1. The heart of the giver makes the gift dear and precious.
[ترجمه گلی افجه ] قلب بخشنده هدیه را عزیز و ارزشمند می سازد
[ترجمه ترگمان]قلب یک کارگر، هدیه گران بها و گران بها را به دست می آورد
[ترجمه گوگل]قلب وفادار، هدیه ای را با ارزش و ارزشمند می سازد
2. Molly's more of a giver than a receiver.
[ترجمه mk] مالی بیشتر یک اهداکننده است تا گیرنده.
[ترجمه گلی افجه ] مالی بیشتر بخشنده است تا دریافت کننده
[ترجمه ترگمان]مالی بیشتر از یک گیرنده گیرنده است
[ترجمه گوگل]مولی بیشتر از یک گیرنده از گیرنده است
3. Fortune is a giver and a taker.
[ترجمه گلی افجه ] شانس است که می بخشد و می گیرد
[ترجمه ترگمان]بخت یار و اقبال است
[ترجمه گوگل]فورچون یک تام و یک گیرنده است
4. It is better to be a giver than a taker.
[ترجمه ترگمان]بهتر از یک نفر بودن بهتر است
[ترجمه گوگل]بهتر است که از یک گیرنده اهداء شود
5. Germany is the largest giver of aid among the wealthy countries of the West.
[ترجمه ترگمان]آلمان بزرگ ترین کمک کننده به کشورهای ثروتمند غرب است
[ترجمه گوگل]آلمان بزرگترین کمک دهنده در میان کشورهای ثروتمند غرب است
6. For this effect to occur, the care giver attending a laboring woman needs special skills and insights.
[ترجمه ترگمان]برای این اثر، دهنده مراقبت که در یک زن کارگر شرکت می کند به مهارت ها و بینش خاص نیاز دارد
[ترجمه گوگل]برای این اثر رخ می دهد، مراقب مراقبت از یک زن کارگر نیاز به مهارت های ویژه و بینش دارد
7. The gift emphasized the fact that the giver was a public man.
[ترجمه گلی افجه ] هدیه برای این واقعیت تاکید داشت که اهدا کننده یک فرد عادی ( عوام ) بود
[ترجمه ترگمان]این هدیه بر این حقیقت تاکید داشت که دهنده گان یک مرد عمومی است
[ترجمه گوگل]هدیه بر این حقیقت تأکید کرد که وکیل یک مرد عام بود
8. Flattery corrupts both the receiver and the giver. Edmund Burke
[ترجمه ترگمان]Flattery هم گیرنده و هم دهنده را فاسد می کند ادمند برک
[ترجمه گوگل]خوشبختی هر دو گیرنده و گیرنده را فسخ می کند ادموند برک
9. Tommy is a giver, not a taker.
[ترجمه ترگمان]تامی یه دهنده است نه یه نفر
[ترجمه گوگل]تامی یک تهیه کننده است، نه یک خریدار
10. The trap of the giver is pride, believing that you have enough inner resources to give away to others.
[ترجمه ترگمان]دام دهنده، غرور است، و معتقد است که شما منابع داخلی کافی برای رهایی از دیگران دارید
[ترجمه گوگل]دام گریزان، افتخار است، اعتقاد بر این که منابع داخلی کافی برای دادن دیگران به شما دارند
11. Mithras thus became the giver of authority and victory to the Imperial House.
[ترجمه ترگمان]از این رو Mithras، صاحب اختیار مقام سلطنت و پیروزی در کاخ امپراطوری شد
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، میترا به عنوان پادشاه قدرت و پیروزی در خانه امپراتوری تبدیل شد
12. That is where the term "Indian giver"came from. a simple cultural misunderstanding.
[ترجمه ترگمان]این جایی است که واژه \"دهنده هندی\" از کجا آمده است یک سو تفاهم فرهنگی ساده
[ترجمه گوگل]این جایی است که اصطلاح 'هند giver'came از یک سوء تفاهم فرهنگی ساده
13. Both giver and receiver of information should have the same code in pronunciation, semanteme and culture, and that is the key to listening comprehension.
[ترجمه ترگمان]هر دو دهنده و گیرنده اطلاعات باید کد یکسانی در تلفظ، فرهنگ و فرهنگ داشته باشند، و این کلید درک مطلب است
[ترجمه گوگل]هر دو فرستنده و گیرنده اطلاعات باید یک کد در تلفظ، semanteme و فرهنگ داشته باشند، و این کلید به گوش دادن درک است
14. O Bearer of God, the Giver of Life, enliven me who am deadened by passions.
[ترجمه ترگمان]ای حامل خداوند، آن Giver زندگی، به من ببخشد که از فرط شور و احساسات پاک شده باشد
[ترجمه گوگل]ای خدای من، وظایف زندگی، مرا تحسین می کنم که دلتنگ من شده است
15. Bus driver giver us a bum steer.
[ترجمه ترگمان] راننده اتوبوس به ما یه گاو نر می ده
[ترجمه گوگل]راننده اتوبوس ما را هدایت می کند