1. he was denied preferment
به او ترفیع ندادند.
2. His preferment pleased his many admirers.
[ترجمه ترگمان]ارتقا او از بسیاری از ستایشگران او را خرسند ساخت
[ترجمه گوگل]ترجیح او از طرفداران زیادی است
3. For others there may be a lack of preferment and other problems of staleness and complacency.
[ترجمه ترگمان]برای برخی دیگر، ممکن است عدم ارتقا و مشکلات دیگر of و complacency وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای دیگران ممکن است کمبود ترجیح و مشکلات دیگر استالین و آرامش وجود داشته باشد
4. Obvious answers first: he hopes for preferment.
[ترجمه ترگمان]اول واضح جواب می دهد: امیدوار است ترفیع بگیرد
[ترجمه گوگل]اول واضح است که او برای ترجیح امیدوار است
5. Renewed prospects opened up for preferment in Ireland.
[ترجمه ترگمان]آینده ای تازه برای ارتقا شغلی در ایرلند آغاز شد
[ترجمه گوگل]چشم انداز های جدید برای ایرلند در نظر گرفته شده است
6. His own preferment was not a little due to his discerning hospitality.
[ترجمه ترگمان]ارتقا خود در برابر مهمان نوازی او اندک اندک نبود
[ترجمه گوگل]ترجیح او به خاطر مهمان نوازی محسوس نبود
7. The preferment went to the younger candidate.
[ترجمه ترگمان]ترفیع او به کاندیدای جوان رسید
[ترجمه گوگل]ترجیح به نامزد جوان تر رفت
8. After the WTO published its judgment, the Chinese Preferment Mission to the WTO responded.
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه سازمان تجارت جهانی قضاوت خود را منتشر کرد، هیات اعزامی چین به سازمان تجارت جهانی پاسخ داد
[ترجمه گوگل]پس از اتخاذ تصمیم سازمان تجارت جهانی، ماموریت پیشین چینی در سازمان تجارت جهانی پاسخ داد
9. But be promoted in this post preferment secondary division (bureau) class above post, also can turn to be made up for mechanism administration directly.
[ترجمه ترگمان]اما در این پست رتبه ثانویه (اداره)بالاتر از پست ارتقا داده می شود، هم چنین می تواند به طور مستقیم برای مدیریت مکانیزم به کار گرفته شود
[ترجمه گوگل]اما در این پست پست ترجیحی پست طبقه بندی فرعی (دفتر) بالا پست، نیز می تواند به نوبه خود به طور مستقیم برای مکانیزم مدیریت ساخته شده است
10. He was told by the governors that he could expect no further preferment.
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره به او گفته بود که دیگر نمی تواند مقام و مقام بالاتری داشته باشد
[ترجمه گوگل]او توسط فرمانداران گفته بود که او نمی تواند بیشترین امتیاز را انتظار داشته باشد
11. Then an extraordinary chance gave the barber's son the connections which he needed for preferment.
[ترجمه ترگمان]در این صورت شانس خارق العاده ای به پسر دلاک داشت که برای ارتقا مقام نیاز داشت
[ترجمه گوگل]سپس فرصتی خارق العاده به پسر آرایشگری داد تا ارتباطاتی را که برای ترجیح او مورد نیاز بود
12. By January 1989 nineteen of her twenty-one Cabinet ministers owed their first preferment to her.
[ترجمه ترگمان]تا ژانویه سال ۱۹۸۹، نوزده تن از وزرای کابینه وی اولین امتیاز خود را به او دادند
[ترجمه گوگل]تا ژانویه سال 1989، نه تن از 21 وزیر کابینه او، نخستین اولویت خود را به او تحمیل کردند
13. Western gunfights were alcohol-related, or else involved battles over gambling, prostitution, or political preferment.
[ترجمه ترگمان]gunfights غربی مربوط به الکل بودند و یا درگیر نزاع بر سر قمار، فحشا، یا ترفیع سیاسی بودند
[ترجمه گوگل]شلیک موشک های غربی به الکل مرتبط بود، یا درگیری های بیش از قمار، فحشا و یا انتخاب سیاسی بود
14. Alternatively, such an entry might mean a temporary absence, on Church business if not a foray in quest of preferment.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، چنین ورودی ممکن است به معنای غیبت موقت، در کسب وکار کلیسا باشد اگر به دنبال ترفیع مقام نباشد
[ترجمه گوگل]در عوض، چنین ورودی ممکن است به معنای فقدان موقت، در کسب و کار کلیسا، اگر نه پیش بینی در تلاش برای ترجیح