کلمه جو
صفحه اصلی

iteratively

انگلیسی به انگلیسی

• in an iterative manner, in a repetitious manner

جملات نمونه

1. It must be dealt with iteratively the layout and schematic level, and built into the tools.
[ترجمه ترگمان]آن باید به طور تکراری طرح کلی و طرح کلی را مورد بررسی قرار داده و در ابزارها ساخته شود
[ترجمه گوگل]این باید با تکرار طرح و سطح اساسی و ساخته شده در ابزار است

2. A new iteratively solving method of dual porosity media model material balance correction method of iteration solutions is put forward.
[ترجمه ترگمان]یک روش حل تکرار شونده جدید از روش تصحیح تعادل مواد مدل رسانه با تخلخل دو گانه، به جلو ارائه می شود
[ترجمه گوگل]روش جدید تکراری حل مدل متخلخل دوگانه رسانه مدل اصلاح متعادل کننده مواد از راه حل تکرار ارائه شده است

3. CRE iteratively segments page and calculate the information entropy to automatically discover and extract the reviews.
[ترجمه ترگمان]به صورت تکراری بخش های فرعی را تکرار کرده و آنتروپی اطلاعات را محاسبه کرده تا به طور خودکار اطلاعات را استخراج کرده و استخراج کند
[ترجمه گوگل]CRE یکپارچه بخش های صفحه و محاسبه آنتروپی اطلاعات را به طور خودکار کشف و استخراج بررسی

4. This paper proposes a blind image restoration algorithm iteratively using wavelet denoising and total variation regularization.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک الگوریتم بازیابی تصویر کور را به صورت تکراری با استفاده از تبدیل موجک و تنظیمات کلی تغییر پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]در این مقاله الگوریتم ترمیم تصویری کور را به طور تکراری با استفاده از انعکاس موجک و تنظیم کامل تنوع پیشنهاد می کنیم

5. This paper uses iteratively reweighted least square method to design pulse compression filters, which is applicable to biphase code:polyphase code, LPM and NLFM signals.
[ترجمه ترگمان]این مقاله با استفاده از روش حداقل مربع برای طراحی فیلترهای فشرده سازی پالس استفاده می کند که برای کد biphase قابل استفاده است: کد polyphase، LPM و سیگنال های NLFM
[ترجمه گوگل]در این مقاله از روش کمترین مربع پیشنهاد شده برای طراحی فیلترهای فشرده سازی پالس استفاده شده است که برای کد های دوفاز، کد چند فاز، سیگنال های LPM و NLFM قابل استفاده است

6. We then refine the static model iteratively and incrementally refine as we explore the use cases and dynamic models.
[ترجمه ترگمان]سپس ما مدل استاتیک را به صورت تکراری اصلاح می کنیم و به صورت افزایشی، موارد استفاده و مدل های پویا را مورد بررسی قرار می دهیم
[ترجمه گوگل]سپس مدل استاتیک را به صورت تکراری و به طور پیاپی بهبود می بخشیم، در حالی که موارد استفاده و مدل های پویا را کشف می کنیم

7. Analysts will also find themselves defining requirements iteratively, often in a just-in-time fashion within the same iteration as they are implemented.
[ترجمه ترگمان]تحلیل گران همچنین خود را در تعریف الزامات به صورت تکراری و اغلب به صورت همزمان در همان تکرار در همان تکرار پیدا خواهند کرد
[ترجمه گوگل]تحلیلگران همچنین خود را از نظر تکراری تعریف می کنند، اغلب در زمان دقیق در همان تکرار که اجرا می شوند

8. Sequential iteration: The Fibonacci sequence code is called iteratively multiple times to match the number of workers that were executed in the SPE and Pthread tests above.
[ترجمه ترگمان]تکرار متوالی: کد دنباله فیبوناچی برای تطابق با تعداد کارگرانی که در آزمایش ها SPE و Pthread بالا اجرا شدند چندین بار تکرار می شود
[ترجمه گوگل]تکرار دنباله: کد ترکیبی فیبوناچی به طور تکرار چند بار نامیده می شود تا مطابقت با تعداد کارگران که در آزمون های SPE و Pthread در بالا اجرا می شوند

9. The main idea is to design an effective genetic algorithm to evolve the level set iteratively.
[ترجمه ترگمان]ایده اصلی طراحی یک الگوریتم ژنتیکی موثر برای اصلاح سطح به صورت تکراری است
[ترجمه گوگل]ایده اصلی این است که یک الگوریتم ژنتیک موثر برای تکرار سطح تکراری ایجاد کند

10. A prominent and useful class of algorithm is hierarchical agglomerative clustering(HAC)which iteratively agglomerates the closest pare until all data points belong to one cluster.
[ترجمه ترگمان]یک کلاس برجسته و مفید از الگوریتم خوشه بندی agglomerative (HAC)است که به طور تکراری نزدیک ترین بخش را تا زمانی که تمام نقاط داده به یک خوشه تعلق داشته باشد، فراهم می کند
[ترجمه گوگل]یک کلاس برجسته و مفید از الگوریتم، خوشه بندی سلسله مراتبی خوشه ای (HAC) است که به طور تکراری آژیر نزدیکترین خوشه را تا زمانی که تمام نقاط داده مربوط به یک خوشه است

11. In this rerouting mechanism, when sender constructs path, he iteratively acquire the neighbor of participants and select one of them as intermediator .
[ترجمه ترگمان]در این مکانیزم rerouting، وقتی که فرستنده مسیر را می سازد، به صورت تکراری همسایه شرکت کنندگان را به دست می آورد و یکی از آن ها را به عنوان intermediator انتخاب می کند
[ترجمه گوگل]در این مکانیابی مجدد، زمانی که فرستنده مسیر را ایجاد می کند، او همسایه شرکت کنندگان را تکرار می کند و یکی از آنها را به عنوان میانجی انتخاب می کند

12. Power system state estimation is usually formulated as a weighted least-squares problem and is solved iteratively by the normal equation method.
[ترجمه ترگمان]تخمین وضعیت سیستم قدرت معمولا به عنوان یک مساله حداقل مربع بیان می شود و با روش معادله عادی به صورت تکراری حل می شود
[ترجمه گوگل]تخمین حالت دولتی سیستم به طور معمول به عنوان یک مساله کمترین مربعات فرموله شده است و با روش معادلات نرمال به طور تکراری حل می شود

13. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

14. A distributed algorithm was proposed to solve the first two sub-problems, and by using the Newton gradient method, the third sub-problem was solved iteratively to approach the optimal solution.
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم توزیعی برای حل دو مشکل اول پیشنهاد شد، و با استفاده از روش گرادیان نیوتون، مساله فرعی سوم به صورت تکراری حل شد تا به راه حل بهینه نزدیک شود
[ترجمه گوگل]الگوریتم توزیع شده برای حل دو زیرمجموعه پیشنهادی پیشنهاد شد و با استفاده از روش gradient نیوتن، مشکل زیر حل سوم به صورت تکراری حل شد تا رویکرد بهینه را حل کند

15. The corporate data model is the secret to being able to build the data warehouse iteratively.
[ترجمه ترگمان]مدل داده های شرکت راز این است که قادر به ساخت انبار داده ها به صورت تکراری باشد
[ترجمه گوگل]مدل داده های شرکت ها راز داشتن توانایی ساختن انبار داده ها به صورت تکراری است

پیشنهاد کاربران

مکرر

انجام چیزی به تکرار و بارها ( معمولا برای بهبود آن )

با تکرار و سعی و خطا

تکراری

بصورت تکرارشونده


کلمات دیگر: