در اتاق مطالعه قهوه ای رنگ نشسته بود و بعد از خواب بیدار شد و بیرون رفت
[ترجمه گوگل]یک ساعت آقای آرلی در یک مطالعه قهوه نشسته بود، سپس خودش را خم کرد و رفت

10. I didn't speak to him as he seemed to be in a brown study.
[ترجمه ترگمان]وقتی به نظر می رسید که در اتاق مطالعه است با او حرف نزدم
[ترجمه گوگل]من با او صحبت نکردم چون به نظر می رسید در مطالعه قهوه ای بود

11. He has been feeling blue lately. When I saw him he was in a brown study.
[ترجمه ترگمان]اخیرا احساس آبی به او دست داده بود وقتی او را دیدم در اتاق مطالعه قهوه ای بود
[ترجمه گوگل]او اخیرا احساس آبی داشته است وقتی او را دیدم او در مطالعه قهوه ای بود

12. He washed his hands and face, still in a brown study, apparently, and combed his hair.
[ترجمه ترگمان]دست هایش و صورتش را شست و هنوز در یک اتاق مطالعه قهوه ای بود و موهایش را شانه زد
[ترجمه گوگل]او ظاهرا، دست ها و صورتش را هنوز هم در یک مطالعه قهوه ای شسته، و موهایش را شانه کرده است

13. I only can face with a piece of paper alone, with difficulty and a brown study.
[ترجمه ترگمان]فقط می توانم با یک تکه کاغذ تنها و با زحمت و یک اتاق مطالعه قهوه ای رنگ تنها با یک تکه کاغذ روبرو شوم
[ترجمه گوگل]من فقط می توانم با یک تکه کاغذ به تنهایی، با مشکل و یک مطالعه قهوه مواجه شویم

14. I tried to attract his attention, but he was in a brown study.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم توجه او را جلب کنم، اما او در اتاق مطالعه قهوه ای بود
[ترجمه گوگل]من سعی کردم توجه او را جلب کنم، اما او در مطالعه قهوه ای بود

پیشنهاد کاربران

عالم رویا و هپروت


کلمات دیگر: