کلمه جو
صفحه اصلی

chivalry


معنی : دلیری، جوانمردی، فتوت، تعارف
معانی دیگر : (قرون وسطی) نظام و رسوم جوانمردی و عیاری، ویژگی های شهسوران و عیاران (مانند: دلیری و شرف و وفاداری و کمک به ضعیفان و ادب نسبت به زنان)، نشان دادن خصایل فوق، آیین جوانمردی، شوالیه گری، (در اصل) گروه جوانمردان، عیاران، شهسواران، شوالیه ها، سلحشوری

انگلیسی به فارسی

سلحشوری، دلیری، جوانمردی، فتوت، تعارف


دوستی، جوانمردی، دلیری، فتوت، تعارف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the practices, principles, and spirit of medieval knighthood.
مترادف: knighthood
مشابه: gallantry, honor, integrity, valor

(2) تعریف: gallantry, courtesy, loyalty, and other qualities expected of an ideal knight.
مترادف: gallantry, honor, integrity, nobility, valor, virtue
متضاد: rudeness
مشابه: bravery, constancy, courage, courtesy, courtliness, fidelity, heroism, loyalty, prowess, righteousness

(3) تعریف: a group of knights.
مترادف: knighthood, knights

• knight's code; gallantry, courtesy, loyalty, bravery
chivalry is chivalrous behaviour.

مترادف و متضاد

دلیری (اسم)
courage, glamor, bravery, valor, spunk, chivalry

جوانمردی (اسم)
magnanimity, chivalry

فتوت (اسم)
generosity, manliness, chivalry, youth

تعارف (اسم)
compliment, salutation, chivalry, comity

valor, gallantry


Synonyms: courage, courtesy, courtliness, fairness, politeness, valiance


Antonyms: cowardice, fear, humbleness, humility


جملات نمونه

1. in the age of towering castles and chivalry
در دوران قلعه های رفیع و سلحشوری و عیاری

2. some consider rustam as the archetype of chivalry
برخی رستم را نمونه ی راستین جوانمردی می دانند.

3. he treated the wife and child of his old enemy with chivalry and fairness
او با زن و فرزند دشمن دیرینه اش با جوانمردی و انصاف رفتار کرد.

4. He was admired for his chivalry.
[ترجمه ترگمان]جوانمردی او را تحسین می کرد
[ترجمه گوگل]او برای رضایت او ستایش شد

5. Marie seemed to revel in his old-fashioned chivalry.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که ماری از جوانمردی و fashioned لذت می برد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که ماری به چهره قدیمی اش علاقه داشت

6. Nor is this the first instance of chivalry in the midst of frenzy.
[ترجمه ترگمان]و این نخستین نمونه جوانمردی در میان جنون نیست
[ترجمه گوگل]همچنین این اولین نمونه از بریتانیا در میان دیوانگی نیست

7. Easier to detect was a sense of chivalry and propriety among the athletes.
[ترجمه ترگمان]تشخیص آسان این بود که در میان ورزش کاران حس جوانمردی و نزاکت وجود دارد
[ترجمه گوگل]به راحتی کشف شد، حس بینایی و صمیمیت در میان ورزشکاران بود

8. This was the chivalry of Abyssinia going forth to war, unchanged as yet from the armies of the past.
[ترجمه ترگمان]این آیین پهلوانی بود که برای جنگ پیش می رفت و در عین حال از ارتش های گذشته تغییری نکرده بود
[ترجمه گوگل]این رقابت از سوی Abyssinia به جنگ رسیده بود که تا کنون از ارتش های گذشته تغییری نکرده است

9. To the knighthood, or chivalry, of the Middle Ages war had long given a sense of purpose.
[ترجمه ترگمان]در آیین پهلوانی یا پهلوانی، از جنگ قرون وسطی دیگر عقل و شعور به خرج داده بود
[ترجمه گوگل]جنگ عشایری یا عشقی، از جنگهای قرون وسطایی، مدت زمانی طول کشید تا هدف خود را بیابید

10. As chivalry required, I obeyed.
[ترجمه ترگمان]همان طور که جوانمردی لازم بود، اطاعت کردم
[ترجمه گوگل]همانطور که خواهران و برادر بودند، من اطاعت کردم

11. Chivalry, pure and passionless women, unearthly beauty: the high Southern fantasy possessed them.
[ترجمه ترگمان]Chivalry، پاک و پاک، پاک و عاری از زنان زیبا، زیبایی زمینی و زیبایی جنوب آن ها را تسخیر کرده بود
[ترجمه گوگل]ریزبینی، زنان خالص و بی عیب و نقص، زیبایی غیرانتفاعی، فانتزی فوق العاده جنوبی آنها را در اختیار داشت

12. In the sombre wars of modern democracy chivalry finds no place.
[ترجمه ترگمان]در جنگ های تیره دموکراسی معاصر جایی پیدا نخواهد شد
[ترجمه گوگل]در جنگ های عجیب و غریب دموکراسی دموکراتیک هیچ جایگاهی ندارد

13. Chivalry was suspect before Cervantes, humanists objected to the claims of pure science before Aldous Huxley, and people were aware of famine before Swift.
[ترجمه ترگمان]Chivalry، قبل از سروانتس، بدگمان بود، و اومانیست ها به ادعاهای علمی پاک پیش از Aldous هاکسلی اعتراض کردند و مردم از قحطی قبل از سویفت آگاه بودند
[ترجمه گوگل]قبل از سروانتس مشارکت بزرگی بود، انسان شناسان قبل از اولدوس هاکسلی ادعاهای علم خالص را مخالفت کردند، و مردم قبل از سویفت، از قحطی خبر داشتند

14. Even the dullest of the chivalry perceived that this was a plain case of "put up or shut up. "
[ترجمه ترگمان]حتی the of متوجه شدند که این یک مورد ساده \"گذاشتن یا خفه کردن\" است
[ترجمه گوگل]حتی خسته کننده ترین قهرمانی متوجه شد که این یک نمونه ساده از �خاتمه دادن یا خاموش کردن� بود '

in the age of towering castles and chivalry

در دوران قلعه‌های رفیع و سلحشوری و عیاری


He treated the wife and child of his old enemy with chivalry and fairness.

او با زن و فرزند دشمن دیرینه‌اش با جوانمردی و انصاف رفتار کرد.


Learning consists of humaneness, chivalry, and courtesy.

علم آدمیت است و جوانمردی و ادب.


پیشنهاد کاربران

the medieval knightly system with its religious, moral, and social code.
"the age of chivalry"
شوالیه


کلمات دیگر: