کلمه جو
صفحه اصلی

lordship


معنی : بزرگی، سیادت، لردی، اربابی، اقایی
معانی دیگر : فرمانروایی، فرمانفرمایی، سروری، والایی، (پس از: his یا your - معمولا l بزرگ) عنوان لرد، مقام و شوکت لردی، قلمرو لرد

انگلیسی به فارسی

لردی، اربابی، اقایی، سیادت، بزرگی


لردلی، سیادت، بزرگی، لردی، اربابی، اقایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (often cap.) a title used in speaking to or referring to a lord, or, in Great Britain, to a judge (usu. prec. by your or his).

(2) تعریف: the condition, power, or land of a lord.

• title used when addressing a nobleman of a certain rank; nobility; dignity of a lord; authority of a lord; territory of a lord
your lordship or his lordship is a respectful way of addressing or talking about a judge, bishop, or lord.

مترادف و متضاد

بزرگی (اسم)
amplitude, enlargement, hauteur, eminence, magnitude, dignity, grandeur, bigness, magnificence, voluminosity, bulkiness, headship, gentility, formidability, eminency, lordship

سیادت (اسم)
lordship

لردی (اسم)
lordship

اربابی (اسم)
lordship, mastery

اقایی (اسم)
lordship, upper hand

جملات نمونه

1. the lordship of the world is his alone
سروری جهان فقط به او تعلق دارد و بس.

2. is your lordship tired?
آیا جناب لرد خسته تشریف دارند؟

3. the punch which he reached at the chin of his lordship
مشتی که به چانه ی جناب ارباب زد

4. Love and lordship like no fellowship.
[ترجمه ترگمان]عشق و اربابی مثل هیچ دوستی نیست
[ترجمه گوگل]عشق و ارباب رجوع مثل هیچ ارتباطی نیست

5. Love and lordship never like fellowship.
[ترجمه ترگمان]عشق و لرد هرگز مثل دوستی نیستند
[ترجمه گوگل]عشق و خداحافظی هرگز دوست دخترت نیست

6. His lordship will be out of country until next week.
[ترجمه ترگمان]جناب اشرف تا هفته آینده خارج از کشور خواهد بود
[ترجمه گوگل]سرپرستی او تا هفته آینده خارج از کشور خواهد بود

7. My name is Richard Savage, your Lordship.
[ترجمه رضا] عالیجناب، اسم من ریچارد سویج است.
[ترجمه ترگمان]اسم من \"ریچارد Savage\" - ه، سرور تو
[ترجمه گوگل]اسم من ریچارد Savage، Lordship شما است

8. I'm honoured to meet you, your lordship.
[ترجمه ترگمان]افتخار می کنم که شما را ببینم، عالی جناب
[ترجمه گوگل]من مفتخر به دیدار با شما هستم، خداوند شما

9. Would your lordship like a cup of tea?
[ترجمه ترگمان]آیا عالی جناب از یک فنجان چای میل دارند؟
[ترجمه گوگل]آیا خداوند شما را مانند یک فنجان چای؟

10. So when will his lordship be back?
[ترجمه ترگمان]پس کی will بر میگرده؟
[ترجمه گوگل]پس چه وقت خواهد شد فرمانروایی او برگردد؟

11. It is a great pleasure to welcome your lordship this evening.
[ترجمه ترگمان]با کمال میل به عالی جناب خوش آمد می گویم
[ترجمه گوگل]لذت بردن از خوشبختی شماست

12. Nor did his Lordship draw any demarcation between administrative institutions and inferior courts for the purposes of review.
[ترجمه ترگمان]همچنین سرور او هیچ گونه مرزبندی میان نهاده ای اداری و دادگاه های فرعی برای اهداف بازبینی را مشخص نکرد
[ترجمه گوگل]همچنین لردلی نتوانست بین مجامع اداری و دادگاه های پایین تر برای اهداف بررسی اختلاف نظر ایجاد کند

13. In his acceptance of the pope's lordship, John ensured the protection of the monarchy and of the succession.
[ترجمه ترگمان]پاپ در پذیرش حکومت پاپ، حمایت از سلطنت و جانشینی را تضمین کرد
[ترجمه گوگل]جان در حمایت از فرمانروایی پاپ، محافظت از سلطنت و جانش را تضمین کرد

14. His Lordship realised the implications of the majority judgments and pointed out that the Order bristled with words requiring statutory construction.
[ترجمه ترگمان]سرور او مفاهیم قضاوت اکثریت را تشخیص داد و اشاره کرد که محفل با کلماتی که مستلزم ساخت قانونی هستند، آماده شده است
[ترجمه گوگل]فرمانروای او مفاهیم قضاوت اکثریت را متوجه کرد و اشاره کرد که نظم با واژه هایی که نیازمند ساخت و ساز قانونی است، مبهم است

The lordship of the world is his alone.

سروری جهان فقط به او تعلق دارد و بس.


is your Lordship ready?

آیا عالیجناب آماده‌اند؟


پیشنهاد کاربران

به معنی امپراتور یا شاهی ایست تو دوست تو نیز می باشد

( in the UK ) a respectful form of reference or address to a judge, a bishop, or a man with a title.
"if Your Lordship pleases"



کلمات دیگر: