کلمه جو
صفحه اصلی

hit the hay


(خودمانی) به بستر رفتن، به رختخواب رفتن

انگلیسی به فارسی

به یونجه ضربه بزن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (slang) to go to bed.
مشابه: hit the sack, sack out

• go to bed, go to sleep

جملات نمونه

1. I'm bushed. I think I'll hit the hay.
[ترجمه ترگمان]من bushed هستم فکر کنم برم یونجه
[ترجمه گوگل]من بغلم فکر میکنم من عاشق تو هستم

2. John, it's time for you to hit the hay.
[ترجمه Metis] جان وقتشه بری بگیری بخوابی .
[ترجمه ترگمان]جان، وقتشه که تو به علف بزنی
[ترجمه گوگل]جان، وقت آن است که شما به یونجه برسید

3. It's late, so I guess I hit the hay.
[ترجمه ترگمان]دیر وقته، پس فکر کنم به یونجه خورده باشم
[ترجمه گوگل]دیر است، بنابراین حدس می زنم که من یونجه را تجربه کردم

4. The men hit the hay early, in order to be out hunting at dawn.
[ترجمه Metis] مردا زود خوابیدند تا سپیده دم واسه شکار بیرون بزنن.
[ترجمه ترگمان]مردها زود به یونجه حمله کردند تا سپیده دم در جستجوی شکار باشند
[ترجمه گوگل]مردان در ابتدا به یونجه حمله کردند تا از شنیدن شکار بیرون بروند

5. Ed: OK. I'll hit the hay, too. The beach will still be there for us tomorrow.
[ترجمه ترگمان] باشه من هم به یونجه خواهم زد فردا ساحل هنوزم برای ما میاد
[ترجمه گوگل]اد: خوب من هم همینطور ساحل هنوز هم برای ما فردا خواهد بود

6. Louts was so tired that he hit the hay soon after supper.
[ترجمه ترگمان]به قدری خسته بود که بعد از شام به یونجه خورد
[ترجمه گوگل]Louts خیلی خسته بود که پس از شام به یونجه ضربه زد

7. What do you say, we hit the hay now?
[ترجمه ترگمان]تو چی میگی ما الان به یونجه ضربه می زنیم؟
[ترجمه گوگل]شما چه می گویید، حالا ما یونجه را می بینیم؟

8. Being tired out the men hit the hay early.
[ترجمه ترگمان]خسته شدن از آن که مردها زود به یونجه برسند
[ترجمه گوگل]در حال خستگی مردان به زود یخ زده شدند

9. Tom has hit the hay.
[ترجمه ترگمان]تام یونجه را خورد
[ترجمه گوگل]تام به یونجه ضربه زده است

پیشنهاد کاربران

Go to bed

کپیدن

میرم میخوابم

رفتن به رختخواب

خوابیدن

از داستانی میاد که کارگر های قدیمی آمریکا ، مقدار زیادی کاه ( hay ) رو جمع میکردند و روی هم می ریختند . . . بعد با چند ضربه ( hit ) ارتفاع کاه ها رو پایین میاوردند و به عنوان بالِش استفاده میکردند. . .

( slang/informal )

i need to hit the hay. night
نیاز دارم ( باید ) بخوابم . شب خوش

کپه ی مرگ گذاشتن

hit the hay= hit the sack


کلمات دیگر: