کلمه جو
صفحه اصلی

by the way


معنی : ضمنا، اتفاقا
معانی دیگر : راستی، تصادفی

انگلیسی به فارسی

اتفاقی، تصادفی، ضمنی، درضمن


به هر حال، ضمنا، اتفاقا


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: used to add something into a conversation that is on a different subject.
مترادف: incidentally

- By the way, have you ever met his wife?
[ترجمه فرهاد] راستی، تا حالا همسرش رو دیدی؟
[ترجمه Katayoon] راستی تابه حال همسرش را دیدی
[ترجمه امین] راستی، تا به حال با همسرش ملاقات کرده ای؟
[ترجمه امیر مسعود] به هر حال ، تا حالا زنش رو ملاقات کردی؟
[ترجمه میس پناه] به هرحال، راستی تاحالا همسرش ( همسراورا ) را دیدی؟
[ترجمه پناه] راستی آیا تاحالا همسرش رو دیدی ؟
[ترجمه ترگمان] راستی، تا حالا زنت رو دیدی؟
[ترجمه گوگل] به هر حال، آیا تا به حال همسر خود را دیدید؟
- You have a lipstick mark on your cheek, by the way.
[ترجمه الی] به هرحال، اثر رژلب روی گونه ت جا مونده.
[ترجمه R] به هر حال اثر رژلب روی گونه ات هست.
[ترجمه Mehrana] راستی، جای رژ لب رو گونه اته.
[ترجمه Amir] اتفاقا اثررژلب روگونه ت مونده
[ترجمه ترگمان] به هر حال، یه رژلب روی گونه - ت داری
[ترجمه گوگل] به هر حال، علامت رژ لب بر روی گونه شما وجود دارد

• incidentally

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] به هر حال

مترادف و متضاد

ضمنا (قید)
nevertheless, however, simultaneously, at the same time, meantime, meanwhile, by the way, in the interim, withal

اتفاقا (قید)
suddenly, by the way, perhaps, perchance, hit-or-miss

in connection with


Synonyms: apart from, aside, as to, by the bye, in as much as, incidentally, in passing, on the part of, parenthetically, relating to, speaking of, while on the subject, with reference to


جملات نمونه

1. I'm rather disturbed by the way the company tried to cover up the truth.
[ترجمه Pary] من نسبتا ناراحت شدم که شرکت سعی کرد حقیقت رو مخفی کنه.
[ترجمه ترگمان]من ترجیح میدم به خاطر اینکه شرکت سعی کرد حقیقت رو مخفی کنه ناراحت شدم
[ترجمه گوگل]من نسبت به این که شرکت سعی کرد تا حقیقت را پوشش دهد، بیشتر آشفته شده است

2. By the way, how is John?
[ترجمه عفت سادات] به هر صورت جان چطور است ؟
[ترجمه ترگمان]راستی جان چطور است؟
[ترجمه گوگل]به هر حال، جان چگونه است؟

3. You can tell how nervous she is by the way her fingers worry at the edge of the tablecloth.
[ترجمه ترگمان]می توانید تشخیص بدهید که چقدر عصبی است که انگشتانش لبه رومیزی را نگران می کند
[ترجمه گوگل]شما می توانید بگویید که چگونه عصبی او از طریق راه انگشتان خود را در لبه رومیزی نگران است

4. I was utterly ravished by the way she smiled.
[ترجمه ترگمان]به طوری که او لبخند می زد به کلی از دست رفته بودم
[ترجمه گوگل]به طریقی که او لبخند زد، من کاملا از بین رفتم

5. You could tell she was foreign by the way she dressed.
[ترجمه ترگمان]می تونستی به گم با روشی که اون لباس پوشیده بود خارجی بود
[ترجمه گوگل]شما می توانید بگوئید او از طریق لباس پوشیدنش خارجی بود

6. I was enchanted by the way she smiled.
[ترجمه ترگمان]من از طرز لبخند او جادو شده بودم
[ترجمه گوگل]من از طریق روش لبخند زدن به من خیره شدم

7. Judging by the way they tucked into their dinner, they must have been very hungry.
[ترجمه ترگمان]با توجه به روشی که آن ها را به شام دعوت کرده بودند، حتما خیلی گرسنه بودند
[ترجمه گوگل]با قضاوت به طوری که آنها را در شام خود قرار داده، آنها باید بسیار گرسنه باشند

8. Oh, by the way, there is a telephone message for you.
[ترجمه بهار] آیه به هر حال
[ترجمه ترگمان]اوه، به هر حال یه پیغام تلفنی برای تو هست
[ترجمه گوگل]آه، به هر حال، پیام تلفنی برای شما وجود دارد

9. I can tell that there's something wrong by the way you've been behaving. What's eating you up?
[ترجمه ترگمان]از طرز رفتارتون با من یه مشکلی داره چی تو رو می خوره؟
[ترجمه گوگل]من می توانم بگویم که رفتار شما به نحوی اشتباه است چه اتفاقی می افتد؟

10. Tact is not her strong point, judging by the way she behaved.
[ترجمه ترگمان]از طرز رفتار او راضی و خشنود است
[ترجمه گوگل]تاکت او نقطه قوت او نیست، با قضاوت در مورد نحوه رفتار او

11. Oh, by the way, my name's Julie.
[ترجمه وحید] راستی، نام من جولی است
[ترجمه ترگمان]اوه، به هر حال اسم من \"جولی\" - ه
[ترجمه گوگل]آه، به هر حال، نام من جولی است

12. I was impressed by the way he could formulate his ideas.
[ترجمه ترگمان]تحت تاثیر رفتاری قرار گرفته بودم که می توانست افکارش را تنظیم کند
[ترجمه گوگل]من تحت تأثیر قرار دادن ایده هایش قرار گرفتم

13. 'Oh, by the way . . . ' she started, with a false air of nonchalance.
[ترجمه ترگمان]اوه، به هر حال او با بی قیدی و بی اعتنایی ساختگی شروع به صحبت کرد
[ترجمه گوگل]'آه به هر حال 'او با یک هوا نادرست از عدم اطمینان آغاز شده است

14. By the way, I'm your number-one fan.
[ترجمه R] به هر حال من طرفدار اول شما هستم.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، من طرفدار شماره شما هستم
[ترجمه گوگل]به هر حال، من شما شماره یک طرفدار

15. He was unnerved by the way Sylvia kept staring at him.
[ترجمه ترگمان]او از این که سیلویا به او خیره شده بود عصبانی بود
[ترجمه گوگل]او از طریق راه سیلویا به او خیره شد

پیشنهاد کاربران

از این حرفا گذشته، از اینا گذشته، اه راستی، اه در ضمن، از این حرفا که بگذریم

راستی

به هرحال

ضمنا اتفاقا به هر حال

ضمنا

هر دو عبارت anyway و by the way هم معنا و به معنی� به هر حال� هستند. با این تفاوت که وقتی از by the way استفاده می کنیم موضوع قبلی که در حال صحبت در مورد آن بودیم را تمام کرده و موضوع جدیدی را مطرح می کنیم ولی با بکار بردن anyway می توانیم به موضوع قبلی هم اشاره کنیم.
‎ Generally, the difference is that "by the way" moves away from the topic and "anyway" reverts back to a previous topic. But "anyway" can also be used to end a discussion about a topic and introduce a whole new topic. "By the way" is never used when you want to go back to an older topic.

اتفاقا، ضمنا، تصادفی

در هر صورت. به هر حال

در ضمن

بگذریم ( خودمانی )

به هر جهت

با این وجود

درضمن، راستی

به هر حال ، ضمنا، کلا زمانی کاربرد داره که بخوایم بین صحبت هامون بحثی رو مطرح کنیم یا اطلاعاتی رو به مخاطبمون بدیم که خیلی به موضوع قبلی ربط نداره

راستی - در ضمن
?For example: by the way did you see my photos

به طور کلی به معنی، ، ضمناً، ، و، ، اتفاقاً، ، می باشد اما در مواردی، ، به هر حال، ، ترجمه می شود

when you want change the subject ; can use from this sentence

به هر حال بحث رو عوض کنیم

از راه دیگه ای صحبت کردن
بهترین ترجمه استفاده از کلمه "بگذریم" هستش
بگذریم، دیگه چه خبر!
چون جمله جدیدمان ربطی به جمله قبل نداره

راستی ، به هر حال

راستی
ضمنا

by the way : راستی. . . . . ( یادمون افتاده به بحثی که مرتبط هس با موضوع مخاطب )
anyway:: بگذریم. . . . ( مشخصه ا ز معنی که میخواد بحث رو عوض کنه و مرتبط نیس با موضوع مخاطب )
اگر جدا از هم بنویسیم بهمراه in می اید و معنی کمی عوض میشود :
in any way: به هر صورت . . . به هر نحو که شده. . . هر طوری که شده . . . .
I’m going to the supermarket after work today. Oh, by the way, Harry wants to know if you’re coming over for dinner this weekend.


speaking of :
حالا که صحبتش شد. . .
حالا که حرفش شد. . .
از معنی مشخص است میخواهیم یک موضوعی را مربوط به پیش بکشیم و سر بحث باز کنیم که مرتبط با صحبت مخاطب است و میتوان حتی بهمراه by the way به کار برد یعنی بعدش مثلا:
راستی حالا که صحبت از علی شد میدونی علی شغل جدیدش چیه


کلمات دیگر: