1. The sunlight shining through the branches made a filigree pattern on the tiles.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید که از میان شاخه ها می درخشید، یک الگوی ظریف بر روی کاشی ها به وجود می آورد
[ترجمه گوگل]نور خورشید که از طریق شاخه های درخشان دیده می شود، الگوی فیلیگرینی بر روی کاشی ها ایجاد می کند
2. There were grinning gnomes worked into the iron filigree, running downwards helter-skelter.
[ترجمه ترگمان]همه جن های خانگی پوزخند می زدند، با شی اهنی کار می کردند و درهم و برهم به طرف پایین می دویدند
[ترجمه گوگل]Gnomes خیره کننده وجود داشت که به فلیگرهای آهن کار می کرد، و در حال حرکت به سمت پایین است
3. Under silver roofs and filigree balconies, gleaming in the freezing sunshine, thoughtful locals swap memories and theories.
[ترجمه ترگمان]در زیر بام های نقره ای و balconies با زرق و برق خیره کننده، در زیر نور خیره کننده آفتاب، مردم محلی متفکر خاطرات و تئوری ها را مبادله می کنند
[ترجمه گوگل]در زیر سقف های نقره و بالکن های فیلیپینی، درخشش در آفتاب یخ زده، متفکران محلی متواضع خاطرات و نظریه ها را مبادله می کنند
4. It can be engraved, embossed, covered with filigree wire, enamelled, patinated and plated.
[ترجمه ترگمان]این رنگ می تواند حکاکی شده باشد، پوشیده از سیم، منقوش، منقوش، و اندود شده باشد
[ترجمه گوگل]می توان آن را حکاکی، نقاشی شده، سیم مسی با زاویه دار، لعابی، پاتیناژ و پوشش داده شود
5. Ahead of me was a chancel screen, a filigree of Gothic tracery.
[ترجمه ترگمان]پیش رویم یک پرده صدر کلیسا بود، و شی filigree از تزیینات توری گوتیک بود
[ترجمه گوگل]پیش از من، یک صفحه نمایش ختم شد، یک فلیگر گرانتی از گوتیک
6. The melody was free of clutter, without filigree, stripped to its barest line.
[ترجمه ترگمان]ملودی عاری از درهم و برهمی بود، بدون زرق و برق، به خط تازه خود چسبیده بود
[ترجمه گوگل]ملودی بدون جرقه و بدون فیلیگرینی، بدون خطوط باریک بود
7. A cornettist equally capable of filigree delicacy and challenging power, Barnard's contribution to jazz is considerable.
[ترجمه ترگمان]یک cornettist به همان اندازه قادر به ظرافت و قابلیت چالش برانگیز است، کمک برنارد به جاز قابل توجه است
[ترجمه گوگل]سهم برنارد به جاز قابل توجه است یک کرانتیست که به اندازه کافی ظریف و قدرت چالش انگیز است
8. They also found the filigree lightness necessary for the Octet scherzo.
[ترجمه ترگمان]هم چنین ظرافتی که برای قاعده هشتایی ضروری است، پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین قابلیت نورپردازی فلیتر را برای Okte Scherzo لازم دانستند
9. The delicate gold filigree, the massive red gems.
[ترجمه ترگمان]دور نازک طلایی، جواهر قرمز عظیم
[ترجمه گوگل]فیلیپو طلا ظریف، سنگهای قرمز عظیم
10. This blown-up filigree is the result of a study of infinite patterns.
[ترجمه ترگمان]این شی blown ناشی از مطالعه الگوهای نامحدود است
[ترجمه گوگل]این فلیگرای ناپدید شده نتیجه مطالعه یک الگوی بی نهایت است
11. The frost made a beautiful filigree on the window pane.
[ترجمه ترگمان]یخ بندان به شیشه پنجره نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]یخ زده فیلیگلی زیبا روی پنجره پنجره ایجاد کرد
12. The blue sandstone face contrast the stainless steel filigree and case.
[ترجمه ترگمان]ماسه آبی با شی و حالت فولاد ضد زنگ تفاوت دارد
[ترجمه گوگل]ماسه سنگ آبی در مقابل فیلیگویر و جعبه ضد زنگ قرار دارد
13. The art filigree tapestry is elegant and magnificent.
[ترجمه ترگمان]پرده art ظریف و با شکوه است
[ترجمه گوگل]پرده های هنری جعلی زیبا و با شکوه است
14. Xianghe filigree jewelry base of China's ancient Silk inheritance and development of technology.
[ترجمه ترگمان]Xianghe جواهرات سنتی چین از ارث باستانی ابریشم چین و توسعه فن آوری
[ترجمه گوگل]پایه طلا و جواهر فیجیگ Xianghe از میراث ابریشم باستان چین و توسعه فن آوری است
15. Mithril filigree has a slightly reduced range that it gives skillups.
[ترجمه ترگمان]شی شی دار دارای دامنه کمی کاهش یافته است که به skillups می دهد
[ترجمه گوگل]فیتلیگ متیل دارای طیف کمی کاهش یافته است که به مهارت ها کمک می کند