کلمه جو
صفحه اصلی

cut the mustard


(عامیانه) مطابق انتظار بودن، به حد نصاب رسیدن، کامیاب شدن

انگلیسی به انگلیسی

• cut it, succeed, do well; achieve the required level of quality; meet the expectations; suffice; do better than,the desired standard of performance

جملات نمونه

1. I didn't cut the mustard as a hockey player.
[ترجمه هانیه] نتونستم از عهده کارم به عنوان بازیکن هاکی بر بیام
[ترجمه ترگمان]من خردل رو به عنوان بازیکن هاکی قطع نکردم
[ترجمه گوگل]من خردل را به عنوان یک بازیکن هاکی بریده ام

2. It was whispered, Patsy said, that he couldn't cut the mustard.
[ترجمه ترگمان]پتسی گفت که نمی تواند خردل را ببرد
[ترجمه گوگل]پاتسی پرسید: 'صدای خنده را قطع کرد

3. Athletes who can't cut the mustard don't make the team.
[ترجمه مونا ] ورزشکارانی که نمی توانند انتظارات رو برآورده کنند تیم تشکیل نمیدهند
[ترجمه ترگمان]ورزش کاران که نمی توانند خردل را ببرند نمی توانند تیم را بسازند
[ترجمه گوگل]ورزشکاران که نمی توانند خردل را بریزند تیم را تشکیل نمی دهند

4. That wouldn't cut the mustard without new technology.
[ترجمه ترگمان]این بدون فن آوری جدید، خردل را قطع نمی کند
[ترجمه گوگل]این خردل را بدون تکنولوژی جدید برش نمی دهد

5. He can cut the mustard, or do what is expected of him at work.
[ترجمه ترگمان]او می تواند خردل را کوتاه کند و یا آنچه را که از او انتظار می رود انجام دهد
[ترجمه گوگل]او می تواند خردل را برش دهد و یا کارهایی را که از او انتظار می رود انجام دهد

6. The boss fired him because he couldn't cut the mustard.
[ترجمه مونا ] رئیس اونو اخراج کرد چون اون نتونست انتظارات رو برآورده کنه.
[ترجمه ترگمان]سرکارگر او را اخراج کرد چون نمی توانست خردل را ببرد
[ترجمه گوگل]رئیس او را اخراج کرد زیرا نمی توانست خردل را قطع کند

7. Luca Toni just didn't cut the mustard during Euro 2008 and Amauri would be a welcome addition to Marcelo Lippi's squad.
[ترجمه ترگمان]لوکا تونی در یورو ۲۰۰۸ به تازگی خردل را قطع نکرد و Amauri به همراه تیم مارسلو Lippi نیز مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه گوگل]لوکا تونی فقط در طی یورو 2008 خردل را برش نداد و Amauri علاوه بر تیم مارسلو لیپپی نیز خوشامد می باشد

8. I just don't cut the mustard.
[ترجمه ترگمان]من فقط خردل نمی خورم
[ترجمه گوگل]من فقط خردل را قطع نمی کنم

9. It's much simpler than "doesn't cut the mustard" and is much more popular anyway.
[ترجمه ترگمان]این خیلی ساده تر از \"برش خردل\" است و به هر حال بسیار محبوب است
[ترجمه گوگل]این بسیار ساده تر از 'خردل را برش نمی دهد' و به هر حال بسیار محبوب است

10. Do you really think he can cut the mustard?
[ترجمه مونا ] تو واقعا فکر میکنی اون میتونه موفق شه؟
[ترجمه ترگمان]واقعا فکر می کنی اون می تونه خردل رو قطع کنه؟
[ترجمه گوگل]آیا واقعا فکر می کنید می توانید خردل را برشید؟

11. Does it cut the mustard alongside the original NEU!
[ترجمه ترگمان]سس خردل هم در کنار the!
[ترجمه گوگل]آیا خردل را در کنار NEU اصلی قطع می کند!

12. The manager thinks Mr. Leman just can cut the mustard.
[ترجمه ترگمان]مدیر فکر می کنه آقای \"Leman\" میتونه سس خردل رو بزنه
[ترجمه گوگل]مدیر فکر می کند آقای لومان فقط می تواند خردل را برید

13. Other magazines have tried to copy the formula but have never quite cut the mustard.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مجلات سعی کرده اند از این فرمول تقلید کنند اما هرگز به طور کامل خردل را کوتاه نکرده اند
[ترجمه گوگل]مجلات دیگر سعی کرده اند فرمول را کپی کنند اما هرگز خردل را قطع نکنند

14. Other magazines have tried to copy ZAPP, but have never quite cut the mustard.
[ترجمه ترگمان]مجلات دیگر سعی کرده اند ZAPP را کپی کنند، اما هرگز به اندازه کافی خردل را cut
[ترجمه گوگل]مجله های دیگر سعی کرده اند ZAPP را کپی کنند اما هرگز خردل را قطع نکرده اند

پیشنهاد کاربران

To be good enough to do something
تو کاری خوب بودن
مهارت درانجام عملی


کلمات دیگر: