کلمه جو
صفحه اصلی

slain


معنی : کشته شده، مقتول
معانی دیگر : اسم مفعول فعل: slay

انگلیسی به فارسی

قسمت سوم فعل Slay


کشته شد، مقتول، کشته شده


انگلیسی به انگلیسی

( verb )
• : تعریف: past participle of slay.

• kill, murder, slaughter; destroy, exterminate; overwhelm, captivate (slang)
killed, murdered
slain is the past participle of slay.

Simple Past: slew


مترادف و متضاد

کشته شده (صفت)
immolate, slain

مقتول (صفت)
slain

جملات نمونه

1. i am slain by her black eyes
کشته ی چشمان سیاه او هستم.

2. sohrab was slain by his own father, rustam
سهراب به دست پدرش رستم کشته شد.

3. he hath my brother slain
او برادر مرا کشته است.

4. the wretched wife of the slain soldier
زن بدبخت سرباز کشته شده

5. he considered himself the natural heir of the slain dictator
او خود را جانشین طبیعی دیکتاتور مقتول می دانست.

6. Where the deer is slain, some of her blood will lie.
[ترجمه فرامرز ستاریان] هر جا گوزنی کشته شود ( یا کشته شده باشد ) مقداری از خونش هم جریان خواهد داشت ( یا: وجود خواهد داشت )
[ترجمه ترگمان]جایی که گوزن ها کشته می شوند، برخی از خون او دروغ می گویند
[ترجمه گوگل]جایی که گوزن کشته می شود، برخی از خون او دروغ می گویند

7. The city was slain by the volcanicity.
[ترجمه فرامرز ستاریان] ۱ - مردم شهر در اثرِ فورانِ آتشفشانی، کشته شدند ( یا مردم شهر، قربانیِ حادثهء آتسفشانی شدند ) ۲ - شهر در اثرِ فورانِ آتشفشانی، نابود شد.
[ترجمه ترگمان]شهر توسط the کشته شد
[ترجمه گوگل]شهر توسط آتشفشانی کشته شد

8. Hundreds of people gathered to mourn the slain president.
[ترجمه فرامرز ستاریان] صدها نفر از مردم برای مراسمِ عزداریِ رییس جمهورِ مقتول، گِردِ هم آمدند ( یا:جمع شدند ) .
[ترجمه ترگمان]صدها نفر برای عزاداری برای رئیس جمهور کشته شدند
[ترجمه گوگل]صدها تن از مردم برای کشته شدن رییس جمهور کشته شدند

9. He was found slain in an alley two blocks from his apartment.
[ترجمه فرامرز ستاریان] جسدِ او ( او در حالیکه کشته شده بود ) در یک کوچه ای، دو بلوک ( مجتمع یا ساختمان ) آنطرف تر ( دورتر ) از آپارتمانش، پیدا شد.
[ترجمه ترگمان]اون توی یه خیابون دو بلوک از آپارتمانش کشته شد
[ترجمه گوگل]او در دو بلوک از آپارتمانش کشته شد

10. Edward M. . Kennedy, the younger brother of the slain president, would be his 1972 rival.
[ترجمه ترگمان]ادوارد ام کندی، برادر کوچک تر رئیس جمهور مقتول، رقیب سال ۱۹۷۲ او خواهد بود
[ترجمه گوگل]ادوارد م کندی، برادر کوچکتر از رئیس جمهور کشته شده، رقیب او در سال 1972 خواهد بود

11. If one crewman is slain then the remaining crew can just about cope without reducing the rate of fire.
[ترجمه ترگمان]اگر یک نفر خدمه کشته شود، خدمه باقیمانده تنها می توانند بدون کاهش میزان آتش سوزی بتوانند از عهده برآیند
[ترجمه گوگل]اگر یکی از خدمه کشته شود، خدمه باقی مانده تنها می تواند بدون کاهش میزان آتش بازی کند

12. Friday, 29 years after he was slain by a single rifle shot, his assassination is once again a hot topic.
[ترجمه ترگمان]جمعه، ۲۹ سال پس از اینکه او توسط یک تیر تفنگ به قتل رسید، ترور وی بار دیگر یک موضوع داغ است
[ترجمه گوگل]جمعه، 29 سال پس از کشته شدن یک تفنگ تنها، ترور او یک موضوع داغ است

13. Police believe Hansen was slain and his body dumped into a trash container.
[ترجمه ترگمان]پلیس بر این باور است که هانسن کشته شد و جسدش به درون یک سطل زباله ریخته شد
[ترجمه گوگل]پلیس معتقد است هانسن کشته شده است و بدن او به یک ظرف زباله پرتاب شده است

14. It looked as if the Elves would be slain to a man.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که الف ها برای یک مرد کشته خواهند شد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که الف ها به یک مرد کشته می شوند

پیشنهاد کاربران

مقتول


کلمات دیگر: