کلمه جو
صفحه اصلی

potluck


معنی : غذای مختصر
معانی دیگر : خوراک روز خانواده، ماحضر، آنچه در طبق اخلاص است، آنچه که روی میز است، هرچه دردیگ پیدا شود

انگلیسی به فارسی

ماحضر، غذای مختصر


قورباغه، غذای مختصر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a meal that is prepared without any special planning, esp. one served to a guest.

(2) تعریف: a meal to which everyone brings a prepared dish to share.

• group meal for which each guest prepares a dish; regular informal meal

مترادف و متضاد

غذای مختصر (اسم)
potluck

جملات نمونه

1. Can you bring a salad? It's a potluck.
[ترجمه ترگمان]میتونی یه سالاد بیاری؟ غذای مختصری است
[ترجمه گوگل]آیا می توانید یک سالاد را بیاورید؟ این یک potluck است

2. Come into the house and take potluck with me.
[ترجمه ترگمان]بیا داخل خانه و غذای خود را با من بخور
[ترجمه گوگل]بیا به خانه بروید و با من بپوشید

3. There will also be potluck munchies and a non-alcoholic toast at midnight, she says.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که potluck munchies و یک نان toast الکلی در نیمه شب هم وجود خواهند داشت
[ترجمه گوگل]او می گوید که در نیمه شب نیز میوه های پخته شده و نیمه شب نوشیدنی غیر الکلی وجود دارد

4. Come and take potluck eat humble pie whatever.
[ترجمه ترگمان]غذای ما را بخور و غذای ناچیز بخور
[ترجمه گوگل]بیا و بپوش و بخور هرچه بخوانی

5. What is a potluck party? I've never heard of it.
[ترجمه ترگمان]مهمونی غذای مخصوص چی هست؟ تا حالا اسمش رو نشنیدم
[ترجمه گوگل]یک حزب potluck چیست؟ تا حالا درباره اش نشنیده ام

6. We're having a potluck dinner down at the park tonight.
[ترجمه ترگمان]امشب شام می خوریم و شام می خوریم
[ترجمه گوگل]ما امشب در پارک شام میزنیم

7. And when you got there, manytables of potluck dishes.
[ترجمه ترگمان]، و وقتی به اونجا رسیدین غذای غذای غذای خانگی
[ترجمه گوگل]و هنگامی که شما آنجا بودید، تعداد زیادی از ظروف potluck

8. One co-op meets every two months for a potluck, an occasion to socialize as well as deal with any concerns.
[ترجمه ترگمان]یکی از طرفین با هر دو ماه یکبار ملاقات می کند، فرصتی برای اجتماعی شدن و همچنین مقابله با هر گونه نگرانی
[ترجمه گوگل]یک همکاری مشترک هر دو ماه یک بار برای یک potluck برگزار می شود، فرصتی برای اجتماعی شدن و همچنین برخورد با هر گونه نگرانی است

9. Well, a potluck party is a party where the guests bring the food.
[ترجمه ترگمان]خب، یه مهمونی غذای اضافی یه مهمونی هست که مهمونا غذا رو میارن
[ترجمه گوگل]خوب، یک مهمانی گلدان مهمانی است که میهمانان غذا می خورند

10. I meant to tell you there is a potluck party at my house tonight.
[ترجمه ترگمان]می خواستم به شما بگویم که امشب مهمانی عصرانه در خانه من هست
[ترجمه گوگل]من قصد دارم به شما بگویم که در امشب من در منزل یک مهمانی گلدان وجود دارد

11. Describe your potluck. Be sure to mention if attendees should bring anything.
[ترجمه ترگمان]potluck را توصیف کنید مطمئن شوید که شرکت کنندگان باید چیزی بیاورند
[ترجمه گوگل]پاداش خود را توضیح دهید حتما ذکر کنید که شرکت کنندگان باید چیزی را به ارمغان بیاورند

12. What fun it is to eat and talk potluck tonight, ohh.
[ترجمه ترگمان]اوه، امشب غذا خوردن و گپ زدن خیلی باحاله
[ترجمه گوگل]چقدر سرگرم کننده است که بخوابیم و صحبت کنیم، امشب

13. And what makes it a potluck?
[ترجمه ترگمان]و چی باعث میشه غذای مختصری بخوره؟
[ترجمه گوگل]و چه چیزی باعث آن می شود؟

14. Having arrived unannounced we had to take potluck.
[ترجمه ترگمان]بدون اطلاع قبلی، غذای مختصری خوردیم
[ترجمه گوگل]پس از وارد شدن بدون اطلاع ما مجبور بودیم به potluck بپردازیم

پیشنهاد کاربران

الله بختکی

1. غذایی که مهمان ها با خود به مهمانی آورده اند
2. شانسی ، اتفاقی

غذای سردستی

potluck dinner
قابلمه پارتی - هر مهمانی با خودش غذا میاورد

الله بختکی. شانست وامتحان کن

قابلمه پارتی

1 ( غذایِ ) حاضری
2وعده غذایی دورهمی که هرکس غذا خودش را تدارک دیده:a potluck supper
3 ( هر چیزِ ) دم دستی و موجود:We had no idea which hotel would be best, so we just took potluck with the first one on the list.


جشنی که هرکس باید غذای خودش را درست کند و ببرد


کلمات دیگر: