1. A free hospital is a noble charity.
یک بیمارستان رایگان,انجمن خیریه شریفی می باشد
2. The entire community is the beneficiary of Henry's charity.
تمام جامعه از انجمن خیریه ی هنری ذینفع هستند
3. The hired hand was too proud to accept help or charity.
خدمتکار مغرور از آن بود که کمک یا صدقه بپذیرد
4. charity begins at home
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است،اول به اهل بیت خودت احسان کن
5. give your charity to those who are really deserving
خیرات خود را به کسانی بده که واقعا مستحق باشند.
6. she had enough charity to forgive her husband's killers
او آن قدر گذشت داشت که قاتلان شوهرش را بخشید.
7. a fund sacred to charity
پولی که به امور خیریه تخصیص یافته است
8. the weekly dole at a charity office
اعانات هفتگی که در سازمان خیریه داده می شود
9. we donated money to support a charity
برای کمک به خیرات پول دادیم.
10. he died and left all his money to charity
او مرد وهمه ی دارایی خود را به موسسات خیریه واگذاشت.
11. the widow and her baby depended on the charity of their neighbors
بیوه زن و فرزند نوزاد او متکی به احسان همسایگان بودند.
12. The concert was supposed to be a charity event but it had strong political overtones.
[ترجمه A.A] کنسرت قراربود به مناسبت خیریه باشد اما مفاهیم قوی سیاسی داشت
[ترجمه ترگمان]انتظار می رفت که این کنسرت یک رویداد خیریه باشد، اما دارای بار سیاسی قوی بود
[ترجمه گوگل]این کنسرت باید یک رویداد خیریه باشد، اما این سیاهیهای قوی سیاسی داشت
13. He disposed his money in charity.
[ترجمه ترگمان]پول خود را در امور خیریه حاضر کرده بود
[ترجمه گوگل]او پول خود را در خیریه گذاشت
14. His charity bespeaks a generous nature.
[ترجمه ترگمان] اون موسسه خیریه - ش یه طبیعت بخشنده بود
[ترجمه گوگل]خیریه او طبیعت سخاوتمندانه است
15. The director of the charity made an impassioned plea for help.
[ترجمه ترگمان]رئیس موسسه خیریه درخواست پر شور برای کمک کرد
[ترجمه گوگل]مدیر خیریه تقاضای مضطرب برای کمک کرد
16. He frequently donates large sums to charity.
[ترجمه ترگمان]او اغلب مبالغ هنگفتی به خیریه اهدا می کند
[ترجمه گوگل]او اغلب مبلغ زیادی را به خیریه اهدا می کند
17. Charity shops and jumble sales welcome usable clothes.
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های خیریه و فروش از لباس های قابل استفاده استقبال کردند
[ترجمه گوگل]مغازه های خیریه و فروش عجیب و غریب لباس های قابل استفاده قابل استفاده است
18. Even unpaid work for charity is better than nothing.
[ترجمه ترگمان]حتی کار بدون مزد برای خیریه از هیچ چیز بهتر نیست
[ترجمه گوگل]حتی کار خیریه برای خیریه بهتر از هیچ چیز نیست
19. The actress now dedicates herself to children's charity work.
[ترجمه ترگمان]بازیگر در حال حاضر خود را وقف کاره ای خیریه کودکان می کند
[ترجمه گوگل]بازیگر امروز خود را به کار خیریه کودکان اختصاص می دهد
20. Charity begins at home.
[ترجمه ترگمان]نیکوکاری در خانه آغاز می شود
[ترجمه گوگل]چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
21. She embezzled thousands of dollars from the charity.
[ترجمه ترگمان] اون هزاران دلار از موسسه خیریه اختلاس کرده
[ترجمه گوگل]او هزاران دلار از خیریه را خراب کرد
22. She helped him out of charity.
[ترجمه ترگمان] اون به اون کمک کرد تا از موسسه خیریه بیرون بیاد
[ترجمه گوگل]او به او از خیریه کمک کرد