کلمه جو
صفحه اصلی

fleck


معنی : نقطه، خال، رگه رگه کردن، خط خط کردن، نقطه نقطه کردن
معانی دیگر : لک، خال (نقطه یا بخش روشن تر از زمینه)، لکه، سایه آفتاب، تکه ی کوچک، ذره، پاریزه، دارای سایه آفتاب کردن، خال خال کردن، سایه روشن کردن، لک لک کردن، راه راه، برفک

انگلیسی به فارسی

رگه‌رگه کردن، خط‌خط کردن، نقطه‌نقطه کردن، نقطه، خال، رگه، راه‌راه، برفک


زدن، نقطه، خال، رگه رگه کردن، خط خط کردن، نقطه نقطه کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small patch of light or color.

- Flecks of light played across the wall.
[ترجمه ترگمان] نور ضعیفی از میان دیوار می وزید
[ترجمه گوگل] فلکهای نور در سراسر دیوار پخش شده است

(2) تعریف: a tiny bit; speck.
مشابه: molecule, mote, speck

- The elegant glass ornaments were adorned with flecks of gold.
[ترجمه ترگمان] The پر زرق و برق با رگه های طلایی تزیین شده بودند
[ترجمه گوگل] زیور آلات شیشه ای ظریف با طلای نقره ای تزئین شده بود
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: flecks, flecking, flecked
• : تعریف: to create flecks on.

- The sun shining through the trees flecked the ground.
[ترجمه ترگمان] خورشید از میان درختان در حال درخشیدن بود
[ترجمه گوگل] خورشید در درون درختان زمین را پوشانده بود

• small stain; small spot; speck; flake; small piece or particle
cover with flecks, speckle, streak, spot
flecks are small marks on a surface, or objects that look like small marks.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] رگه رگه - خط خط - راه راه - خال خال - نقطه نقطه

مترادف و متضاد

نقطه (اسم)
stop, ace, speck, point, spot, dot, part, jot, period, mark, prick, mote, minim, iota, plot, fleck, full stop, splotch, punctation, speckle, tittle

خال (اسم)
blotch, speck, spot, dot, mote, beauty spot, mole, freckle, mother's mark, stigma, pip, fleck, speckle

رگه رگه کردن (فعل)
fleck

خط خط کردن (فعل)
streak, fleck, scrabble

نقطه نقطه کردن (فعل)
fleck

spot, pinpoint mark


Synonyms: bit, dot, mite, mote, patch, pinpoint, speck, speckle, stipple, streak, stripe


mark with spots


Synonyms: bespeckle, besprinkle, dapple, dot, dust, maculate, mottle, speckle, stipple, streak, variegate


جملات نمونه

1. a fleck of soot
یک ذره ی دوده

2. The material has a red fleck in it.
[ترجمه ترگمان]ماده یک fleck قرمز در آن دارد
[ترجمه گوگل]این ماده در آن قرمز رنگ است

3. In the 1955 golf championship, dark horse Jack Fleck defeated Ben Hogan.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵۵، جک فلک، اسب سیاه، بن هوگان را شکست داد
[ترجمه گوگل]در مسابقات قهرمانی گلف در سال 1955، جک فلک تاریک اسب برنده Ben Hogan شد

4. Fleck was certainly not the only critic to do a hatchet job on his latest novel.
[ترجمه ترگمان]فلک بی شک تنها منتقد بود که کار hatchet را بر آخرین رمان خود انجام می داد
[ترجمه گوگل]مطمئنا Fleck تنها منتقد نیست که کار خود را بر روی آخرین رمانش انجام دهد

5. Robert Fleck ran his heart out on his debut and might have scored twice.
[ترجمه ترگمان]رابرت فلک در شروع کارش قلبش را بیرون کشید و ممکن بود دو بار گل بزند
[ترجمه گوگل]رابرت فلک قلب خود را بر روی اولین خود اجرا کرد و ممکن است دو بار گلزنی کند

6. Fleck, Chelsea's record buy at £ 5 million, has scored only once in 10 games - his worst-ever run.
[ترجمه ترگمان]فلک، رکورد چلسی با ۵ میلیون پوند، تنها یک بار در ۱۰ بازی به ثمر رسیده - بدترین امتیاز او
[ترجمه گوگل]Fleck، رکورد چلسی در خرید 5 میلیون پوندی، تنها در یک بازی 10 گل به ثمر رسانده است

7. Fleck: Transmissibility aestates, chloasma, sunburn, lead mercury speckle, senile plaque, chromatosis etc.
[ترجمه ترگمان]فلک: transmissibility aestates، chloasma، آفتاب سوختگی، سرب جیوه، پلاک سالخوردگان، chromatosis و غیره
[ترجمه گوگل]Fleck: تحمل پذیری، Chloasma، آفتاب سوختگی، Sparkle جیوه سرب، پلاک سن، کروماتوز و غیره

8. For every sin that he committed, astain would fleck and wreck its fairness.
[ترجمه ترگمان]به خاطر هر گناهی که مرتکب شده بود، با آن مخالفت می کرد و بی شرف آن را خراب می کرد
[ترجمه گوگل]برای هر گناهی که مرتکب شده است، عدالت را از بین می برد و آن را تخریب می کند

9. The garlic moss has no the yellow fleck and other virus.
[ترجمه ترگمان]خزه سیر زرد رنگ زرد و دیگر ویروس ندارد
[ترجمه گوگل]قارچ سیر دارای زردی و ویروس دیگر نیست

10. Spirals of white, pink and brown noise fleck the soundscape.
[ترجمه ترگمان]spirals سفید و قهوه ای و قهوه ای
[ترجمه گوگل]اسپیرال سر و صدای سفید، صورتی و قهوه ای رنگ صورتی را نشان می دهد

11. In fleck corneal dystrophy, the lesion only involved stroma, epithelium and endothelium levels were normal.
[ترجمه ترگمان]در فساد corneal corneal، the که تنها شامل stroma، بافت پوششی و اندوتلیوم است عادی بود
[ترجمه گوگل]در دشتروفی ضایعه قرنیه، ضایعه فقط شامل استروما، اپیتلیوم و سطح اندوتلیوم طبیعی بود

12. How to treat senile plaque. Fleck?
[ترجمه ترگمان]چگونه با یک نشان پیر رفتار کند فلک؟
[ترجمه گوگل]چگونه برای درمان پلاک قدامی Fleck؟

13. Dr. FLECK: It certainly seems that in terms of whats in the pipeline, most of these cancer drugs are coming in somewhere between the 50, 000 and 130, 000 dollar mark.
[ترجمه ترگمان]دکتر fleck: به نظر می رسد که بر حسب آنچه در خط لوله وجود دارد، بیشتر این داروهای سرطان در جایی بین ۵۰۰۰۰ و ۱۳۰ هزار دلار قرار دارند
[ترجمه گوگل]دکتر FLECK: قطعا به نظر می رسد که از نظر خط لوله، اکثر این مواد سرطان در جایی بین علامت 50، 000 و 130، 000 دلاری قرار می گیرند

14. Every fleck of light reminds me how much I've yet to see.
[ترجمه ترگمان]هر نقطه نوری به من یادآوری می کند که تا چه اندازه باید آن را ببینم
[ترجمه گوگل]هر عنصر نور به من یادآوری می کند که چقدر هنوز برای دیدن هستم

flecks of sunlight under the tree

سایه آفتاب زیر درخت


a fleck of soot

ذره‌ای دوده


Blood had flecked the snow.

خون برف‌ها را لکه‌لکه کرده بود.



کلمات دیگر: