کلمه جو
صفحه اصلی

perhaps


معنی : شاید، اتفاقا، گویا، ممکن است، توان بود
معانی دیگر : چه بسا، (کاشانی) گاهست، در حدود، تقریبا، (معمولا p بزرگ) زندگی پس از مرگ، حدس، تخمین، تصور

انگلیسی به فارسی

گویا، شاید، ممکن است، توان بود، اتفاقا


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: maybe; possibly.
مترادف: maybe, possibly
مشابه: perchance

- Perhaps I will see you tomorrow.
[ترجمه محمد رضا میثمی] شاید فردا دیدمت.
[ترجمه مهیار بابائی] شاید فرداتورا دیدم
[ترجمه دوست شما...] شاید فردا تو را دیدم.
[ترجمه هلیا خلیلی ] شاید فردا شما را دیدم
[ترجمه میلاد جعفری] شاید فردا تورو ببینم
[ترجمه یونس رضا] فردا شاید تورا ببینم
[ترجمه ترگمان] شاید فردا شما را ببینم
[ترجمه گوگل] شاید فردا شما را ببینم

• maybe; possibly; could be
you use perhaps to indicate that you are not sure whether something is true, possible, or likely.

مترادف و متضاد

شاید (قید)
likely, belike, perhaps, maybe, probably, perchance, haply, mayhap

اتفاقا (قید)
suddenly, by the way, perhaps, perchance, hit-or-miss

گویا (قید)
perhaps, methinks

ممکن است (قید)
perhaps, maybe, perchance, mayhap

توان بود (قید)
perhaps, perchance

possibly


Synonyms: as it may be, as the case may be, conceivably, feasibly, for all one knows, imaginably, it may be, maybe, perchance, reasonably


Antonyms: improbably, never, unlikely


جملات نمونه

He ran for perhaps two kilometers.

او حدود دو کیلومتر دوید.


the belief in the great Perhaps

اعتماد به زندگی پس از مرگ


1. perhaps she has forgotten
شاید فراموش کرده است.

2. call your mother; perhaps she is lonely
به مادرت تلفن بزن ; شاید دلتنگ باشد.

3. he ran for perhaps two kilometers
او حدود دو کیلومتر دوید.

4. a dim hope that perhaps he may be cured too
روزنه ی امیدی که شاید او نیز شفا یابد

5. Politics is perhaps the only profession for which no preparation is thought necessary.
[ترجمه ترگمان]شاید سیاست تنها حرفه است که هیچ آمادگی لازم نیست
[ترجمه گوگل]سیاست، شاید تنها حرفه ای است که هیچ آمادگی لازم برای آن لازم نیست

6. Perhaps you can't control your job, but you may be able to make other changes in your life.
[ترجمه ترگمان]شاید شما نمی توانید کار خود را کنترل کنید، اما ممکن است بتوانید تغییرات دیگری در زندگی خود ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]شاید شما نمیتوانید کار خود را کنترل کنید، اما ممکن است بتوانید تغییرات دیگری در زندگی خود ایجاد کنید

7. Perhaps I've just led a really sheltered life.
[ترجمه ترگمان]شاید من فقط یه زندگی امن رو رهبری کرده باشم
[ترجمه گوگل]شاید من فقط یک زندگی واقعا انسانی داشته باشم

8. He hasn't written to me recently - perhaps he's lost my address.
[ترجمه ترگمان]اخیرا به من نامه ننوشته - شاید نشانی مرا از دست داده باشد
[ترجمه گوگل]او اخیرا نوشته نشده است - شاید او آدرس من را از دست داده باشد

9. Perhaps, when you've heard me out, you'll appreciate the reason for secrecy.
[ترجمه ترگمان]شاید، وقتی که من را بیرون شنیده ای، دلیل رازداری را درک می کنی
[ترجمه گوگل]شاید، وقتی که من را شنیده اید، به دلیل محرمانه بودن خود قدردانی می کنید

10. Perhaps the fact that the car was tailgating him made him accelerate.
[ترجمه ترگمان]شاید این حقیقت که ماشین از عقب او رد شده بود باعث شد که شتاب کند
[ترجمه گوگل]شاید این واقعیت که ماشین آن را عقب انداخت، او را تسریع کرد

11. A solitary man, it was perhaps fitting that he should have died alone.
[ترجمه ترگمان]یک مرد تنها، شاید شایسته آن بود که تنها مرده باشد
[ترجمه گوگل]مردی انفرادی بود، شاید این امر درست بود که او تنها باید فوت کند

12. Perhaps the weather will change this evening.
[ترجمه ترگمان]شاید هوا این شب تغییر کنه
[ترجمه گوگل]شاید آب و هوا این شب را تغییر دهد

13. The village had been hurriedly deserted, perhaps because terrorists were in the area.
[ترجمه ترگمان]دهکده به سرعت ترک شده بود، شاید چون تروریست ها در آن منطقه بودند
[ترجمه گوگل]شاید به این دلیل بود که تروریست ها در منطقه بودند

14. Perhaps I have not expressed myself very well.
[ترجمه ترگمان]شاید من خود را خیلی خوب بیان نکرده ام
[ترجمه گوگل]شاید من خودم را خیلی خوب بیان نکرده بودم

15. Perhaps the letter will come today.
[ترجمه ترگمان]شاید امروز نامه بیاید
[ترجمه گوگل]شاید نامه امروز می آید

16. Perhaps, true success is the way,as he likes to spend your life.
[ترجمه ترگمان]شاید موفقیت واقعی همان طور باشد که دوست دارد زندگی شما را بگذراند
[ترجمه گوگل]شاید موفقیت واقعی این است که او دوست دارد زندگی خود را صرف کند

17. Perhaps the flowers were sent by a secret admirer!
[ترجمه ترگمان]شاید گل ها توسط یه طرفدار مخفی فرستاده شدن
[ترجمه گوگل]شاید گل ها توسط یک تحسین مخفی فرستاده شوند!

Perhaps she has forgotten.

شاید فراموش کرده است.


...perhaps it is a sleeping tiger!

...شاید که پلنگ خفته باشد!


Call your mother; perhaps she is lonely.

به مادرت تلفن بزن؛ شاید دلتنگ باشد.


پیشنهاد کاربران

شاید ( احتمال متوسط )

از قضا

maybe

احتمالأ

Maybe
شاید
احتمالا

شاید
maybe

شاید
. a word that you use when you are not sure about some thing

شاید

سلام، مناسب ترین و رایج ترین معنی برای این واژه شاید هست. مثال:

Will persepolis be the champion? Yes perhaps=پرسپولیس قهرمان خواهد بود؟ بله شاید.

موفق باشید!^^

Means maybe
به معنی شاید

مثل

بسا و چندا ( چه بسا )

Haply

an archaic word for perhaps


کلمات دیگر: