بررسی کردن شرایط چیزی
check up on
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to try to get information about what someone is doing.
- My son doesn't like it when we check up on him.
[ترجمه ترگمان] وقتی به او نگاه می کنیم، پسرم از آن خوشش نمی اید
[ترجمه گوگل] پسر من آن را دوست ندارد زمانی که ما بر روی او چک کنید
[ترجمه گوگل] پسر من آن را دوست ندارد زمانی که ما بر روی او چک کنید
• examine, investigate; follow after
مترادف و متضاد
Examine or inspect something in order to determine its condition
جملات نمونه
1. I will check up on the matter.
[ترجمه ترگمان] موضوع رو بررسی می کنم
[ترجمه گوگل]من در مورد موضوع بررسی خواهم کرد
[ترجمه گوگل]من در مورد موضوع بررسی خواهم کرد
2. I need to check up on a few things before I can decide.
[ترجمه ترگمان]باید قبل از اینکه تصمیم بگیرم یه سری چیزا رو بررسی کنم
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه تصمیم بگیرم، باید چند مورد را بررسی کنم
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه تصمیم بگیرم، باید چند مورد را بررسی کنم
3. I went to the library to check up on a few things.
[ترجمه ترگمان]رفتم کتابخونه تا یه سری چیزا رو بررسی کنم
[ترجمه گوگل]من به کتابخانه رفتم تا چند مورد را بررسی کنم
[ترجمه گوگل]من به کتابخانه رفتم تا چند مورد را بررسی کنم
4. Dustin called me to check up on some facts.
[ترجمه ترگمان]داستین \"بهم زنگ زد تا یه سری حقایق رو بررسی کنم\"
[ترجمه گوگل]داستین به من خواست تا برخی از حقایق را بررسی کنم
[ترجمه گوگل]داستین به من خواست تا برخی از حقایق را بررسی کنم
5. Don't worry; no-one is going to check up on you.
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، هیچ کس به تو نگاه نمی کند
[ترجمه گوگل]نگران نباش هیچ کس نمی خواهد بر شما تاکید کند
[ترجمه گوگل]نگران نباش هیچ کس نمی خواهد بر شما تاکید کند
6. I called Richard every day to check up on him.
[ترجمه ترگمان]من هر روز به ریچارد زنگ زدم تا بهش سر بزنم
[ترجمه گوگل]من ریچارد هر روز برای بررسی در مورد او تماس گرفتم
[ترجمه گوگل]من ریچارد هر روز برای بررسی در مورد او تماس گرفتم
7. Check up on possible sales of raffle tickets.
[ترجمه ترگمان]فروش احتمالی بلیط های بخت آزمایی را بررسی کنید
[ترجمه گوگل]در مورد فروش احتمالی بلیط های مسابقه چک کنید
[ترجمه گوگل]در مورد فروش احتمالی بلیط های مسابقه چک کنید
8. Catch the earliest flight down to London, check up on the Lennox twist.
[ترجمه ترگمان]اولین پرواز خود را به مقصد لندن انجام دهید و از پیچ و پیچ آن جلوگیری کنید
[ترجمه گوگل]اولین پرواز را به لندن می رسانید، در مورد پیچ و تاب Lennox بررسی کنید
[ترجمه گوگل]اولین پرواز را به لندن می رسانید، در مورد پیچ و تاب Lennox بررسی کنید
9. Actually I sent my wife to check up on it.
[ترجمه ترگمان] راستش، زنم رو فرستادم سر اصل مطلب
[ترجمه گوگل]در واقع من همسرم را برای چک کردن آن فرستادم
[ترجمه گوگل]در واقع من همسرم را برای چک کردن آن فرستادم
10. It was my job to check up on the flock every morning and on Sundays Uncle Joe would come to the farm.
[ترجمه ترگمان]این وظیفه من بود که هر روز صبح به گله برسم و یکشنبه ها عمو جو به مزرعه می آمد
[ترجمه گوگل]کار من این بود که هر روز صبح گله را بررسی کنم و در یکشنبه ها عمو جو به مزرعه می آمد
[ترجمه گوگل]کار من این بود که هر روز صبح گله را بررسی کنم و در یکشنبه ها عمو جو به مزرعه می آمد
11. Who's going to check up on them?
[ترجمه ترگمان]کی قراره اونا رو چک کنه؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می خواهد بر روی آنها بررسی کند؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می خواهد بر روی آنها بررسی کند؟
12. Let's check up on our stocks of fuel.
[ترجمه ترگمان]بیایید تا ذخایر سوخت مان را بررسی کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید بررسی کنیم در مورد سهام ما سوخت
[ترجمه گوگل]بیایید بررسی کنیم در مورد سهام ما سوخت
13. Shall I contact The International Telex Service to check up on their rates?
[ترجمه ترگمان]آیا باید با تلکس بین المللی تماس بگیرم تا نرخ آن ها را چک کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم با خدمات بین المللی تلکس تماس بگیرم تا هزینه های خود را بررسی کنند؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم با خدمات بین المللی تلکس تماس بگیرم تا هزینه های خود را بررسی کنند؟
14. It would be an easy matter to check up on a possible accident.
[ترجمه ترگمان]چک کردن یک تصادف ممکن بسیار آسان خواهد بود
[ترجمه گوگل]این موضوع آسان است برای بررسی یک حادثه احتمالی
[ترجمه گوگل]این موضوع آسان است برای بررسی یک حادثه احتمالی
پیشنهاد کاربران
بررسی شرایط شخص یا چیزی، نگاه کردن به چیزی از نزدیک برای آزمایش کردن عمیق آن
بررسی کردن، گزینش کردن، تحقیق کردن، چک آپ، آزمایش
To examine with the purpose of determining condition. ( also:to check on )
کلمات دیگر: