کلمه جو
صفحه اصلی

irresolvable


معنی : تجزیه ناپذیر، حل نشدنی، جدا نشدنی، غیر قابل تجزیه
معانی دیگر : تجزیه نشدنی یا نکردنی

انگلیسی به فارسی

تجزیه ناپذیر، غیر قابل تجزیه، جدا نشدنی، حل نشدنی


انگلیسی به انگلیسی

• not able of being resolved; not able to be be broken down into single parts; irreducible

دیکشنری تخصصی

[نساجی] حل نشدنی - تجزیه نشدنی - جدا نشدنی

مترادف و متضاد

تجزیه ناپذیر (صفت)
atomic, irresolvable, indissoluble, infrangible

حل نشدنی (صفت)
irresolvable, indissoluble, inextricable, insoluble, unsolved, insolvable

جدا نشدنی (صفت)
inseparable, irresolvable

غیر قابل تجزیه (صفت)
irresolvable, irrefrangible

جملات نمونه

1. Einstein's theory of relativity with widespread irresolvable paradox, including the quality rises with the speed equation.
[ترجمه ترگمان]نظریه نسبیت انیشتین با پارادوکس irresolvable گسترده، از جمله افزایش کیفیت با معادله سرعت
[ترجمه گوگل]نظریه نسبیت انیشتین با پارادوکس گسترده حل و فصل، از جمله کیفیت افزایش می یابد با معادله سرعت

2. US Republican Senator Judd Gregg withdrew Thursday as the nominee for Secretary of Commerce, citing "irresolvable conflicts" with the Obama administration over its economic stimulus plan.
[ترجمه ترگمان]جود Gregg، سناتور جمهوری خواه ایالات متحده، روز پنج شنبه به عنوان نامزد وزیر بازرگانی، با اشاره به \"درگیری های irresolvable\" با دولت اوباما در مورد برنامه محرک اقتصادی اش عقب نشینی کرد
[ترجمه گوگل]سناتور جودگ گرگ، سناتور جمهوری خواه جمهوری خواه، روز پنج شنبه را به عنوان نامزد وزیر بازرگانی ترک کرد، با اشاره به 'درگیری های غیرقابل حل' با دولت اوباما در مورد طرح تحریم اقتصادی خود

3. But he said he had found there were "irresolvable conflicts" on issues including Mr Obama's economic stimulus package and the country's census.
[ترجمه ترگمان]اما او گفت که دریافته است که \"درگیری های irresolvable\" در مسائل از جمله بسته محرک اقتصادی آقای اوباما و سرشماری این کشور صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]اما او گفت که او کشف کرده بود که 'مناقشات غیر قابل حل' در موضوعاتی مانند بسته محرک اقتصادی اوباما و سرشماری کشور وجود دارد

4. This is again, one of that irresolvable areas.
[ترجمه ترگمان]این باز هم یکی از آن مناطق irresolvable است
[ترجمه گوگل]این دوباره، یکی از آن مناطق غیر قابل حل است

5. Among the irresolvable problems that spark emigration, there are material ones, and emotional ones.
[ترجمه ترگمان]در میان مشکلات irresolvable که به مهاجرت می پردازند، موارد مادی و عاطفی نیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]در میان مشکلات غیر قابل حل که موجب مهاجرت می شوند، موارد مادی و عاطفی وجود دارد

6. On the third level, the irresolvable conflict between man and himself is examined through Beyond the Horizon and The Iceman Cometh.
[ترجمه ترگمان]در سطح سوم، اختلاف میان فردی و خود او از طریق افق محدود و The cometh مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در سطح سوم، مناقشه غیر قابل حل بین انسان و خود را از طریق فراتر از افق و The Iceemane Cometh مورد بررسی قرار می گیرد

7. There are no irresolvable issues or obstacles in Russia-China relations. What we need is the better and faster development of friendly cooperation.
[ترجمه ترگمان]هیچ مشکل و یا موانعی در روابط روسیه و چین وجود ندارد چیزی که ما نیاز داریم توسعه بهتر و سریع تر هم کاری دوستانه است
[ترجمه گوگل]در مسائل روسیه و چین، مسائل یا موانع قابل حل نیست آنچه ما نیاز داریم پیشرفت بهتر و سریع تر همکاری دوستانه است

8. Everybody reads with a lens. Some of the cultural wars in this country are deep-rooted, eternal and irresolvable. Gun control. Abortion. Justin Bieber.
[ترجمه ترگمان]هر کسی با یک لنز می خواند برخی از جنگ های فرهنگی در این کشور ریشه دار، ابدی و irresolvable هستند کنترل اسلحه Abortion جاستین بیبر
[ترجمه گوگل]همه با یک لنز می خوانند برخی از جنگ های فرهنگی در این کشور عمیق ریشه دار، ابدی و غیر قابل حل است کنترل اسلحه سقط جنین جاستین بیبر

9. The real life shows that morbid spiritual life and irresolvable mental barriers is always one of the important factors which affect people's quality of life.
[ترجمه ترگمان]زندگی واقعی نشان می دهد که زندگی معنوی morbid و موانع ذهنی irresolvable همواره یکی از عوامل مهم است که بر کیفیت زندگی مردم تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]زندگی واقعی نشان می دهد که زندگی معنوی مضر و موانع روحی غیر قابل حل همیشه یکی از عوامل مهم است که بر کیفیت زندگی افراد تاثیر می گذارد

10. The Zoroastrians, ancestors of modern Iran who saw life on Earth as a constant and irresolvable struggle between good and evil, may have been more right than they could possibly have known.
[ترجمه ترگمان]The، اجداد ایران مدرن که زندگی روی زمین را به عنوان یک مبارزه دائمی و irresolvable بین خوب و بد می دانند، ممکن است بسیار بهتر از آن چیزی باشند که می توانستند بدانند
[ترجمه گوگل]زرتشتیان، اجداد ایران مدرن که زندگی در زمین را به عنوان یک مبارزه دائمی و غیرقابل حل بین خیر و شر میدانند، ممکن است درست تر از آن چیزی باشد که احتمالا شناخته شده است

11. Some of the cultural wars in this country are deep-rooted, eternal and irresolvable. Gun control.
[ترجمه ترگمان]برخی از جنگ های فرهنگی در این کشور ریشه دار، ابدی و irresolvable هستند کنترل اسلحه
[ترجمه گوگل]برخی از جنگ های فرهنگی در این کشور عمیق ریشه دار، ابدی و غیر قابل حل است کنترل اسلحه

12. Certain change requests coming from the feature teams can sometimes create irresolvable conflicts with other products that use the platform.
[ترجمه ترگمان]برخی از درخواست های تغییر که از سوی تیم های دارای ویژگی می آیند، گاهی اوقات می توانند با سایر محصولاتی که از سکو استفاده می کنند، تناقض ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]برخی از تغییرات درخواستی که از تیم های ویژگی انجام می شود، گاهی اوقات می توانند منازعات غیر قابل حل را با سایر محصولاتی که از این پلتفرم استفاده می کنند، ایجاد کنند

13. In a statement, Judd Gregg said it had become apparent during the vetting process that his appointment would not work because, as he said, there were irresolvable conflicts on policy.
[ترجمه ترگمان]جود Gregg در بیانیه ای گفت که در طول فرآیند بررسی و بررسی، آشکار شده بود که انتصاب او به این دلیل عملی نخواهد بود، زیرا او گفت، هیچ اختلافی در زمینه سیاست وجود ندارد
[ترجمه گوگل]جاد گرگگ در بیانیه ای اعلام کرده است که طی پروسه بررسی این موضوع مشخص شده است که قرار ملاقات او کار نخواهد کرد، چرا که، همانطور که او گفت، درگیری های غیر قابل حل در سیاست وجود دارد


کلمات دیگر: