روانشناسى : اداب
manners
روانشناسى : اداب
انگلیسی به فارسی
رفتارها، روش، چگونگی، طرز، رفتار، طریقه، طور، طریق، راه، سبک، نوع، ادب، قسم، سیاق، رسوم، مسلک، تربیت، عنوان، سان، سلیقه، فن، طرز عمل
انگلیسی به انگلیسی
اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: polite behavior.
- Your son has very good manners.
[ترجمه علی سلطانی] پسر شما رفتار خیلی خوبی دارد.
[ترجمه میثم] پسر شما تربیت خیلی خوبی دارد.
[ترجمه ترگمان] پسرت رفتار خوبی داره[ترجمه گوگل] پسر شما رفتارهای بسیار خوبی دارد
• proper conduct or behaviour, politeness, courtesy
جملات نمونه
1. manners make the man
ارزش مرد به رفتار اوست
2. bad manners
بی ادبی،زشت رفتاری،رفتار ناپسند
3. courtly manners
رفتار مودبانه و تشریفاتی
4. good manners
حسن رفتار
5. good manners
نیک رفتاری،رفتار پسندیده
6. irreproachable manners
رفتار غیرقابل سرزنش
7. rugged manners
رفتار خشن
8. stiff manners
رفتار زیاده رسمی
9. womanly manners
رفتار درخور یک زن
10. different jazz manners
سبک های مختلف موسیقی جاز
11. his aristocratic manners
رفتار اشراف منشانه ی او
12. the licentious manners of a corrupt society
رفتار بی بندوبار یک اجتماع فاسد
13. a comedy of manners
شادمایش (کمدی) آداب اجتماعی
14. to mend one's manners
رفتار خود را اصلاح کردن
15. the gravity of his manners
متانت رفتار او
16. a child who has no manners
طفلی که ادب ندارد
17. dr. david has good bedside manners
دکتر دیوید نسبت به بیماران بستری خوش رفتار است.
18. the host's frank and amiable manners calmed us down
رفتار بی آلایش و دوستانه ی صاحبخانه به ما آرامش داد.
19. young people today have no manners
جوانان امروزه ادب ندارند.
20. this novel is a study in the manners of this class
این رمان،پژوهشی است در چگونگی رفتار این طبقه.
21. she was sent to a special school to refine her taste and manners
او را به مدرسه ی ویژه فرستادند تا سلیقه و رفتارش پیراسته شود.
22. Good manners ban abusive language anyplace.
[ترجمه ترگمان]رفتار خوب، ممنوع کردن زبان بد زبانی است
[ترجمه گوگل]رفتارهای خوب ممنوع کردن زبان سوء استفاده در هر جای دیگر
[ترجمه گوگل]رفتارهای خوب ممنوع کردن زبان سوء استفاده در هر جای دیگر
23. It is bad manners to speak with your mouth full.
[ترجمه ترگمان]بی ادبی است که با دهان پر حرف بزنی
[ترجمه گوگل]اینها رفتار بدی است که با دهان خود صحبت کنید
[ترجمه گوگل]اینها رفتار بدی است که با دهان خود صحبت کنید
24. His good manners predispose people to like him.
[ترجمه ترگمان]رفتار good مردم را به خود جلب می کرد
[ترجمه گوگل]رفتارهای خوب او مردم را دوست دارد
[ترجمه گوگل]رفتارهای خوب او مردم را دوست دارد
25. Honours change manners.
[ترجمه ترگمان] آداب و رسوم افتخارات رو عوض می کنه
[ترجمه گوگل]افتخارات تغییر رفتار
[ترجمه گوگل]افتخارات تغییر رفتار
26. Other times, other manners.
[ترجمه ترگمان] یه بار دیگه، رفتار دیگه
[ترجمه گوگل]بار دیگر، رفتارهای دیگر
[ترجمه گوگل]بار دیگر، رفتارهای دیگر
27. It isn't good manners to stare at people.
[ترجمه ترگمان]نگاه کردن به مردم خوب نیست
[ترجمه گوگل]این رفتار خوب نیست که مردم را خیره کند
[ترجمه گوگل]این رفتار خوب نیست که مردم را خیره کند
پیشنهاد کاربران
رفتار ها
اخلاق
آداب
روش طریق
کلمات دیگر: