(verb transitive) تجلیل یافته، مجلل
glorified
(verb transitive) تجلیل یافته، مجلل
انگلیسی به فارسی
تجلیل یافته ،مجلل
شکوهمند، جلال دادن، تجلیل کردن، تعریف کردن از، ستودن، تکریم کردن، ستایش کردن، مشهور کردن، علم کردن، بر جسته کردن
انگلیسی به انگلیسی
• praised; splendid; admired; worshipped; made glorious
you use glorified to say that something is not really any more important or impressive than its name suggests. for example, if you describe a lake as a glorified pond, you mean that it is really no bigger than a pond.
you use glorified to say that something is not really any more important or impressive than its name suggests. for example, if you describe a lake as a glorified pond, you mean that it is really no bigger than a pond.
جملات نمونه
1. he glorified his own past
او گذشته ی خود را مهم جلوه می داد.
2. they glorified god and served mankind
آنان خدا را حمد و نیایش کردند و به خدمت خلق پرداختند.
3. I didn't like the way the film glorified war/violence.
[ترجمه ترگمان]من از طرز فیلمی که جنگ \/ خشونت را جشن گرفته بود خوشم نیامد
[ترجمه گوگل]من فیلم فیلم جنگ و خشونت را دوست نداشتم
[ترجمه گوگل]من فیلم فیلم جنگ و خشونت را دوست نداشتم
4. Many bosses view secretaries as no more than glorified typists.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از روسا، دبیران را بیشتر از typists مورد نظر می بینند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارفرمایان به عنوان وزیر امور خارجه بیش از تایپیست های معروف نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارفرمایان به عنوان وزیر امور خارجه بیش از تایپیست های معروف نگاه می کنند
5. He's no more than a glorified accountant.
[ترجمه ترگمان]او بیش از یک حسابدار مجلل نیست
[ترجمه گوگل]او بیش از یک حسابدار برجسته نیست
[ترجمه گوگل]او بیش از یک حسابدار برجسته نیست
6. The author glorified the life of the peasants.
[ترجمه ترگمان]نویسنده زندگی دهقانان را مورد تجلیل قرار داد
[ترجمه گوگل]نویسنده به زندگی دهقانان افتخار کرد
[ترجمه گوگل]نویسنده به زندگی دهقانان افتخار کرد
7. It's not a house but a glorified hut.
[ترجمه ترگمان]این یک خانه نیست، بلکه یک کلبه glorified است
[ترجمه گوگل]این یک خانه نیست، اما یک کلبه شکوه است
[ترجمه گوگل]این یک خانه نیست، اما یک کلبه شکوه است
8. The meetings are not meant to serve as glorified works councils, hammering out grand agreements on petty feuds.
[ترجمه ترگمان]قرار نیست این جلسات به عنوان یک شورای عالی مورد تجلیل عمل کنند و بر سر دشمنی های بی اهمیت به توافق برسند
[ترجمه گوگل]جلسات به معنای آن نیست که به عنوان شوراهای کار آشکار به کار مشغول شوند، و از توافق نامه های بزرگ در مورد جنایات کوچک استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]جلسات به معنای آن نیست که به عنوان شوراهای کار آشکار به کار مشغول شوند، و از توافق نامه های بزرگ در مورد جنایات کوچک استفاده می کنند
9. And that there is more to entertainment than glorified karaoke.
[ترجمه ترگمان]و این بیشتر برای سرگرمی است تا karaoke که از آن ها تجلیل به عمل می آید
[ترجمه گوگل]و این بیشتر برای سرگرمی بیش از کارائوکه شکوهمند وجود دارد
[ترجمه گوگل]و این بیشتر برای سرگرمی بیش از کارائوکه شکوهمند وجود دارد
10. The emperor's achievements were glorified in numerous poems.
[ترجمه ترگمان]دستاوردهای امپراطور در اشعار متعدد مورد تجلیل قرار گرفت
[ترجمه گوگل]دستاوردهای امپراتور در اشعار متعددی به نمایش گذاشته شد
[ترجمه گوگل]دستاوردهای امپراتور در اشعار متعددی به نمایش گذاشته شد
11. No-one spoke for five minutes as they both glorified in the sun and the light fresh breeze.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس حتی پنج دقیقه حرف نمی زد که هر دو در نور خورشید می درخشیدند و نسیم خنکی می وزید
[ترجمه گوگل]هیچ کس به مدت پنج دقیقه صحبت نکرده بود، زیرا آنها هر دو در خورشید و نسیم تازه نور ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]هیچ کس به مدت پنج دقیقه صحبت نکرده بود، زیرا آنها هر دو در خورشید و نسیم تازه نور ظاهر شدند
12. Everything about the industry glorified waste.
[ترجمه ترگمان]همه چیز در مورد صنعت زباله مورد توجه بود
[ترجمه گوگل]همه چیز در مورد صنعت زباله تلخ
[ترجمه گوگل]همه چیز در مورد صنعت زباله تلخ
13. Their bosses view them as no more than glorified typists and they are denied career opportunities.
[ترجمه ترگمان]روسای آن ها آن ها را بیش از typists مورد توجه قرار نمی دهند و از فرصت های شغلی محروم هستند
[ترجمه گوگل]کارفرمایان آنها را به عنوان تایپیستهای معروف به نظر می رسانند و آنها از فرصت های شغلی رد می شوند
[ترجمه گوگل]کارفرمایان آنها را به عنوان تایپیستهای معروف به نظر می رسانند و آنها از فرصت های شغلی رد می شوند
14. The main characters are all glorified psychopaths, with little to choose between hero or villain in terms of basic humanity.
[ترجمه ترگمان]شخصیت های اصلی همه مورد تجلیل قرار می گیرند، با کمی انتخاب میان قهرمان یا جنایتکار از نظر انسانیت پایه
[ترجمه گوگل]شخصیت های اصلی همه psychopaths شکوه، با کمی برای انتخاب بین قهرمان یا تبه کار از نظر بشری اساسی است
[ترجمه گوگل]شخصیت های اصلی همه psychopaths شکوه، با کمی برای انتخاب بین قهرمان یا تبه کار از نظر بشری اساسی است
15. Sunset glorified the valley.
[ترجمه ترگمان]غروب آفتاب را جشن گرفت
[ترجمه گوگل]غروب خورشید دره را تحسین کرد
[ترجمه گوگل]غروب خورشید دره را تحسین کرد
پیشنهاد کاربران
بزک شده
مُنَزَّه
ستودنی، مشهور
کلمات دیگر: